با استقبال گسترده مردم روبه برو شد!

پاستور تا 1404 بیمه شد-آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: زنده یاد ناصر حجازی ـ جنتلمن تکرارناشدنی فوتبال ایران ـ را همه می شناسند و ایضا مهدی هاشمی نسب که همیشه گفته است:«فوتبال ایران یک یاغی دارد؛ مهدی هاشمی نسب!» از در کنار هم قرار دادن این دو نام صحنه ای به یاد می آوریم که شاید در فوتبال دنیا هم بی نظیر باشد و آن این که در یکی از روزهای حساس فوتبال ایران که معروف به«دربی» است، ناگهان دفاع راست استقلال که از چندماه قبل از آن از پرسپولیس جدا شده بود را درست در نوک حمله این تیم دیدیم و دست بر قضا مفید و تاثیر گذار! زیرا، گل پیروزی بخش آبی ها را همین مهدی هاشمی نسب به ثمر رسانید و بعدها این مسئله باب شده بود که تا استقلال زیر فشار قرار می گرفت ناگهان هاشمی نسب را در نوک حمله می دیدیم...
اگر و اماهایی مفید!ماه ها مانده به ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، این بحث در میان اعتدالیون و اصلاحاتی ها بالا گرفته بود که آیا در کنار روحانی لازم است تا چهره‌هایی دیگر از طیف اصلاحات و اعتدال قرار داشته باشند که اگر کار به رد صلاحیت و پاره ای از حواشی دیگر رخ داد دست خالی و دست بسته به میدان نبرد پا نگذارند یا خیر؟! و اگر لازم است آن فرد چه کسی و با کدام مشخصات باشد؟ در نشستن ها و برخاستن ها، یا در جلساتی که خرد جمعی بر آن حاکم بود، نتیجه این شد که چهره ای تاثیرگذار و آشنا به چم و خم مناظره‌هایی که سراسر هجومی است در کنار روحانی حضور داشته باشد و در نهایت قرعه فال با بینشی شگرف و شناختی عمیق به نام اسحاق جهانگیری اثبات می کند؛...
مسئولی قوی و سرشار از تجربه و درستکاری...
این روزها وقتی به آن ایام و گمانه زنی های آن روزگاران می نگریم می بینیم اساسا نامی از جهانگیری مطرح نبود، معاون اولی که در هوشیاری، سلامت و صلابتش کوچکترین تردیدی وجود ندارد. آن بحث ها در میان موافق و مخالف وجود داشت تا آغاز نام نویسی ها، از آن جا بود که عنوان پوششی، ضربه گیر و کمکی ورد زبان تحلیل نویسان شد و جدال اولیه که فروکش کرد جدالی دیگر بالاگرفت و آن چرایی لزوم و چهره ای که باید حضور می یافت.


تا اولین مناظره هیچ کس فکر نمی کرد جهانگیری آن قدر خوب و توانمند ظاهر شود که ناگهان همه معادلات انتخاباتی بر هم بریزد و اردوی آن سو و این سو به این اندیشه ورود پیدا کنند که چرا کمکی؟ چرا پوششی و چرا ضربه گیر؟
و بعد از نخستین مناظره بود که درگوشی ها قوت گرفت که به کشور چه ظلم ها که نکردیم! که نکردند! مگر می شود جهانگیری و ظریف داشته باشیم و سال ها خانه نشین باشند!؟ مگر نه این است که این ها سرمایه های این کشور و این نظام هستند؟ و حالا همگان لب به تحسین روحانی گشوده اند که در انتخاب معاون اول هرچه در چنته داشته رو کرده تا کابینه با حضور ظریف و جهانگیری، قدرتمند و متعادل به مقابله با معضلات و مشکلات برخیزد.
***
ایجاد شکاف و تردید یا حمایت از جهانگیری؟!
اما درست از لحظه پایان مناظره اول وقتی قدرت و استیلای جهانگیری دیده شد اصولگرایان به این باور رسیدند که ترکیب روحانی ـ جهانگیری شکست ناپذیر است مگر آن که خلل و شکافی در ائتلاف آنان شکل بگیرد! پس حملات از یک سو و تعریف و تمجیدها از سویی دیگر شدت گرفت تا نوبت رسید به نطقی به یادگارماندنی و جاودانه!به اعتراف همه تحلیل گران و جماعت آشنا به سیاست و جامعه؛ جهانگیری بی شک پدیده این انتخابات است. وی از گفتمانی با درایت، موشکافانه و فاخر بهره مند است که می تواند با مخاطب به خوبی ارتباط برقرار کند. جهانگیری در نطق تکان دهنده اش که سه شنبه شب پخش شد چون باور داشت که مملکت در برهه ای حساس قرار دارد بی آن که در دام مصلحت اندیشی ها قرار بگیرد به کنکاش در کارنامه دولت های گذشته پرداخت؛ از کاستی ها و نامرادی ها گفت و از سوء مدیریت ها و ضربه زنندگی هایی که هنوز علت آن معلوم نیست.
جهانگیری در شبی به یاد ماندنی نه از اعتبار اصلاحات که از توان و شایستگی های زیرپا مانده نظام و انقلاب دفاع کرد تا نماینده شایسته ای باشد برای ایران عزیز و نه یک جناح و یک جبهه سیاسی! جهانگیری قول نداد، قرار نگذاشت! وعده های آن چنانی و رویاپردازی های این چنین ارائه نکرد اما هرچه گفت به دل مردم نشست، باورش کردن و زیر لب بارها و بارها به روحانی از برای این انتخاب هوشمندانه تبریک گفتند و از هاشمی که قطعا در معرفی جهانگیری به روحانی نقش داشته یاد خیر کردند.
از ساعتی پس از آن نطق واکنش ها شروع شد؛ که پوششی؟ حامی؟ ضربه گیر؟ ضربه زن؟ کمکی؟ و این تنها گوشه ای از واکنش خوش انصاف ها بود که در آن سوی بی انصافی ها، تخریب ها و تهدید ها و تحدیدها شروع شد! و این گمانه زنی های اختلاف افکنانه که چرا جهانگیری به نفع روحانی که روحانی به نفع جهانگیری و این در حالی است که جهانگیری با تجربه تر و سرد و گرم چشیده تر از این حرف هاست.در همین رابطه پروانه سلحشوری در مورد روحانی و جهانگیری می گوید«اگر آقای روحانی رئیس‌جمهور قوی و توانمندی نبود، معاون اولش، شخصی همچون جهانگیری نبود؛ یعنی این درایت و تدبیر آقای روحانی بود که توانست معاون اولی به این توانمندی انتخاب کند. همواره در همه کشورهای جهان مدیران توانمند به دنبال جذب مدیران توانمند هستند چراکه می‌دانند توانایی کار با یک فرد توانمند را دارند و بلعکس افرادی که ازنظر توانمندی قوی نیستند ازآن جایی‌که احساس می‌کنند شاید اگر فردی که می‌آید توانمند باشد، روزی جای او را بگیرد، از نیروهای قوی استفاده نمی‌کند. بنابراین می‌توانم بگویم آقای روحانی این افتخار را دارد که بگوید شخص مدیر و کارآمدی همچون جهانگیری را توانسته به‌عنوان معاون اول کابینه‌اش معرفی کند.»حالا در گوشه گوشه محافل سیاسی بحث بر سر جهانگیری و آینده انتخابات ریاست جمهوری است، جهانگیری برای حمایت روحانی عزمش از همیشه جزم تر است و اما رفتارها و گفتارهای خوشحال کننده جهانگیری در بطن خود نویدی دیگر می دهد و آن این که با حضور جهانگیری نه تنها پاستور تا 1400 از حضور روحانی بهره خواهد جست که پاستور با حضور این جهانگیری و با این خصوصیاتی که کمتر کسی درباره وی می دانست، تا 1404 بیمه شد! بیمه شدنی سخت دوست داشتنی و آرامش بخش.