روزنامه همدلی
1398/05/06
ضریب نفوذ روزنامهها و کیفیت محتوا
عادل جهانآرای - شرایط سخت اقتصادی جامعه امروز باعث شده است همه اصناف کشور با مشکلات عدیدهای روبهرو شوند، به صورتی که برخی از صنوف شاید از گردونه تولید یا توزیع خارج شدهاند و برخی دیگر سعی دارند به هر شکل ممکن با کمترین توان خود فعالیت کنند. در این میان رسانههای ارتباط جمعی هم به انحای مختلف دچار فترت و کمعملی شدهاند که سهم روزنامهها و نشریات کاغذی- از مجلات، هفتهنامهها، ماهنامهها تا فصلنامهها- به مراتب بیشتر است، به صورتی که امروزه همه مدیران مسئول یا صاحبان این رسانهها معتقدند فشار اقتصادی آنها و به همان نسبت خوانندگان را در تنگنا قرار داده است، به همین دلیل هم امکان حضورشان در جامعه که بر اساس میزان تیراژ سنجیده میشد، میسر نیست و از آن سو، خوانندگان هم محصول فرهنگیای مانند نشریات کاغذی همچون روزنامهها را از سبد خانوار خود کم یا گاه حذف کردهاند.اما آیا واقعا کمبود کاغذ دلیل محکمی بر کاهش نفوذپذیری این نشریات است، یا عوامل دیگری در این کاهش نقش دارد. شکی نیست که در صورت وجود کاغذ و استطاعت مالی مطلوب نشریات، تیراژ بالاتر میرود و مخاطبان بیشتری حداقل از نظر بصری آنها را خواهند دید و چه بسا در شهرستانها که قیمت روزنامهها کمتر است، خریدار و مخاطب بیشتری داشته باشند.
اگر منصفانه هر روز صبح از کنار باجههای روزنامهفروشی رد شویم، با نگاهی اجمالی، دهها روزنامه و هفتهنامه و مجله را خواهیم دید که در پیشخوان این باجهها قرار گرفتهاند. حال اگر فرصتی دو یا سهساعته باشد که کنار این باجهها بایستیم یا حتی در ساعت پایانی روز همان باجههایی را که صبح از نظر گذراندیم، ببینیم، خواهیم دید که بسیاری از آن روزنامهها همچنان روی پیشخوان قرار دارند و تعداد کمی از شمارههای آنها فروش رفته است و از مجلهها و هفتهنامهها شاید برخی از آنها اصلا دست نخورده باشند. حال به همان سوال اول میرسیم، آیا عدم اقبال خوانندگان به کاغذ برمیگردد، در حالی که میزانی از حداقلهای کاغذ در کشور وجود دارد که برخی نشریات متمول توان خرید آن را داشته باشند تا بتوانند به سخنی نفس بکشند، ولی چرا همان تعدادی که منتشر شدهاند، شامگاهان از سوی باجهداران جمعآوری و در زمره روزنامهها یا هفتهنامهها و ماهنامههای مرجوعی قرار میگیرند؟
راستی چه عاملی به این وضعیت دامن میزند که خواننده یا مخاطب- حتی پولدار آن- کمتر رغبت میکند که این نشریات را به خانه ببرد؟ تردیدی نیست که سالهاست وضعیت اقتصادی مردم به شدت بد شده است و حتی قشر متوسط کشور که خواهان یا خریداران عمده کالاهای فرهنگی هستند، قشری که اتفاقا کارشناسان اقتصادی آن را ستون محرکه اقتصاد هر جامعه میدانند، در وضعیت نامناسب مالی به سر میبرند، اما همین قشر سالهای گذشته جزو پروپاقرصان نشریات بودند، اما اکنون کمتر تمایل دارند دست به جیب خود کنند و روزنامهای را به عنوان کالای فرهنگی به منزل ببرند. حتماً وضعیت اقتصادی در شکلگیری چنین حالتی موثر است، اما به نظرم مخاطب امروز، خواستهها یا حرفهای خود را نمیتواند در لابهلای نشریات امروز جستوجو کند. یا به دیگر سخن، رسانههای امروز نتوانستند نقش سخنگویی صادق را برای مخاطبان جامعه امروز ایفا کنند. این نقش یا از آنها گرفته شده است، یا آنکه نویسندگان، مدیران مسئول و روزنامهنگاران نیاز مخاطبان امروز را پیدا نمیکنند.
اگر واقعا کاغذ را عامل این فترت بدانیم، چرا نشریات صاحبنام و مطرح و در عین حال معتبری که اتفاقا سالهای گذشته مردم نوشتههای اغلب نویسندگان حال حاضر آن را میخواندند، میل ندارند مطالب همان نویسندگان آوانگارد و صاحبقلم دیروز را حداقل بازخوانی کنند. اگر کمبود کاغذ را متهم اصلی بدانیم، پس چرا نشریاتی که تیراژ کمی دارند، خریدار ندارند و بخش اعظم تیراژ آنها مرجوع میشود.
به نظر میرسد نسل امروز نویسندگان و روزنامهنگاران و خصوصا صاحبان نشریات، نیاز دارند تا تعریف تازهتری از کارها و دیدگاههای خود ارائه کنند. نشریات امروز اگر سخن تازه و نویی داشته باشند، حتما مخاطب به سوی آنها جلب خواهد شد. بسیاری از روزنامههای موثر امروز جامعه تیترها و حرفهایشان شبیه هم است و تحت تاثیر مسائل سخت سیاسی قرار دارند و به جای آنکه سخنگوی خود باشند یا سخنی از مردم بگویند، سخنگوی دولت یا روندی هستند که از آن متاثرند. مخاطب وقتی کنار باجهها تیترهایی را ببیند که بتواند او را متقاعد کند تا آن نشریات را بخرد، یعنی چیز تازهای دیده است. نه آنکه آن چیز تازه را بتواند در فضای مجازی هم ببیند. خواننده باید به نشریات اعتماد کند.
وقتی اعتماد از دست برود، رسانههای دیگر جای آنها را میگیرند. نمونه آن تلویزیون ایران است که مردم به دلیل اعتماد نداشتن به آن، به سوی رسانههای تصویری خارج از کشور گسیل شدهاند. واقعیت این است که مثلث روزنامهنگاران- یا مسئولان و صاحبان روزنامه-، مردم- مخاطبان- و کاغذ مثلثی را تشکیل میدهند که میتواند در شکلگیری یا تقویت فرهنگ جامعه نقش داشته باشد. اما چیز دیگری لازمه روزنامه است و آن محتواست. محتوا را مردم به کاغذ یا نشریهای که منتشر میشود، نمیدهند. محتوا را باید مسئولان و دارندگان یا نویسندگان روزنامهها خلق کنند. وقتی روزنامه از محتوا خالی باشد و بخواهد حرفهای تکراری گذشته را بزند، طبیعی است که خواننده آن را پس میزند.
برخی کارشناسان حوزه رسانه پیشرفت تکنولوژیهای قدرتمند رسانهای و همچنین سربرآوردن شبکههای متعدد اجتماعی را عامل دیگر کماقبالی از رسانههای کاغذی مثل روزنامهها میدانند. اگر این موضوع مصداق عینی داشته باشد، باید در کشورهای دیگر هم صورت گرفته باشد، در حالی که در بسیاری از کشورها، رسانههای کاغذی یا روزنامهها همچنان محل تغذیه فکری مخاطبان هستند. چرا این اتفاق در کشوری مثل ژاپن نمیافتد و روزنامههای پرتیراژی مثل «یومیوری» یا «آساهی» روزانه جمعا 15میلیون نسخه تیراژ دارند و دو روزنامه دیگر آن مثل «نیکی» و «ماینیچی» در مجموع با 6 میلیون تیراژ منتشر میشوند.
این کشور یقینا از نظر تکنوژی نوینِ رسانهای و داشتن شبکههای اجتماعی دهها برابر از ایران جلوتر است.
تا زمانی که قرائتهای ما از مفاهیم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روز تغییر نکند و بخواهیم همچنان در قالب و ساختار تعریف شده قرار داشته باشیم، وضعیت تیراژ و اقبال و عدم تاثیرپذیری بدتر از این هم خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
به بهانه صحبتهای اخیر سخنگوی دولت درباره دلایل غمگینی مردم نیمرخ ناشاد جامعه
دستاوردهای منطقهای و فرا منطقهای دستگاه دیپلماسی
«همدلی» دلایل افزایش بدهی بانکهای خصوصی و موسسات اعتباری به بانک مرکزی را ارزیابی کرد
رئیس انجمن ایرانشناسی در گفت و گو با همدلی: خصومت بعضی کشورها با ایران، عامل کج فهمی فرهنگ ما
جواد امام در گفتوگو با همدلی: اصلاح طلبان با کاندیدای قرضی وارد انتخابات نمیشوند
روایت جدید« اللهکرم» از غائله کوی دانشگاه گفتید نزدید، میگوییم نزدید
ولی الله شجاعپوریان شکست تابوی انتخابات الکترونیکی
حبس ابد برای پهلوان پدیده
ولی الله شجاعپوریان شکست تابوی انتخابات الکترونیکی
بن علوی و ظرفیتهای دیپلماسی عمانی حل بحران
ضریب نفوذ روزنامهها و کیفیت محتوا