شورش‌ها؛ تهدید دموکراسی‌ها

 
 
 
 


ناآرامي در برخي نقاط عراق هم دموکراسي نوپاي اين کشور را تحت‌فشار قرار مي‌دهد و هم رقابت‌هاي منطقه‌اي از راه مي‌رسند و در موضوع دخالت مي‌کنند و با افزايش نارضايتي‌ها ميوه خود را مي‌چينند و زخمش را بر پيکر يک ملت باقي مي‌گذارند. درباره تاثير ديگران اين نکته بسيار مهم است که چرا در کشوري که تجمعات آزاد است، اعتراض‌ها بايد رنگ خشونت بگيرند؟ اجمالا بايد اذعان داشت که دموکراسي در هر کشوري راهي طولاني و پر از ناهمواري درپيش دارد و فقط از طريق آگاهي و صبر و حوصله امکان نهادينه‌شدن آن هست. نهال مردم‌سالاري در کشوري مثل عراق که سال‌هاي متمادي ديکتاتوري مطلق و خشن صدام را به خود ديده و پس از آن حضور نيروهاي نظامي بيگانه و جنگ‌هاي کمرشکن داخلي امانش را ربوده است، شکننده و آسيب‌پذير است. مردم هنوز با فضاي باز سياسي کاملا آشنا نشده‌اند و شايد چندان قدر آن را نمي‌شناسند. نهادهاي مدني به‌عنوان اصلي‌ترين پايه‌هاي دموکراسي شکل‌نگرفته يا مستحکم و فراگير نشده‌اند. دموکراسي مثل ديکتاتوري راهي آسان و ساده نيست و بر سر هر موضوعي زمان مي‌خواهد و آگاهي عمومي را طلب مي‌کند. آگاهي و دانستن راه‌هاي اعتراض مسالمت‌آميز و پيگيري مستمر خواسته‌هاي معقول به مستحکم‌شدن پايه‌هاي حکومت مردم منجر مي‌شود و نتيجه ستودني دموکراسي‌ است، کمااينکه اعتراض‌هاي خشونت‌آسا قبل از اينکه به دموکراسي آسيب بزند رسيدن به خواسته‌هاي مردم را ناممکن مي‌سازد. اين‌گونه اعتراض‌ها معمولا هيچ خيري دربر ندارد و حتي جامعه را در زمينه‌هاي مختلف به عقب بازمي‌گرداند. برخي اعتراض‌ها استحکام ملي را فراهم مي‌کند. اکنون در برابر ناآرامي‌هاي عراق در بهترين حالت برآوردن خواسته‌هاي کلي زمان‌بر خواهد بود همان‌طور که نخست‌وزير اين کشور اعلام کرده است که يک‌شبه نمي‌تواند معجزه کند و خواسته‌هاي کوچکتر و برآوردني اصلا مشخص نيستند، چراکه معترضان نه نماينده معرفي‌شده‌اي دارند و نه از قبل براي رسيدن به مقصودي روشن توافق کرده‌اند. تازه اين همه مشکل اساسي مربوط به زماني است که پاي بيگانگان‌ و خوشه‌چينان به ميان نيامده ‌است تا اوضاع را به‌کلي مشوش کنند و جهت اعتراض‌ها را به‌سوي منافع خويش بچرخانند و از هيچ هزينه‌اي هراسي به دل راه ندهند. اغتشاش‌هاي دي‌ماه سال 96 ايران نمونه‌اي بارز و عبرت‌آموز بودند که خساراتي متوجه کشور و مردم کردند که هنوز تاثير آن وجود دارد. آن اعتراض‌ها که فقط نشان‌دهنده نارضايتي در بخشي از جامعه بود و هيچ سمت‌وسوي مشخصي نداشت، بيگانگان را براي فشار بيشتر به طمع انداخت، ترامپ را به خروج از برجام تشويق کرد و فضاي رواني سنگيني را بر اقتصاد کشور تحميل ساخت. اگر آن اعتراض‌ها نبود هزينه‌هاي خروج آمريکا از معاهده هسته‌اي براي اين کشور بسيار بيشتر مي‌شد و اثرگذاري تحريم‌ها چنان زمان‌بر مي‌شد که دولت مي‌توانست با سرعت بر خلأ حاصل از فشارهاي حداکثري مسلط شود و از همه مهمتر تورم و گراني فشاري بي‌سابقه بر محرومان و قشر متوسط جامعه وارد نمي‌کرد. به عبارت ديگر عده‌اي بي‌حساب و کتاب به خيابان‌ها ريختند و در نهايت جز ضرر محض و خسارت، کوچکترين نفعي متوجه جامعه نشد. خاصه اينکه ملت‌هاي منطقه روزهاي سخت و عبرت‌آموز و تاريخي را براي تسلط بر سرنوشت خويش و تحول و توسعه سپري مي‌کنند و جز آگاهي و آموختن و صبر و حوصله و تلاش مسالمت‌آميز راه ديگري ندارند. هرگونه شورش و اغتشاش سم مهلک است. عراق هم مثل ايران بدخواهان بسيار در درون و برون دارد که اگر فرصت پيدا کنند کمترين اعتراض‌ها را تا استيلاي يک ديکتاتوري بي‌رحم يا تجزيه پيش مي‌برند و جز زمين سوخته تحويل نمي‌دهند. در اين ميان نقش تاريخي آگاهان و آينده‌انديشان و متعهدان و روشن‌ضميران و ميهن‌دوستان و مردم‌نوازان براي ايجاد فضايي از خردمندي و عقلانيت در جوامع بي‌بديل است.