روزنامه همدلی
1398/04/25
رشد کمّی اما بیکیفیت آموزش عالی در ایران
ابوالقاسم مهدوی —- ما یک وضعیت بحرانی در بخش آموزش عالی داریم، گرچه موارد مثبتی در آموزش عالی کشور هست. ۳۳ میلیون جوان داشتن و قریب به پنج میلیون دانشجو داشتن، دارای معناست و حتما موارد مثبتی دارد. اما متاسفانه هماکنون در حال بحران است. طرح بحران، طرح امتناع، یعنی شناختن وضعیت است. اگر وضعیت را بشناسیم، طبیعتا بهتر میتوانیم جلوگیر مسائلی باشیم که پیش میآید. کسانی راجع به زوال اندیشه سیاسی ایران و بحران امتناع نوشتهاند. آن مولفان هم هرگز مقصودشان این نبوده که به مشکل اضافه کنند. صرفا بحث اشراف به موقعیت، موضع و موقف خودمان است. از جمله مشکلات دانشگاههای ما این است که دانش با اجتماع و اقتصاد و فرهنگ، ارتباطی که باید داشته باشد، ندارد. داگلاس نورث، اقتصاددان نوبلیست، در خصوص ورود نهادهایی مانند قانون اساسی، پارلمان، دولت و همه نهادهای مونتسکیویی به کشورهای آمریکای لاتین، میگوید در کشورهای آمریکای لاتین (مثال او برزیل است) این نهادها خیلی کارآمد نبودند و جواب نداده است. همین گونه است تکنولوژی، سرمایه، دولت، قوه قضاییه، پارلمان و قانون اساسی. در این شرایط توسعه، سخت محقق میشود. توسعه به معنی رسمی کلمه، توسعه مدرن، بعد از جنگ جهانی دوم شروع شده است، اروپای آشفته بهوسیله سرمایههایی که از آمریکا گرفت، تا حدی از پریشانی درآمد. دانشمندان و اقتصاددانان فکر میکردند به همین ترتیب شاید بتوان با سرمایه وارداتی، سایر کشورها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را از پریشانی درآورد، ولی جواب نداد و ادبیاتی تولید شد تحت عنوان سرآمدن بنیادگرایی سرمایه؛ یعنی دیگر سرمایه نمیتواند آنطور که باید و شاید جوابگو باشد. من به عنوان یک اقتصاددان کوچک به دو مثال اقتصادی ارجاع میدهم که بفهمم و بفهمانم که چه اتفاقی میافتد. توجه کنید نزدیک 200 سال سیطره مکانتریستها۹۹۹ بود. آنچه ما به دوران سوداگرایان ترجمه کردیم. تفکری که همه چیز را دولتی میخواستند. این ادبیاتی برای بریتانیای به اصطلاح کبیر آن موقع بود که آفتاب نه به عنوان یک شعار، که واقعا در آن غروب نمیکرد. اما چالشهایی به وجود آمد تا اینکه بالاخره اسمیتی پیدا شد -به عنوان پد علم اقتصاد- و گفت افکار مرکانتینیستی درست نیست. آدام اسمیت وضعیت مطلقش را مطرح کرد. مسائل زیادی است که نمیخواهم بابت آنها وقت بگیرم، ولی اگر پدر علم اقتصاد از ۱۷۷۶ شروع کرد، حدود ۱۹۲۹-۳۳ که بحران بزرگ شروع شد که کینز میتوانست با انگشت سبابه نشان دهد و بگوید که نگاه کن، سرمایه از مسائلی رنج میبرد. از ۱۷۷۶ تا ۱۹۳۰، یک قرن و اندی گذشت تا کینز توانست مشکلات سرمایهداری را نشان دهد. در این مدت دعواهایی بود. برنارد شاو، طنزپرداز معروف به رفیقش، یکی از موسسان LandSchoo- میگفت نکند تو سوسیالیست یا کمونیست شدهای؟ میگفت نه، ولی من بیماری سرمایهداری را میبینم و میتوانم نشان دهم. پس دوره کینز شد و همه کینزی شدند. تا اینکه دهه ۸۰ میلادی شد و لوکاس آمد و انتظارات عقلایی آمد. «انقلاب متقابل» در برابر کینز بهوجود آمد.
آیا ما واقعا به پختگی لازم در رابطه این که حداقل از اندیشه غالب فاصله نظری بگیریم، رسیدهایم؟ آن دعواهایی که این پروسه اقتصادی طی کرده، میتوانیم انجام دهیم؟ ما باید بتوانیم مسائلمان را به بحث و مجادله بگذاریم. اما این نمیشود. این در حالی است که دانشگاه، محل تضارب و تقاطع آراست. اما در کشور ما اینگونه نیست. تولید علم میگوییم، اما در واقع مدرک تولید میکنیم. از بومیسازی میگوییم تا شاید بساط علوم انسانی به معنی مدرن کلمه را جمع کنیم. توجه نداریم اگر علوم انسانی ضعیف باشد، در واقع جامعه ضعیف میشود. از اسلامی کردن میگوییم تا شاید یک فهم و یک نسخه از اسلام را فقط بروز دهیم. دانشگاه، به اعتبار تحقیقی ما انجام دادیم، حرف آخر را اول میزنم، با قرض گرفتن یک اصطلاح از اقتصاددانها، میتوان گفت دانشگاهها در شرایط فعلی در رکود تورمی به سر میبرند. در بخش تورمش با تورم تعداد دانشجو و تعداد استاد، تعداد مقالات و تعداد مراکز آموزش عالی مواجه هستیم. همچنین رکود داریم در اندیشه، تفکر، تضارب آرا، منش و اخلاق دانشگاهی، نوآوری علمی و در رابطه با صنعت و جامعه. یکی از وزرای اسبق وزارت علوم گفته بود که بنا دارم تا فلان تاریخ، ۱۵ هزار نفر بگیرم. یعنی چه ۱۵ هزار نفر بگیرید؟ طبیعی است که آسانسازیها و مسامحههایی وجود داشته که تنها در نظام آموزش عالی ما اتفاق میافتد. آمار دانشگاههای پیام نور، کاربردی، آزاد، فنی و حرفهای، فرهنگیان و تمام دانشگاههای کشور را حساب کنید، متوجه میشوید 2859 مرکز آموزش عالی داریم. حالا به تعداد مراکز آموزش عالی کشورهای دیگر دقت کنید. چین 2481، هند 1620، آلمان 412، انگلیس 291، کانادا 329.
جای یک سوال مهم خالی است: دانشگاه برای چه؟ برای توسعه اقتصادی. بالاخره یک اقتصاددان این تحقیق را دارد. چرا و چگونه توسعه اقتصادی به وجود میآورد؟ چون سرمایه انسانی میآفریند. دانشگاه سرمایه انسانی را تامین میکند. دانشگاه، دستیابی به دانش و فناوری نو پیدا میکند. در نتیجه منجر به توسعه اقتصادی میشود. اما آیا دانشگاههای امروز ما چنین توانی دارند؟
سایر اخبار این روزنامه
شیرزاد پیکحرفه در نقد اخلاقیات کنونی: جای ارزشها و ضد ارزشها عوض شده
محمد کیانوشراد در گفتوگو با همدلی: مردم هنوز هم اصلاحات را ضامن اصلاح میدانند
تذکر اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به مجتبی ذوالنور؛ لطفاً آرامتر حرکت کن!
«همدلی»، جزئیات یکسال رفت و آمد ارزی و دلارهایی را که در راه ماند، ارزیابی کرد خروج سرمایه در لباس ارز
اظهار نگرانی سه کشور اروپایی از احتمال فروپاشی برجام
25 تیر «روز بهزیستی و تامین اجتماعی» نهادی برای مردم
سراج در نامهای خطاب به روسای قوای سهگانه و وزیر کشور: انتخابات شورایاریها غیرقانونی است؛ جلوگیری کنید
چالشهای صندوق بازنشستگی
مسئله نحوه برگشت ارز به اقتصاد است
دخترم را در بغلم خفه کردم تا آزاد شود!
ایده وحدت در عین کثرت
رشد کمّی اما بیکیفیت آموزش عالی در ایران
قطبی شدن توزیع درآمد