دریای بیکران معارف علوی

علیرضا فرمانی روشن‪-‬ نگرش به غدیر به مثابه یک حادثه تاریخی صرف یاری رساندن به مخالفینش است در محصور ساختن آن در حصاری که انوارتابانش را با چنگال کینه و کج فهمی خفه کند. چگونه میتوان از گناه یا قصور کسی درگذشت که غدیر را تنها یک ماجرای تاریخی می‌داند؟
حال آنکه آنچه در آن روز دستان پیامبر را در آغوش گرفت نه تنها دستان امیر المومنین بلکه فرهنگ متعالی ای بود که صحیح ترین تفسیر از قران و سنت نبوی را بیان میکرد و جواهراتی بی قیمت از روش زمامداری داری مسلمین ، عدالت اجتماعی ، تربیت دینی ،نگرش به خدا و هستی و انسان و قدرنهادن به دانش و فرهنگ و آزادگی را در خود جای داده بود .غدیر تنها معرفی خلیفه مسلمین بعد رسول الله نبود ،غدیر در واقع رو‌نمایی از مسیر حرکت جامعه اسلامی در تمام عرصه ها بود که به چشم انداز فلاح و رستگاری ختم میشد. همان که بارهای بار مژده آمدنش در کلام پیامبر با عناوینی همچون حدیث ثقلین و جابر و منزلت شنیده شده بود و بنا بود تا امروز بر بلند ترین قله جهان که از کوهان شتران ساخته شده بود همچون آبشاری بر دشت جانها سرازیر شود تا هر جنبنده ای را به شجره ای طیبه مبدل سازد که «اصلها ثابت و فرعها فی السما»1
غدیر آمده بود تا بگوید بعد از پیامبر چگونه قران را تفسیر کنید، چگونه عدالت اجتماعی را در میان مردمان برقرار کنید سالکان الی الله دستان خود را به دست چه کسانی بسپارند تا مسافر منزل کمال شوند شیوه ی زیستتان چگونه باشد تا از پنجره های خانه هایتان بوی خوشبختی استشمام شود. آری غدیر رشته ی سلسله الذهبی بود که به «یطهرکم تطهیرا »2آذین شده بو و اطاعت آنان اطاعت ازرسول خدا بود .با وجود تمام کینه هاو ظلم های وحشیانه امویان و عباسیان و دیگران آثار به جای مانده از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام چنان کاخ رفیعی از انسانیت را در ابعاد مختلف بنا ساخته است که نگریستن به آن کلاه از سر هر صاحب اندیشه ای می اندازد.
به عنوان نمونه در اندیشه ی تشیع زمامداری جامعه هیچ نیست جز امانتی سترگ و مسئولیتی سنگین که میبایست از هر لحظه اش به خدا جواب داد . اگر از دوران زمامداری ابوتراب چیزی جز فرمان نامه ی او به مالک اشتر باقی نمیماند برای افتخار کردن به شیوه ی حکومتی علوی کافی بود حال آنکه او بنا به آیه شریفه ی «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» 3امتیازی جز بندگی خدا برای احدی قایل نبود و عرب و عجم زیر باران مهربانی علی یکسان متنعم میشدند. در فرهنگ غدیر ثروت اندوزی برای حکمرانان منفور است و زیبایی دلفریب تخت های پادشاهان به زشتی استخوان خوک در دستان جزامی است . آنان که جان در برکه غدیرشسته بودند آمده بودند تا صبح ها کار کنند و شب ها گمنام کوله بار لبخند را به درب خانه های یتیمان برسانند.


از سوی دیگرمگر می‌توان دریای بیکران معارف علوی و فرزندان فاطمه را سد نمود؟احادیث و روایات فراوانی که در تفسیر قران بود و هر یک در شاخه های مختلف علوم سرآمد باقی نظریات، مناظرات علمی امام رضا علیه السلام با دانشمندان از یاد چه کسی خواهد رفت و کدام انسان منصفی فراموش میکند شاگردان بی شمار و دانشگاهی را که امام باقر و امام صادق علیهما السلام بنا نمودند؟ آری آنچه از برکه ی غدیر جاری شد نهرعلم و فرهنگ بود که میتوان از آن لو لوء و مرجان هایی چون کمیل و عرفه و صحیفه سجادیه گرفت.
غدیر در واقع همان سایه همایی بود که بر سر ما سوی فکنده شدو حضرت زهرا در باره اش فرمود : «ریسمان سعادت بر گردنتان افکنده شد و تله ی ابلیس گسسته شد و لیکن اعراض نمودید و به طرف ظالمان رفتید...»4 به راستی اگرمردمان از کنار برکه ی غدیر به جای دیگری کوچ نمیکرد ند وضع امروزمان چگونه بود؟
1-سوره ابراهیم / آیه 14
2-سوره احزاب /آیه 33
3- سوره حجرات / آیه 13
4-صحیفه فاطمیه /صص 121 و122