محرم و صفر، ماه‌های برکت

داستان زندگی امام حسین (ع) ویژگی‌های خاصی دارد که حتی در مقایسه با سایر ائمه اطهار علیهم السلام منحصر به فرد است. در داستان عاشورا رمز و رازهای بی پایانی وجود دارد که همانند کلام الهی که ظاهری دارد و باطنی و هر بطن باطنی دیگر، واقعه عاشورا نیز حقیقت و ظاهری دارد و باطنی و آن بطن نیز بواطنی دیگر که دسترسی به هر سطح از حقایق ظاهری و باطنی عاشورا به سطح معرفت باز می‌گردد که معرفت کامل آن فقط نزد خاندان عصمت و طهارت روشن است. در همین راستا و فقط در بیان عظمت مصیب واقعه عاشورا در زیارت عاشورا از زبان امام باقر علیه السلام می‌خوانیم که یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ.
این قلم نکته ای را برای مخاطبین محترم طرح می‌کند و آن اینکه، چه ارتباطی است بین وارد آمدن تمام انواع مصائب و رنجهای ظاهری و باطنی بر وجود نازنین اباعبدالله الحسین علیه السلام و روایاتی که نقل می‌کند لقاء الله در روز قیامت، لقاء وجه الحسین است موضوعی است که نگارنده، اهل معرفت را به تامل و تدبّر دوباره در این مهم دعوت می‌کند.
حال برای رسیدن به سطوح بالاتری از معرفت به اباعبدالله (ع) و قیام عاشورا، به بیاناتی از کلام روح الله (ره) تمسک می‌جوئیم. در ابتدا وقتی برای پاسخ به این پرسش که چرا ماههای محرم و صفر ماههای برکت است را در کلام امام خمینی جستجو می‌کنیم به فرازهایی از قبیل فرازهای ذیل می‌رسیم. ایشان در یکی از بیاناتشان فرمودند: «باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصا در این ماه محرم و صفر که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - که با ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - زنده مانده است».  امام راحل درباره محرم و صفر کلام به ظاهر ساده ولی بسیار عمیقی دارند که می‌فرمایند: «محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است». کلام بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در خصوص جمله کل یوم عاشورا، واقعا شنیدنی و خواندنی است: «این کلمه «کُل یَوْمٍ عَاشُورَا و کُل أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی می‌فهمند. آنها خیال می‌کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء - سلام الله علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه  روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمین‌ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند». آن روح سفر کرده در خصوص یکی از فلسفه‌های گریه بر مصائب عاشورا تعابیر بسیار جالبی دارند که چنین فرمودند: «وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را می‌گویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه‌ها دارد و نه این گریه‌ها خودش- فی نفسه- کاری از آن می‌آید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع می‌کنند و یک وجهه می‌دهند».
نکته بسیار مهم و درخور توجه در تحلیل امام امت قدس سرّه الشّریف در خصوص بزرگترین عداوت و دشمنی که در طول تاریخ با اساس اسلام شده است، مربوط به نقش معاویه و یزید در راستا است. بهتر است که عین کلام ایشان را همین جا در یادداشت بازخوانی کنیم که فرمودند: «خطری که معاویه و یزید برای اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در می‌خواستند بیاورند، می‌خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه رسول الله هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی؛ این مهم بود. آن قدری که این دو نفر ضرر به اسلام می‌خواستند بزنند یا زدند جلوتری‌ها آن طور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه می‌خواستند بکنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. «خلیفه رسول الله» و در مجلس شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خلیفه رسول الله» نماز هم می‌رود در جماعت می‌خواند! این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را سید الشهدا رفع کرد.


کلام پایانی
معرفت باطنی و عملی نسبت به عاشورا و اباعبدالله‌الحسین (ع) یک مسیر نورانی مستقیمی است به نور الانوار خداوند تبارک و تعالی که شروعش با ذکر مصائب ابا عبدالله الحسین (ع) و اظهار ارادت کلامی و عملی به کلام و سیره آن حضرت متجلّی می‌شود و پایانش نیز در رسیدن به لقاء الله تبارک و تعالی در روز قیامت.