گشایش مسیر‌های تازه در روابط دیپلماتیک تهران- ریاض

دکتر صلاح‌الدین هرسنی ‪-‬ اگر چه تلاش‌ها و اقدامات دیپلماتیک حاشیه نشست نیویورک قرار بود که فرصتی برای دیدار و گفت‌وگوی ترامپ و روحانی ایجاد و در نتیجه روابط تهران- واشنگتن را متاثر کند، اما این تلاش‌ها به جای آنکه متوجه روابط تهران- واشنگتن شود، بیشتر روابط تهران- ریاض را تحت تاثیر قرار داد. چنین ابتکارات سازنده را باید به معنای اقدام دیپلماتیک از سوی نقش‌های واسطه‌ای به منظور گشایش‌های سیاسی و پایان دادن به تیرگی در روابط بازیگران دانست. به این ترتیب می‌توان گفت که با ارسال پیامی که از سوی بن‌سلمان به روحانی از طریق عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان مخابره شد، مسیر‌هایی تازه‌ای از دیپلماسی و سازش در روابط پر تنش تهران- ریاض گشوده شده است. حال مسئله درخور توجه‌تر در این میان، نه ابتکارات و اقدامات سازنده دیپلماتیک از سوی نقش‌های واسطه‌ای، بلکه نوع مواجهه و برخورد با چنین برنامه‌ها و ابتکارات از سوی طرفین معادله است.
در این ارتباط و در همان ابتدای مخابره پیام، چنین اقدامی مورد استقبال حسن روحانی قرار گرفت، اما او تداوم و ثمربخش بودن آن را منوط به پایان بحران یمن و برقراری آتش‌بس دانست.
به این ترتیب بدیهی است که بحران یمن همه علت روابط تنازعی تهران- ریاض نیست، بلکه بخشی از آن است. در این ارتباط جان‌مایه و ریشه اصلی منازعات تهران و ریاض در منطقه غرب آسیا را باید ابتدا در مسائل هویتی و هنجاری و سپس ترس ریاض از جایگاه‌یابی و نقش‌آفرینی تهران در محیط منطقه‌ای غرب آسیا جست‌وجو کرد. لذا ریاض تلاش می‌کند تا زمینه واپایش گروه‌های مقاومت اسلامی را به وجود آورده تا از این طریق از گسترش موج انقلابی‌گری و آزادی‌خواهی در غرب آسیا جلوگیری کند. این امر تفاوت‌های هویتی را افزایش داده است.
در مسئله نقش‌آفرینی تهران در محیط منطقه‌ای غرب آسیا نکته آن است که این نقش‌آفرینی ماهیت ژئوپلیتیکی دارد، اما آثار امنیتی آن همواره بخشی از رقابت‌های تهران و ریاض در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شود. تحت این شرایط، طبیعی است که ریاض تمایل و موافقتی به نقش‌یابی تهران در منطقه غرب آسیا نداشته باشد. این نقش‌یابی سبب واپایش موقعیت و تحرکات ژئوپلیتیکی تهران از سوی ریاض شده است. در واقع ریاض تلاش می‌کند تا با راهبرد ائتلاف‌سازی با مجموعه‌های همگن، نقش تهران را در این منطقه تضعیف کند. در این ارتباط همکاری‌های ریاض با دوحه، تل‌آویو و قاهره در زمره زیرساخت‌های جدید رویکرد ژئوپلیتیکی ریاض برای محدودسازی نقش تهران محسوب می‌شود.
اما با وجود نگرش روحانی در ریشه‌یابی منازعات تهران -ریاض، مسئله نه حل بحران یمن برای ترمیم روابط، بلکه حل مسائل پر مناقشه تهران و ریاض در همه موضوعات و مشخصاً موضوعات هنجاری و هویتی و نقش‌یابی منطقه‌ای تهران است. حل این موضوعات نیز مستلزم اقدامات و ابتکارات دیپلماتیک از سوی نقش‌های واسطه‌ای است و عنصر نیاز زمان نیز در آن اهمیت دارد. چنین ابتکاراتی نیاز واقعی منطقه است و ضرورتی برای تداوم منازعه در روابط تهران-ریاض نیست، چراکه ترمیم روابط تهران- ریاض آن هم به عنوان دو بازیگر مهم و اثرگذار در منطقه می‌تواند به روند تحکیم و توسعه منافع ملی کشور‌های منطقه کمک کند و همچنین باعث پایان بخشیدن تدریجی حضور قدرت‌های بیگانه و کاهش روند مسابقه تسلیحاتی و در نتیجه از توسعه بحران در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا جلوگیری کند. محققا تهران و ریاض با تعامل موثر و مستمر نه تنها می‌توانند اختلاف‌های جزئی موجود در منطقه را حل و فصل کنند، بلکه به عنوان دو وزنه سنگین و با نفوذ، قادر خواهند بود که در حل و سامان بخشیدن مسائل آرمانی جهان اسلام، اثرگذار باشند.
سایر اخبار این روزنامه