خلاقیت کجای ماجراست؟!

نوید ایران بهار ‪-‬ واژه خلاقیت را زنده یاد علی اکبر دهخدا اینگونه معنی کرده است:خلق کردن، آفریدن، بوجود آوردن؛ اما معنای واقعی خلاقیت چیزی نیست که تنها روی کاغذ قابل تعریف و شرح باشد؛ شاید برای پی بردن به معنایی که ناشی از کاربرد عمیق واژه در امور روزانه است نیازمند تامل و تعمق بیشتری هستیم.
خلاقیت فرآیندی است که منجر به خلق شدن چیزی می‌شود که می‌تواند منشا تحولات آتی در زندگی روزمره انسان‌ها شود.
اما آیا ارزش خلاقیت و لزوم بهره‌گیری آن در فعالیت‌های کاری افراد مشخص است؟
آیا ما توانسته‌ایم با فعال سازی عناصر درگیر در ایجاد خلاقیت، راهی به سوی عرصه‌های جدید کاری بگشاییم؟


برای جواب این سوال‌ها باید نگاهی به خروجی فعالیت‌های کاری و حرفه‌ای در سطح جامعه داشته باشیم. خروجی محصول‌های بنام و حتی صادراتی کشور شاید به لحاظ کیفی دارای ارزش نسبتا خوبی باشند اما فقدان اصول اولیه و کاربری خلاقیت در این تولیدها و حتی روش‌های منجر به تولید کاملا مشهود است. اینکه ما نتوانسته‌ایم با انجام امور خلاقانه و
حتی نوآور به جایگاهی متفاوت در صنایع
دست یابیم خود نشان از کم اهمیت پنداشتن این
موضوع در اجزای کاری است. بسیاری از مدیران ارشد در سطوح مختلف کاری همچنان به واژه خلاقیت به عنوان یک کلمه جذاب، لوکس و غیرکاربردی می‌نگرند و ترجیح می‌دهند به جای استفاده عملی از خلاقیت در امور کاری تنها به تکرار نام آن اکتفا کنند؛ البته این تکرار نام، خود نشان از اهمیت موضوع در اذهان ایشان دارد اما تا زمانی که خلاقیت از کلام خارج و وارد فاز اجرایی و عملی نشود نمی‌توان انتظار تغییر اساسی در روند تولید محصول‌ها داشت؛ آنچه مسلم است نیاز اساسی و سریع به ایجاد فضایی خلاقانه در محیط‌های کاری و حرفه‌ای‌ است؛ وجود افرادی خلاق و آشنا به صنایع گوناگون می‌تواند مسیری را طراحی و ایجاد کنند که آن مسیر باعث تحرک و پویایی هرچه بیشتر فضای تخصصی و کاری شود.
استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود خلاقیت فردی و گروهی در محیط‌های تخصصی به مرور زمان می‌تواند باعث ایجاد عادتی شایسته و همراه با نوآوری در سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ و کوچک شود. نو اندیشیدن و بهره‌ برداری از نیروی راه‌گشای خلاقیت برای صنایع و بخش‌های تولیدی کشور مانند اهرمی‌قدرتمند عمل می‌کند و می‌تواند بستر ساز پیشرفت و آینده‌ای درخشان برای فعالین عرصه‌های مربوطه باشد.
چنانکه با مروری کوتاه بر محصولات خلاقانه داخلی و خارجی، شاهد چنین جهش‌های بزرگی هستیم؛ جهش‌هایی که هر کدام می‌تواند به نوبه خود تحول عظیمی‌را در شکوفایی هر چه بیشتر استعداد‌های بالقوه موجود در کشور ایجاد کند و توان علمی‌و تولیدی کشور را به شکل چشم‌گیری افزایش دهد؛ این مهم نشان دهنده لزوم استفاده هر چه بیشتر از امور خلاقانه و تفکر منجر به خلاقیت است؛ تفکری که در طول زمان بتواند تفاوت اساسی بین آنچه که بوده و آنچه که به وجود آمده است، ایجاد کند. پس می‌توان به این نتیجه رسید که وجود خلاقیت و اندیشه خلاقانه امروز به یک نیاز اساسی در بستر کاری و تخصصی کشور تبدیل شده است.