روزنامه شهروند
1398/08/25
تجربه کرمانشاه نشان داد که به تشکلهای تخصصی نیاز داریم
امیر هاتفینیا| فقط در فوتبال نیست که تکروی آزاردهنده است. وقتی یک هافبک مدام دریبل میزند و موقع رسیدن به دروازه حریف به جای پاس به مهاجم، توپ را به بیرون شوت میکند، همه این حرکت را زیرسوال میبرند؛ درست همانطور که تکروی درحوزه کار داوطلبانه و در صحنه بحران نکوهششده و آزاردهنده است. در در حوادث طبیعیِ مختلفی که پیش آمده، خیریهها و سازمانهای مردمنهاد سعی کردهاند نقشی داشته باشند. این نقش اما درمواقعی به جای کارکرد مثبت، اثرات منفیای به دنبال داشته و نتیجهاش ناهماهنگی در کمکرسانی شده. زلزله کرمانشاه و تکرویهای انجامشده در این حادثه باعث شد که دستگاههای مرتبط به فکر انسجام در «نقش تشکلها در مدیریت بحران» بیفتند که نتیجه آن هماهنگی قابل توجه در سیل 98 بود.«احمد بختیاری» دبیر سازمان مردمنهاد «خانه نجات ایران» است. او که هماهنگکننده تشکلها در زلزله کرمانشاه و سیل 98 بوده، معتقد است ما به تشکلهای تخصصی بیشتری در حوزه مدیریت بحران نیاز داریم: «در نبود تشکلهای تخصصی، سازمانهای مردمنهاد نیمهتخصصی و غیرتخصصی وارد کار میشوند و میخواهند در همه چیز نقش داشته باشند. آنها اصلا فازهای مختلف مدیریت بحران را رعایت نمیکنند و آموزش خاصی برای حضور در بحران ندیدهاند.» بختیاری در ادامه حرف میزند: آقای بختیاری؛ در سالگرد زلزله کرمانشاه قرار داریم. یکی از مواردی که برای بررسی وجود دارد، کارکرد سازمانهای مردمنهاد در آن حادثه است. گروهی به تکرویِ خیریهها در کرمانشاه نقد وارد میکنند و گروهی دیگر هم کمکهایی که خیریهها در زمینه جمعآوری پول کردند را قابل ستایش میدانند. شما بهعنوان هماهنگکننده تشکلهای مردمنهاد در زلزله کرمانشاه چه نظری دارید؟
در زلزله کرمانشاه ستاد هماهنگی «انجیاو»ها را راه انداختیم. میتوان گفت که نسبت به حوادث قبلی مثل حادثه ورزقان وضع بهتری در این حوزه داشتیم؛ یعنی هماهنگی نسبی بین تشکلها وجود داشت و ما با حدود 80 تشکل در تماس بودیم. اما همچنان تکرویها و همکارینکردنها دیده میشد و واقعا آزاردهنده بود.
بخشی از این ماجرا شاید به این برمیگردد که نیروهای حاضر در خیریهها آموزش ندیدهاند.
درست است؟
شاید یکدرصد از آنها آموزش مرتبط دیده باشند. ما در 18 حوزه «انجیاو» و خیریه داریم. هیچکدام از اینها ربطی به حوادث ندارند. ما «انجیاو»ها و خیریهها را تقسیمبندی میکنیم: تخصصی، نیمهتخصصی و غیرمرتبط. در بخش تخصصی فقط چهار پنج مورد داریم که خیریه هم نیستند؛ مثلا همین انجمن «خانه نجات ایران» که فعالیت اصلیاش امدادونجات و مدیریت بحران است و حدود 6هزارنفر را آموزش داده. ما در زمان حادثه و در مواقعی مدعی هستیم که از دولتیها هم بهتر عمل میکنیم، چون عملکردمان علمی و
تخصصی است.
در بخش «نیمهتخصصی»ها چطور؟
در بخش «نیمهتخصصی»ها مثلا یک تشکلی میآید و میگوید که در حوزه حمایت روانی فعالیت خوبی داشته. ما هم میگوییم که تخصص شما زلزله و بحران نیست، اما در زمان زلزله میتوانید در حوزه حمایتهای روانی وارد عمل شوید.
و «غیرتخصصیها»؟
صرفا به آنها میگوییم که در حوزه جمعآوری کمک یاریرسان باشند. اما واقعیت آن است که هردوی این بخشها یعنی نیمهتخصصی و غیرتخصصیها میآیند و میخواهند در همه چیز نقش داشته باشند؛ مثلا بیایند و ببینند و گزارش بنویسند و مددکاری کنند و اعلام نیاز را خودشان مشخص کنند و کمک را خودشان برسانند و در ادامه هم صبر کنند و ببینند که کار چطور پیش رفته است. آنها فازهای مختلف مدیریت بحران را رعایت نمیکنند؛ چون آموزشی در این زمینه ندیدهاند. از طرف دیگر هم، چون شلوغی را میبینند، فکر میکنند که جمعیت هلالاحمر کاری انجام نمیدهد و خودشان باید کار کنند؛ مثلا جایی میروند و میبینند که آب معدنی نیست و شروع میکنند به پخش آب معدنی. بعد هم طوری حرف میزنند که کمکرسانی خوب نبوده و ما کار خوب انجام دادهایم. متاسفانه این ماجرا منجر به نبود مدیریت یکپارچه کمکهای مردمی به حادثهدیدگان میشود. وقتی انسجام در کمکرسانی نباشد، ممکن است یک خانواده حادثهدیده بستههای کمکی بیشتری بگیرد و خانواده دیگر اصلا چیزی نصیبش نشود. بعد معلوم میشود که بخشی از بستهها را خیریهها و «انجیاو»ها بدون هماهنگی و توجه به نیازها پخش کردهاند.
فکر میکنم برای ادامه گفتوگو لازم است که درباره تفاوتهای «خیریه» و «سازمان مردمنهاد» حرف بزنیم. شما چه تفاوتهایی بین این دو قایلید؟
مسئولیت خیریهها (Charity) جمعآوری پول و برطرفکردن یکسری از مشکلهای قشرخاص است، مثل موسسه خیریهای که برای بیماران مبتلا به سرطان کار میکند؛ یا موسسه خیریهای که برای کودکان کار درحال فعالیت است.
خیریهها چه رویکردی را دنبال میکنند؟
ببینید، گروهی از آدمها میآیند و موسسه دایر میکنند. آنها حتما باید سرمایه اولیه داشته باشند. دو سهسال است که اگر این سرمایه اولیه نباشد، مجوزی صادر نمیشود؛ یعنی باید پولی را در بانک بلوکه کرده یا یک فضای فیزیکی را معرفی کرده باشند. بعد آنها در راستای رفع مشکل یک قشر خاص فعالیت میکنند. حالا میتوانند به جز جمعآوری پول، کار رفاهی یا درمانی هم انجام دهند.
یعنی محور اصلیشان همین جمعآوری پول است؟
بله؛ البته جمعآوری کمک. این کمک میتواند غیرنقدی هم باشد. همینطور میتوانند مشاوره رایگان دهند و برای این کار از مشاور داوطلب استفاده کنند.
و رویکرد سازمانهای مردمنهاد؟
سازمان مردم نهاد (Non Governmental Organization) در حقیقت سازمان غیردولتی است. اسمش روی خودش است و سازمان است؛ یعنی باید ساختار و سازماندهیِ مشخصی برای فعالیت داشته باشد. باید با هدف و رویکرد جدیتری کار خود را آغاز کند و پیش ببرد. «انجیاو» راه میافتد که یک خلأ در جامعه را پُر کند. یعنی گروهی از آدمهای دغدغهمند نسبت به یک موضوع که کسی به آن فکر نمیکند، وارد کار میشوند، یا مثلا گروهی از آدمها هستند که احساس میکنند محیطزیست در خطر است و میآیند که کار انجام دهند.
و هدفهایی که مدنظر دارند؟
کمک به دولت برای انجام ماموریتهایش؛ پُرکردن خلائی که میبینند و کارکردن در حوزههایی که برای خودشان در اولویت است، اما برای دولت نه. مثلا کمک به حیوانات ممکن است در برنامههای دولت اولویتی نداشته باشد. این هدفها کاملا با رویکردهای خیریهها که مبنای آن کمک مالی است، تفاوت دارد. ممکن است «انجیاو»یی داشته باشیم که گروهی از آدمها در آن صرفا کار تحقیقاتی انجام میدهند. یا مثلا «انجیاو»یی باشد که آگاهیرسانی میکند. ممکن است این «انجیاو» هیچ وقت پولی از جایی دریافت نکند.
آقای بختیاری! ما چقدر این تفکیک را بین «خیریه» و «سازمان مردمنهاد» قایل شدهایم؟
در کشور ما این تفکیک به شکل دقیق صورت نگرفته است و متاسفانه «انجیاو» و خیریه با هم ترکیب شدهاند و ممکن است خیلیها تفاوت آنها را متوجه نشوند، اما واقعیت آن است که این تفکیک باید وجود داشته باشد.
به نظر شما درحال حاضر به «خیریه» نیاز بیشتری داریم یا «سازمان مردمنهاد»؟
به هر دو.
و در حوزه بحران؟
به تشکلهای تخصصی حوزه بحران نیاز داریم، باید بگویم که ما تشکل درستوحسابی در حوزه بازسازی و فاز اسکان موقت نداریم. اینها خلأهای بزرگی است. در دنیا حرفهای جدی در این حوزه زده میشود.
شما در حوادثی که «هماهنگکننده تشکلهای مردمنهاد» بودید، روی کدام حساب بیشتری باز کردهاید؟ «خیریه»ها یا «سازمانهای مردم نهاد»؟
ما هماهنگکننده بودهایم و بحث حساب باز کردن نبوده است. اعلام میکردیم هر کس میخواهد کار کند، به ما بگوید. در سیل98 این ماجرا در وزارت کشور و سازمان داوطلبان هلالاحمر پیگیری شد و حدود 150 تشکل هماهنگ بودند. بعد از زلزله کرمانشاه شبکهای راه انداختیم که باعث شد در خوزستان عملکرد خوبی داشته باشیم.
نقد دیگری که به فعالیت خیریهها وارد میشود این است که فقر را به نوعی بازتولید میکنند. شما این نقد را قبول دارید؟
این را نمیشود درمورد همه خیریهها به کار برد، اما واقعیت آن است که در مواردی این اتفاق میافتد. ما خیریهای داریم که کار خودش را بلد است، یعنی به خیریه، مدیرعامل آن و آموزشی که اعضایش دیدهاند، برمیگردد. اصلا شاید خیریهای پُرکار و قوی، در حوادث دخالت مستقیم نکند و فقط بگوید از من چه کمکی برمیآید؟ اما از طرف دیگر خیریهای بیکار ممکن است بگوید میخواهم بروم و در منطقه حادثهدیده مستقر شوم و کار کنم. بله، در مواردی میبینیم که گداپروری صورت میگیرد. ما میگوییم جامعه باید تابآور و کمکها نباید اینقدر سریع و بیبرنامه باشد؛ چون جامعه از تابآوری به سمت تنبلی میرود.
بیشتر توضیح میدهید؟
وقتی حادثهای پیش میآید، از روز نخست تشکلهایی هستند که صرفا میخواهند غذای گرم توزیع کنند، در صورتی که این کار غیراصولی و اشتباه است، چون آلودگی غذای گرم نسبت به کنسروجات بیشتر است و احتمال بیماری و اپیدمی آن وجود دارد. اما گروههایی هستند که چون فقط همین کار را بلدند، همه تلاششان را میکنند روز نخست غذای گرم پخش کنند. اینها همه به ناآگاهی و نبودآموزش برمیگردد. ما نمیتوانیم بگوییم همه خیریهها دچار این مشکلاند، چون درصد زیادی از تشکلها هستند که از ما میپرسند «چه کار کنیم؟» و صرفا کاری را که به آنها گفته شده است، انجام میدهند، پس نمیتوان همه خیریهها را گداپرور و بیربط دانست. اما این واقعیتی است که خیریههایی هستند که تکروی میکنند، اطلاعاتشان را نمیدهند و اشتباههای خود را تکرار هم میکنند
سایر اخبار این روزنامه
بنزین 3هزار تومانی، یک روز بعد
دویدن با چشمان همراه
شلخته مثل تیمملی ایران
چراغ خاموش به سوی مرگ
اوج هنر در اوج محرومیت
محو اسراییل به معنای محو مردم یهودی نیست
پخش مستقیم استیضاح ترامپ در آمریکا
تجربه کرمانشاه نشان داد که به تشکلهای تخصصی نیاز داریم
شاهد وخیمترین دوران بشری هستیم
صفحه شهرونگ
حديث كهنه قيمت بنزين
پیشنهادهایی برای اصلاح سیاستگذاری بنزین