رئیس انجمن ایران‌شناسی در گفت و گو با همدلی: خصومت بعضی کشورها با ایران، عامل کج فهمی فرهنگ ما

شوربختانه برخی از کشورها به خاطر خصومتی که با ایران دارند، موجب کج‌فهمی فرهنگ ایرانی می‌شوند
همدلی: کشور ایران با برخورداری از تاریخ، فرهنگ و تمدنی دیرینه، همواره نقش مهمی در معرفی فرهنگ شرق، خصوصا کشورهای حوزه خاورمیانه به جهان داشته است، نقشی که با آگاهی‌بخشی صحیح به خلق تصویری حقیقی و قابل اعتنا از کشور منجر شده و تبعات آن در حوزه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و دیگر جنبه‌های بین‌المللی حائز اهمیت است. با این وجود متاسفانه از آنجا که نگریستن به فرهنگ به مثابه امری هویت‌ساز و خطیر بیش از پیش در حال کم‌رنگ شدن است، پرداختن به وجوه آگاهی‌بخش نیز در جهان کاهش بسیار چشم‌گیری یافته است، و دیگر کشورهای منطقه به واسطه پی‌بردن به اهمیت این حوزه، همچنین سرمایه‌گذاری در آن، علاوه بر پیشی‌جستن از ما، در حال تبلیغ فرهنگ خود و تخریب فرهنگ ما هستند. دکتر محمود جعفری دهقی رئیس انجمن ایران‌شناسی در گفت‌وگو با همدلی از کاستی‌ها و وظایف مسئولین حوزه ایران‌شناسی و زبان و ادب فارسی سخن می‌گوید.
نقش کرسی‌های ایران‌شناسی در شناخت تمدن و فرهنگ ایرانی را چگونه می‌بینید؟
ایران سرزمینی است برآمده از فرهنگ و تمدنی چندهزار ساله با پیشینه تاریخی سه هزار سال تاریخ مدون. روزگاری مدیریت جهانی در دستان توانای مردمان و مدیران این سرزمین بوده است. در درازنای 1500 سال پیش از اسلام، مکتبی دربردارنده دانش‌های زمان همچون فلسفه، پزشکی و نجوم به کار گسترش دانش و فرهنگ می‌پرداخت. این مکتب که از سوی گروهی از روحانیون یا مغان در عهد مادها با به هم پیوستن سه تمدن ساکنان فلات ایران با مهاجران آریایی و همسایگان میان‌رودانی بنیاد نهاده شده بود، توانست حکمت ایران‌شهری را در خود بپروراند و آنگاه که ایران در عصر هخامنشی از برتری و توانایی سیاسی بیشتری برخوردار بود، آن حکمت را به مغرب‌زمین انتقال دهد. حاصل این تکاپوی علمی و فرهنگی در عهد ساسانی به دانشگاه جندی‌شاپور رسید. این دانشگاه یکی از مراکز علمی دوران باستان بود که از سراسر دنیای کهن برای تحصیل دانش فلسفه، پزشکی و نجوم به آن مراجعه می‌کردند. با ورود ایران به جهان اسلام، علوم و فرهنگ ایرانی رونق بیشتر یافت. حاصل آن کوشش‌های ابن‌مقفع و ترجمه آثار علمی از زبان‌های یونانی، سنسکریت، پهلوی و سریانی به زبان عربی که اینک زبان علم در آن روزگار بود، پیدایی دانشمندانی چون بوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی و بسی دیگر از این بزرگان بود. اگر چه مبلغان مسیحی به سبب مخالفت با اسلام چهره ایران فرهنگی را به‌ویژه در قرون وسطا مخدوش کردند، اما به زودی مغرب زمین در عصر روشنگری به اشتباه خود پی برد و متفکران اروپای قرن هفده میلادی ناگاه متوجه ایران و فرهنگ سترگ آن شدند. ترجمه آثار شاعران و متفکرین ایرانی چنان رواج یافت که به زودی بیشتر متون ادبی و حکمی فارسی به زبان‌های اروپایی ترجمه شد. کسانی چون منتسکیو با نامه‌های ایرانی به بزرگداشت فرهنگ و تمدن ایران پرداختند.


بدیهی است نگاهبانی و صیانت از این تمدن عظیم کاری خرد نخواهد بود. تمدنی که اینک بار سنگین درخت تناور هزاران ساله را برخود دارد. مسئولیت و خویش‌کاری ما در این باره بسیار گران است. به همین روی از دیرباز نهادهای علمی به تربیت و تجهیز ایران‌شناسان پرداختند تا به حضور در دانشگاه‌ها و مراکز علمی غرب و شرق به معرفی و تشریح حکمت ایرانی بپردازند.
نقش استادان و کسانی که به عنوان رایزن فرهنگی به کشورهای دیگر اعزام می‌شوند بسیار مهم و تاثیرگذار است. بسیاری از استادان دانشگاه‌ها از طریق آموزش زبان فارسی مردمانی را که تشنه آگاهی از حقایق ایران واقعی است، آگاه می‌سازند.
علت کاهش کرسی‌های ایران‌شناسی و زبان و ادبیات فارسی در جهان چیست؟
بدیهی است که علت کاهش استادان اعزامی کاهش منابع مالی است. اما به نظر بنده حضور استادان زبان فارسی و ایران‌شناسی در صحنه‌های جهانی از هر جهادی اساسی‌تر است. تلاش‌های فرهنگی و خدمات ایران‌شناسی نباید به سبب کاهش بودجه‌های فرهنگی کم‌رنگ شود. یکی از برنامه‌هایی که بنده در انجمن ایران‌شناسی با یاری همکاران و اعضای این انجمن در دست اقدام داریم، شناسایی ایران‌شناسان و استادانی است که بیرون از این مرز و بوم با تلاش بسیار و عاشقانه به تالیف و ترجمه آثار ایرانی و معرفی فرهنگ ایرانی مشغول‌اند. اگر کوتاهی کنیم نسل این ایران‌شناسان منقرض خواهد شد و زیان‌های جبران‌ناپذیری بر پیکر ایران‌شناسی وارد خواهد شد. باید دانشمندان و اندیشمندانی را که به ایران عشق می‌ورزند و به تشریح فرهنگ و تمدن ایران می‌پردازند به اشکال مختلف تشویق و ترغیب کرد و از این موهبت بهره برد.
جایگزینی کرسی‌های مطالعات عربی یا ترک‌شناسی به جای ایران‌شناسی و زبان و ادب فارسی چه پیامدهای علمی و فرهنگی برای ما دارد؟
می‌دانیم که تعلل و بهانه‌تراشی در وظیفه خطیری که یاد کردم، موجب آسیب‌های بزرگی خواهد بود. یکی جایگزینی کرسی‌های زبان‌های دیگر که شاید بازار کار بیشتری دارند به جای کرسی ایران‌شناسی است. روند تغییر کرسی‌های زبان فارسی در غرب و شبه‌قاره و حتی آسیای مرکزی هر روز افزایش می‌یابد. کشورهای دیگر با صرف هزینه‌های گزاف به گسترش فرهنگ و تمدن خود می‌پردازند. شوربختانه برخی از این کشورها به خاطر خصومتی که با ایران دارند، موجب کج‌فهمی فرهنگ ایرانی می‌شوند، آسیبی که جبران آن در آینده چندان ساده نخواهد بود.
نقش سازمان‌های مجری این حوزه همچون بنیاد ایران‌شناسی، بنیاد سعدی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مواجهه با این معضل چیست؟
شاید بی‌مناسبت نبود اگر همه سازمان‌های مسئول دست در دست یکدیگر نهند و به جای اختلاف نظر به اهمیت نقش خود بیندیشند. پیشنهاد می‌کنم سازمان‌های مسئول گزارشی دقیق و آماری از عملکرد خود را در زمینه فعالیت‌های خود و روند گسترش اعزام استاد زبان فارسی و ایران‌شناسی برای روشنی ذهن مردم ارائه دهند. من نسبت به این امر چندان خوش‌بین نیستم. باید کسانی از دانشگاهیان به عنوان فرصت مطالعاتی به منظور آموزش زبان و فرهنگ و تمدن ایران به خارج اعزام شوند و دستگاه‌های دولتی نقش سازنده‌تری در این باره ایفا کنند.