احمد شیرزاد ‌‌ فعال‌سیاسی

این روزها که کشور در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، ادعاهایی مطرح می شوند که نمی‌دانیمباور کنیم یا نه. تا چندی پیش شهر تهران توسط بیلبوردهای ضدبرجامی آذین‌بندی شده بود، اما شب سه‌شنبه برجام، توسط شهردار پایتخت نشینان «دستاورد» نام گرفت! در این باره باید بگویم که رفتار متناقض محمد باقر قالیباف ناشی از آن است که او خود را به اصولگرایان خاص گره زده و مجموعه‌ای از مواضع سیاسی متناقض را در پیش گرفته است. به نظر می‌رسد تمام ایدئولوژی آقای قالیباف در پیروزی در انتخابات خلاصه می‌شود و هر اتفاقی در این چارچوب تفسیر می‌یابد. در مورد برجام هر زمان که صحبت از مزایای آن می‌شود، می گویند که تصمیم نظام بوده است و هیچ ارتباطی به دولت روحانی ندارد و هر وقت که قرار است به سطر سطر این معاهده اعتراضی وارد شود، مثل همان زمان که پوسترهایی در ارتفاعات 10 الی
20 متری بزرگراه‌ها نصب شد، دولت یازدهم در معرض آماج حملات قرار می‌گیرد. این رویکرد خلاف مصالح ملی است. اگر حسنی در برجام است تمام دست‌اندرکاران حصول آن، در ایجادش شریک هستند.
همچون هر توافقنامه‌ دیگری، برجام نیز مجموعه‌ای از حسن ها و عیب‌ها است و بنا به گفته محمدرضا باهنر یکی از چهره‌های اصولگرایی، در جریان به ثمر نشستن برجام، اگر 7 گل زدیم، سه گل هم خوردیم. اینکه اکنون محمدباقر قالیباف ادعا می‌کند که :حصول برجام ارتباطی به دولت نداشت و افراد دیگری تصمیم به ایجاد آن گرفتند و اگر دولت یازدهم هم روی کار نبود باز برجام توسط دولت دیگر حاصل می‌شد"، اشتباه محض و نهایت بی‌معرفتی است.
به دلیل آنکه زمانی که بنا به انتقاد کردن از برجام بود و صفحه صفحه این معاهده‌نامه را می‌شستند و دور می ریختند در چنین شرایطی برجام را ماحصل تلاش‌های آقای دکتر ظریف و دولت آقای دکتر روحانی می دانستند و آن را بی ارتباط به نظام می پنداشتند. از همین روی من موضع آقای قالیباف را نسبت به برجام متناقض می‌دانم. روشن است که برجام تحت نظارت نهادهای نظام چون شورای عالی امنیت ملی به دست آمده است، اما مسلما پیگیری، جدیت و اصرار دولت تاثیر بسزایی در حصول آن داشته است و من باور دارم اگر شخصی چون سعید جلیلی در راس کار بود، هنوز ما در راهروهای ژنو در رفت و آمد بودیم و تنها صحبت‌های ابتدایی صورت گرفته بود اما توافق‌ها هنوز در مراحل ابتدایی بود.
به هر روی در مجموعه گفتار و رفتارهای آقای قالیباف تناقض‌های بسیار جدی دیده می‌شود؛ چرا که او اصل را بر برنده شدن در انتخابات به هر قیمتی که هست، گذاشته است. تجربه نشان می‌دهد که در چنین مواردی ریزش آرا بیشتر است به این دلیل که داستان شبیه به آن فردی است که می‌گوید تو حرفی زدی؛ من به آن فکر کردم، ... بر روی آن اصرار ورزیدی؛ شک کردم اما وقتی بیشتر مصر شدی و پا برزمین کوبیدی؛ آن وقت به یقین رسیدم که صحبتت درست نیست. اکنون هم چنین شرایطی حاکم است. وقتی قالیباف بخواهد برای نمایش صلاحیت خود پابرزمین بکوبد، به عقیده من تردیدها را نسبت به خود افزایش می‌دهد. من مصاحبه او با برنامه گفتگوی ویژه خبری را به طور کامل مشاهده کردم. در مجموع صحبت‌هایش به یک جمله کلیدی دست یافتم و آن این است که «به من اعتماد کنید من توانمند هستم.» آقای قالیباف 12 سال است که عهده‌دار ریاست شهرداری تهران بوده است، شواهد و قرائن گواهی می دهد آن قدر که به توانمندی‌هایش ایمان دارد، توانمند نیست. این را کارنامه عملکردش می‌گوید. شاید بهتر باشد آقای قالیباف به جای تخریب و عصبانیت و بیان گفتارهای متناقض به ارائه برنامه‌هایش بپردازد و عنوان کند که همراه با او چه کسانی قرار است مدیریت کشوررا برعهده بگیرند. قالیباف خود را «خدای مدیریت» متصور می‌شود و درحال ارتکاب اشتباه بزرگی است. مدیریت کشور به تدبیر نیاز دارد و من در میان این جمع پرمدعای کاندیداها ، مدبرتر از آقای روحانی نیافته‌ام.