تبعيض نارواي كنكور

عباس عبدی روزنامه‌نگار مسأله سهمیه‌های موجود در کنکور چون هر‌ سال و مقارن با کنکور دانشگاه‌ها دوباره و چندباره مطرح می‌شود. در همین زمینه قائم‌مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت گفته است که بیش از ۶۰‌درصد دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی براساس سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند و ما نگران کیفیت آموزش در بین این دانشجویان هستیم. متاسفانه پیگیری‌های وزارت بهداشت برای اصلاح و تجدیدنظر در اعمال سهمیه‌ دانشجویان برای ورود به رشته‌های پزشکی از مجلس شورای اسلامی تاکنون نتیجه‌ای نداده است.
از سوی دیگر رئيس سازمان سنجش وزارت علوم نیز درباره سهميه‌هاي كنكور به نكته مهمي اشاره كرد و گفت: «خوشحال می‌شویم که مجلس سهمیه‌های کنکور را بردارد، چراکه سازمان سنجش با هر گونه اعمال سهمیه مخالف است. معتقدیم چون آزمون علمی برگزار می‌کنیم، باید شرایط برای همگان یکسان باشد. اگر مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی قانونی برای حذف سهمیه‌ها به سازمان سنجش بدهند، ما همه این سهمیه‌ها را حذف می‌کنیم.»
 به نظر مي‌رسد اين نوع اظهارات درست ولي ناكافي و نارساست. ابتدا بايد توضيح داد كه چرا سهميه‌بندي‌هاي موجود به جز سهميه‌هاي مناطق، غيرقابل قبول است. ميان علم و ثروت يك تفاوت مهم وجود دارد؛ ثروت يك امر مادي است، مي‌توان آن را بخشيد، مي‌توان آن را دزديد و مي‌توان آن را معامله كرد و مي‌توان آن را به ارث گذاشت و در هر حال قابل انتقال آني به ديگران است. در حالي كه علم چنين نيست. علم را نمي‌توان از افراد گرفت، نمي‌توان منتقل كرد (مي‌توان ياد داد)، علم با ارث تقسيم نمي‌شود! با همين منطق مي‌توان گفت كه هرگونه سهميه‌بندي در ثروت ممكن است و حتي در مواردي مطلوب هم هست، ولی در علم نه. براي مثال پرداخت يارانه يا فروش کالا با قيمت ترجيحي و به گروه‌هاي خاص از اين جمله است، ولي بهره‌مندي يكسان از علم غيرممكن است. فقط می‌توان و باید فرصت‌هاي يكسان فراهم كرد. براي مثال بايد كوشيد كه سطوح و امكانات آموزشي را به صورت مساوي توزيع كرد تا يك جوان روستايي هم كه علاقه‌مند به درس و تحصيل علم است، از امكانات يك جوان شهري بهره‌مند باشد. يا اگر نياز است براي آنان كلاس‌هاي آموزشي رايگان برگزار كرد كه بتوانند خود را به ديگران برسانند. در ورزش قهرماني هم همين‌طور است، بايد امكانات ورزشي مناسب را در اختيار همگان قرار داد تا استعدادهاي ورزشي پرورش پيدا كنند، ولي نمي‌توان در مسابقه نهايي مثلا در دوي صد متر، عده‌اي از صدمتري به دویدن و مسابقه‌دادن آغاز كنند و عده‌اي ديگر از 50 متري و 70 متري!! چنين تبعيضي مخل ماهيت رقابت ورزشي است. در علم هم نمي‌توانيم چنين كنيم. اگر بخواهيم به عده‌اي كمك كنيم، مي‌توانيم براي آنان آموزش‌هاي فوق‌برنامه رايگان در نظر بگيريم يا امكانات آموزشي آنان را بهبود بخشيم يا حتي كمك‌هزينه تحصيلي به آنان داده شود، تا وقت بيشتري را صرف كسب علم كنند، ولي در هر حال بايد در رقابت برابر و آزاد با ديگران شركت کنند و براساس اين رقابت جايگاه آنان تعريف شود، بنابراين مخالفت با سهميه‌بندي‌هاي كنكور دارای منطق روشنی است. ضمن اين‌كه اين سهميه‌بندي‌ها اعصاب دانش‌آموزان را خرد مي‌كند و هركدام كه رد شوند، گمان مي‌كنند حق آنان به دليل اين تبعيض‌ها ضايع شده است كه طبعا عده زيادي از آنان چنين حسي را به درستی خواهند داشت. ولي اظهارات قائم‌مقام وزارت بهداشت و درمان و نیز رئيس سازمان سنجش از دو جهت محل ايراد است. نخست اين‌كه وظيفه آنان ارايه اطلاعات و داده‌هاي پژوهشي در اثبات این ادعاست كه چرا سياست سهميه‌بندي به ضرر كشور است؟ آنان وظيفه دارند مستندات لازم را براي تایید و رد اين سياست تهيه، توليد و عرضه كنند. همچنين در صورت نادرست‌بودن این سیاست بايد لايحه‌اي را در اصلاح اين سياست تهيه کنند و ارايه دهند و مستندات لازم را براي دفاع از اين لايحه تهيه کنند. اگرچه اين مهمترين كار سازمان سنجش است، ولي لغو سهميه به ناحق فرزندان اعضاي هيأت‌هاي علمي دانشگاه‌ها كه نيازي به این فرآیند ندارد. بايد به صورت مستقل در اولين فرصت اين اقدام نادرست را لغو كرد و اجازه نداد كه دانشگاهيان بدترين نوع رانت را براي خودشان تخصيص دهند. اميدواريم در اولين فرصت شاهد اين اقدام باشيم.