روزنامه ایران
1398/07/28
نمایش آیینی از شور تا شعور
داوود فتحعلیبیگیبازیگر و کارگردان
قرنهاست بحث خداشناسی در تاریخ فلسفه و اندیشه جهان وجود داشته و در دورههای مختلف فلاسفه و اندیشمندان به بحث درباره آن پرداختهاند. چنین مبحث مهمی طبیعتاً اگر در اختیار افراد بیسواد قرار بگیرد مطمئناً خروجی مناسبی نخواهد داشت و شاهدیم که جشنوارهای مانند جشنواره رضوی خروجی قابل توجهی ندارد و البته اغلب جشنوارههایی که نام آیینی به خود گرفتهاند گرفتار چنین مصیبتی هستند. در حوزه فرهنگ عاشورایی اما برخی کارها حائز اهمیت نیز وجود داشته که نام هنرمندان فرهیخته با آن گره خورده است. متولیان امور فرهنگی وقتی میبینند کسانی هستند که میتوانند در حوزه فرهنگ آثاری خلق کنند که مخاطب آن قشر وسیعی از جامعه باشند؛ چرا نباید چنین اتفاقی بیفتد. چرا وقتی چنین ظرفیتی در برخی هنرمندان شاخص ما وجود دارد از آن استفاده نمیشود و شرایط خلق آثاری تازهتر را برای او فراهم نمیکنیم؟ در حوزه فرهنگ عاشورایی متأسفانه عدهای سالهاست یاد گرفتهاند که «شو» راه بیندازند و اجرایی ارائه میدهند که فقط در آن یکسری حرکات میبینیم و یک روایت. برگزارکنندگان این اجراها فکر میکنند کار مدرنی انجام میدهند؛ در صورتیکه خوب است بدانند اتفاقاً چند قرن به عقب برگشتهاند، آنهم به دورهای که قبل از تکامل هنر شبیهخوانی، در هیأتهای عزاداری شبیهسازی وجود داشته است. مدیریت درست این حوزه، مستلزم حضور یک هیأت کارشناسی یا حداقل شخصی است که در این میدان اعتبار و پرونده قابل اهمیت و دفاعی داشته باشد و بتواند سروسامانی به این ماجرا بدهد. نکته اینجاست که همه مردم ایران، در فرهنگ عاشورایی شور دارند و آن را در عزاداریهای زیبایشان به نمایش میگذارند اما برای خلق اثر هنری، علاوه بر شور، به شعور نیز نیاز داریم.
تفاوت هنرمند با یک فرد روستایی که تعزیه میخواند این است که هنرمند تمام ظرفیتهای هنر تعزیه را میشناسد اما متأسفانه برخی مراکز فرهنگی که مسئولیتهایی در این حوزه دارند مراسمی که برگزار میکنند بسیار دمدستیتر از مراسمی است که مردم خودجوش در بسیاری از روستاها برگزار میکنند. خوب به یاد دارم که زمان اجرای نمایشنامهخوانی «روز واقعه» به کارگردانی محمد رحمانیان، مردم روی پلههای تئاتر شهر هم نشسته بودند و آن اجرا تبدیل شده بود به یک مجلس روضه. این موضوع بسیار مهمی است. هنوز هم در حوزه فرهنگ عاشورا، فراتر از «روز واقعه» اثری خلق نشده است. چرا باید چنین باشد؟ وقتی کسی مثل بهرام بیضایی، توانایی دارد که چنین اثر ماندگاری خلق کند، چرا نباید از او به عنوان یک ظرفیت بزرگ استفاده کرد؟ به هر روی، از زبان اصلی قهرمان این فیلم میشنویم که برای مسلمانی من همین بس که به حسینبنعلی اعتقاد دارم. آیا این حرف کم و کوچکی است که بیضایی به دهان قهرمان داستانش میگذارد؟ اگر واقعاً قرار است اتفاقی در حوزه فرهنگ عاشورا بیفتد باید نه به آدمهای فرصتطلب که داعیه دیانت دارند اما بیاستعدادند، بلکه باید به کسانی رجوع شود که هم استعداد بالایی دارند و هنرمندند و هم باورمند و معتقد. شاهد بودهام که بعضی از آثاری که اتفاقاً هر سال هم روی صحنه میروند پر از غلط و اشکال هستند. این افراد حتماً آدمهای معتقدی هستند اما ظرفیت و تواناییشان برای خلق اثر هنری همینقدر است و ما متأسفانه مدام در حال فضا فراهم کردن برای این افراد هستیم و نه برای کسانی که اثرشان حجت باورشان است. تماشاگر خودش به استقبال آثاری مثل «روز واقعه» میرود اما آثار دیگری که با بوق و کرنا و هزاران تبلیغ مردم را به زور به سمت خود جلب میکنند عاری از هرگونه خلاقیت و شعورمندی هنری هستند و تنها فرصتطلبی محضاند و سوءاستفاده از احساسات مردم. کوتاه و برای نتیجهگیری مینویسم: نکته مهم این است که اگر میخواهیم کاری در حوزه فرهنگهای آیینی و عاشورایی و مذهبی کنیم باید یکبار دیگر این حوزه را بازتعریف کنیم. بزرگواری تعریف جامع و علمی داشت و میگفت الزاماً نمایش آیینی روضهخوانی نیست و مهم پیامی است که در زیر لوای امر به معروف و نهی از منکر به مخاطب انتقال میدهد اما در بستری هنری و خلاقه. در قلمرو تئاتر نیاز به شعور داریم چون شور به اندازه کافی وجود دارد.
سایر اخبار این روزنامه
وریا؛ کاپیتان گرهگشا
امریکا در پی برهم زدن ائتلاف تهران، مسکو و آنکارا
ثبات قدم در مسیرحق به اصلاح کشور و دنیا میانجامد
سیل خروشان دلدادگان حسین(ع)
لوایح سه گانه علیه فساد
استعفا ندهید مسئولیت بپذیرید
فعالیت 130 مرکز نوآوری و شتاب دهنده در کشور
مجوز تولید بیتکوین
وقتی در جزیره خودمان محصوریم
شرق فرات پس از حمله ترکیه
نمایش آیینی از شور تا شعور
نصرالله؛ سیاستمدار معیار
بزرگترین اجتماع صلحآمیز جهان