تبعیض کودکانی پرخاشگر می‌سازد

شهروند| سی سال پیش در بیست‌ونهم آبان‌ماه 1368 پیمان‌نامه حقوق کودک در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصويب شد. پیمان‌نامه‌ای برای رعایت همه‌جانبه حقوق اساسي کودکان. در ‌سال 1373 با تصويب مجلس شورای اسلامی، ايران به صورت مشروط پیمان‌نامه حقوق کودک را پذيرفت و از آن زمان پیمان‌نامه حکم قانون داخلی در کشور ما دارد. اما اكنون 25‌سال پس از پذيرش پيمان‌نامه از سوي ايران، در عرصه عملي در جامعه ايران چقدر به مفاد آن عمل مي‌شود؟ براي بررسي چالش‌هاي نظري و عملي اجراي پيمان‌نامه حقوق كودك در ايران؛ انجمن حمايت از حقوق كودكان سه‌شنبه، پنجم آذرماه نشستي برگزاركرد كه «شهروند» گزارشي از دو سخنراني اين نشست را منتشر مي‌كند.
فرشید یزدانی، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان از چرایی اهمیت پیمان‌نامه و قوانین متعددی که در عرصه‌های مختلف وجود دارد؛ سخن گفت: «یکی از وظایف قانون این است که به ساختار اجتماعی و نهادها و ارتباط میان آنها سامان دهد و به نظر می‌رسد پیمان‌‌نامه بحث جدیدی را در عرصه اجتماعی بازکرده است. علاوه بر وجه قانونی پیمان‌نامه حقوق کودک، چند ویژگی دیگر نیز وجود دارد که آن را مهم می‌کند. یکی از این ویژگی‌ها بحث فرهنگ‌سازی آن در جامعه است.»
یزدانی افزود: «شاید وقتی می‌گوییم بچه‌ها حق آموزش دارند، خیلی طبیعی به نظر برسد، یا وقتی می‌گوییم کودکان نباید کار کنند، امری بدیهی باشد، اما این امر بدیهی در جامعه ما رعایت نمی‌شود. با وجود گذشت سال‌ها از تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک در مجلس شورای اسلامی ایران و تمام کمک‌هایی که به قوانین و حقوق ما در جامعه کودکان داشته است، در کشور کودکان بسیاری هستند که آموزش نمی‌بینند، تحصیل نمی‌کنند و علیرغم اینها کارمی‌کنند. اصل پیمان‌نامه حقوق کودک جهت‌‌دهنده است، بخشی از آن قانون است كه باید به آن عمل کنیم، اما بخش دیگر آن آموزش و برنامه‌ریزی برای سیاست‌گذاری درست است.»  فرشید یزدانی بر این باور است که پیمان‌نامه، قانونی گفتمان‌ساز و رهایی‌بخش است. پیمان‌نامه حقوق کودکان می‌تواند ما را به سمت اجرای درست و گفت‌وگو ببرد و با اجرای کامل آن تحول خوبی در جامعه به وجود آورد، همان‌طور که در این سال‌ها تاثیراتی که گذاشته، قابل توجه و مفید بوده است.
شناختی از کودکان نداریم


فرشید یزدانی بر اين نظر است كه «مفهوم کودکی در جامعه ما ابهام دارد و نماد این ابهام را در قوانین و مناسبات اجتماعی خود  می‌بینیم. در دنیا درباره جهان‌شناسی کودکی مطالعات بسیاری انجام شده، اما در کشور ما بسیار کمرنگ است و تنها در حاشیه به آن پرداخته شده است. یکی از آفت‌های نبود شناخت درباره جهان کودکان، این موضوع است که هر زمان درباره کودکان و حقوق آنها حرفی می‌زنیم، بحث کودک‌سالاری پیش‌ می‌آید. اما اگر تأمل بیشتری روی این موضوع داشته باشیم، درک می‌کنیم در میان صحبت از حقوق افراد، چه کودک و چه بزرگسال، کودک‌سالاری و مردسالاری و زن‌سالاری در جامعه معنایی نخواهد داشت. در جامعه ما میان دولت، نهادهای مدنی و افراد جامعه، مناسبات دقيقي وجود ندارد و درواقع اینجاست که می‌توانیم بگوییم ابهاماتی در بحث نظری و عملی پیمان‌نامه حقوق کودک در کشور وجود دارد.»
يزداني در بخش ديگري از سخنانش گفت در ادبیات عامیانه ما مواردي وجود دارد كه به تبعیض و نادیده‌گرفتن حقوق افراد و به‌ویژه کودکان منجر می‌شود: «مثلا وقتی پسربچه‌ای گریه‌می‌کند، می‌گوییم مرد که گریه نمی‌کند یا به دختربچه‌ای می‌گوییم خانم شده و باید سنگین رفتار کند. تمام اینها  ناشی از مفاهیمی است که به آن نپرداخته و به درستی آن را انتقال نداده‌ و درباره آنها گفت‌وگو نکرده‌ایم.»
او چالش‌های نظری و عملی پیمان‌نامه حقوق کودک در ایران را به چند حوزه تقسیم كرد: «یکی از این حوزه‌ها، حوزه سیاسی و اداری است. توان سیاسی و اداری‌‌مان در تحقق اصول  پیمان‌‌نامه حقوق کودک ضعیف است و تاکنون توان سیاسی نتوانسته به اجرای این پیمان‌نامه در جامعه کمک کند. حدود 11‌سال است لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس و دولت معطل مانده و حالا هم که به تصویب مجلس رسیده است، هنوز راه زیادی تا اجرایی‌شدن دارد.»
مديرعامل انجمن حمايت از حقوق كودكان درباره چالش‌هاي حقوقي اصلاح قانون در ايران به نمونه‌ای اشاره كرد و گفت: «مثلا لایحه‌ای برای افزایش سن ازدواج کودکان در جریان است. این لایحه تنها دو‌سال سن ازدواج را افزایش می‌دهد و بر این اساس است که سن ازدواج دختران از 13 به 15‌سال تغییر مي‌يابد، اما در میان چهره‌هاي سیاسی بحث‌های بسیار کمی در این خصوص شکل می‌گیرد و گویا برای حوزه سیاسی ما دغدغه بزرگي نیست و معدود افرادی که برای آن تلاش می‌کنند، کم‌کم نادیده گرفته می‌شوند و موضوع به فراموشی سپرده می‌شود.»
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان سپس با طرح اين پرسش كه در زمان انتخابات چقدر از کودکان صحبت می‌شود؟ گفت: «هیچ‌کدام از کاندیداها  به حقوق کودکان اشاره‌اي نمی‌کنند و این نشان‌دهنده ضعف پتانسیل در حوزه سیاسی است.»
آموزش تحت‌تأثیر اقتصاد نامناسب
حوزه دیگری که یزدانی در صحبت‌هایش به آن اشاره کرد، حوزه اقتصادی است. به باور او نگاه اقتصادی جامعه ما بازارمحور است و در این نگاه نه‌تنها دغدغه کودک که دغدغه انسان نیز كمرنگ است. در این نگاه اقتصادی مسئولیت اجتماعی جايي ندارد و وقتی بحث کار کودکان مطرح می‌شود که بنیان آن بی‌عدالتی است، باعث می‌شود نگاه نامناسبی در جامعه نیز به این موضوع شکل بگیرد. موضوع آموزش نیز در همین حوزه قر ار دارد. او گفت:   «آموزش‌وپرورش به بحث خصوصی‌سازی روی آورده است، در این چارچوب عدالت آموزشی برقرار نمی‌شود و سهم بسیاری از کودکان از آموزش نادیده گرفته می‌شود‌. ميان کودکی كه در مدرسه غیرانتفاعی ویژه با شهریه‌ای حدود 100‌میلیون تومان در‌ سال درس می‌خواند، با کودکی که در مدرسه‌ای دولتی در خیابان‌های جنوب شهر تحصیل می‌کند، ارتباط شکل نمی‌گیرد. وقتی کودکی وارد مدرسه غیرانتفاعی با سطحی خاص می‌شود، از همان نخستین روز به این می‌اندیشد که من با جامعه تفاوت دارم و خودش را بالاتر از دیگر کودکان می‌پندارد و در آینده نیز ارتباط ميان افراد شاید هیچ‌گاه شکل نگیرد. همین چرخه اقتصادی نادرست است که باعث می‌شود کودک کار شکل بگیرد  و حتی از چرخه آموزشی خارج شود.»
 يكي ديگر از چالش‌های نظری و عملی پيش روي اجراي پیمان‌نامه حقوق کودک مربوط به حوزه اجتماعی است. یزدانی معتقد است: «در حوزه اجتماعي قوی‌تر کار کرده‌ایم و پتانسیل‌های اجتماعی ما از دیگر حوزه‌ها بهتر و بیشتر است و شاید همین موضوع بتواند به ما کمک کند خوب بیندیشیم و خوب کار کنیم که کودک در بحث آموزشی - فرهنگی در جای درست قرار بگیرد. یکی از مسائل اجتماعی که کودکان را دچار آسیب می‌کند، افزایش تک‌والدی است. کودکانی که در این جریان قرار می‌گیرند دچار آسیب‌های اجتماعی زیادی می‌شوند. مشاوران و روانشناسان هم تاکنون نتوانسته‌اند در این زمینه به جامعه كمك کنند. شاید یکی از دلایل آن گران‌بودن هزینه مشاوره برای خانواده‌های سطح متوسط و پایین‌تر است که نمی‌توانند از اين راهنمایی‌ها و کمک‌ها استفاده کنند. باز کردن فضای گفت‌وگو در این عرصه می‌تواند به این کودکان کمک کند و فعالان حوزه کودک باید برای انجام چنین گفت‌وگوهایی تلاش كنند.»  
فرشید یزدانی، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در بخش آخر صحبت‌های خود «خشونت» را بزرگ‌ترین چالش پيش روي اجراي پیمان‌نامه حقوق کودک و فعالان حوزه کودك دانست: «تمام حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی در جامعه ما تولید خشونت می‌کند همین موضوع کودکان را به خیابان‌ها می‌آورد و از آنها کودکان کار می‌سازد، نه کودکانی که كارشان تحصیل است.»
پیمان‌نامه حقوق کودک نيازمند اصلاح
الهه خوشنویس، روانشناس و فعال حوزه کودک يكي ديگر از سخنرانان اين نشست بود. او گفت ایران با تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک گام بزرگی برداشته است و همین موضوع از 25‌سال پیش تاکنون باعث شده کودکان و حقوق آنها را به رسمیت بشناسیم. به باور خوشنويس، در کنار بحث حقوقی که در پیمان‌نامه مطرح است، پیوستن به پیمان‌نامه حقوق کودک برای بچه‌ها و خانواده‌ها امنيت رواني هم به همراه داشته است. او تصريح كرد كه مانند هر قانون دیگری که نوشته می‌شود با گذشت زمان، وقت اصلاح اين قانون هم فرا رسيده است: «پیمان‌‌نامه ابهاماتی دارد که نيازمند بازنگری و اصلاح است.»
از نظر خوشنویس حقوق و روانشناسی فاصله زیادی از یکدیگر ندارند. فراهم‌شدن امنیت روانی يكي از وجوه مهم مرتبط با كودكان است كه برای آنها فرصت‌های زیادی فراهم می‌کند. وقتی کودک ما حقی دارد و این حقوق برایش تکرار می‌شود و آنها را می‌بیند و درباره حقش با او حرف زده می‌شود، احساس قدرت می‌کند، بنابراین قدرتی که در خود احساس می‌کند، می‌تواند در توانمندی و موفقیت اجتماعی، فردی و خانوادگی او تأثیر بگذارد: «پیوستن به پیمان‌نامه حقوق کودک به این معناست که حاضریم حقوق کودکان را رعایت کنیم. کودکان در فضایی پر از ابهام و سوال به دنیا می‌آیند. فقر آموزشی و فقر فرهنگی باعث می‌شود نتوانیم از کودکان به انداز كافي حمايت حمايت كنيم، اما پیمان‌نامه این فرصت را در اختیار خانواده و جامعه قرار می‌دهد که نسبت به کودک و موضوع حمایت از كودكان نگاه متفاوتي داشته باشند. در نگاه روانشناسی معتقدیم کودکی که احساس امنیت نکند، نمی‌تواند کودک سالمی باشد. اگر از روز اول در کنار کودک، والد نقش حمایتگر امن را نداشته باشد، بذر اختلالات و ناهنجاری‌های روانی در کودک کاشته مي‌شود. بنابراین وقتی با نگاه امن کودک خود را پرورش ‌دهیم، می‌‌توانیم با امنیت آینده بهتری برای او بسازیم و همین موضوع باعث می‌شود خودمان هم احساس امنیت بیشتری کنیم.»
یکی از بحث‌هایی که درباره کودکان به‌صورت جدی مطرح است موضوع تفریح و آموزش است. کودکان نیاز به بازي و تفریح دارند اما اکنون در جامعه ما این نیاز اصلی کودکان نادیده گرفته می‌شود. در جامعه امروز، بزرگسالان حس می‌کنند باید تنها روی آموزش کودکان سرمایه‌گذاری کنند. مدارس و مهدهای کودک جامعه ما جنبه آموزشی دارند، در صورتی که یکی از نیازهای اصلی کودک تفریح و بازی است و ما حق نداریم کودک را از تفریح محروم کنیم و به جای آن آموزش را بگذاریم. آموزش‌هایی که می‌تواند برای خانواده‌ها افتخار محسوب شود ولی فرصت‌های رشد کودک را می‌گیرد. این آگاهی وجود ندارد که یادگیری‌ها در همان بازی‌ها شکل می‌گیرد و آموزش در تفریحات کودکان نهفته است.
خوشنویس در میان صحبت‌هایش از غیبت همیشگی مسئولان گلایه کرد و گفت: «کاش پیمان‌‌نامه را با مسئولانی که معمولا غایب هستند یک‌بار مرور می‌کردیم که چقدر در بحث نبودن تبعیض موفق بوده‌ایم. در پیمان‌نامه حقوق کودک نبود تبعیض یکی از اصول اصلی است، اما با وجود این در جامعه ما تبعیض بسیاری وجود دارد. مدارس طبقه‌بندی شده ‌است و با اینکه سال‌هاست «تحصیل رایگان حق همه کودکان» شعار کشورمان است، اما مدارس آموزش‌های رایگان ندارند و آموزش‌های رایگانی هم که وجود دارد بسیار ضعیف است. تبعیض میان کودکانی که به مدارس غیرانتفاعی می‌روند و کودکانی که در مدارس دولتی با سطح آموزشی پایین تحصیل می‌کنند، وجود دارد و حتی کودکانی وجود دارند که از تحصیل در همان مدارس دولتی ضعیف هم محرومند و به جای آنکه تحصیل کنند، کار مي‌كنند.  
تبعیض در کودکان خشم ایجاد می‌کند. وقتی کودکی، کودک هم‌سن خود را می‌بیند که زباله‌های خیابان را می‌گردد و کودکی که در میان زباله‌هاست، کودکی را می‌بیند که به مدرسه غیرانتفاعی می‌رود، تبعیض را حس می‌کند. این تبعیض در کودکان باعث خشم می‌شود و در آینده این خشم می‌تواند از آنها انسان‌هایی هنجارشکن بسازد و در کودکی، کودکانی پرخاشگر.
نظر خواستن از کودکان و گفت‌وگو با آنها یکی دیگر از مباحثی بود که الهه خوشنویس مطرح کرد. اگر از کودکان خود نظر بخواهیم و درباره نظریات آنها در خانواده صحبت و مسائل را با گفت‌وگو در خانه حل کنیم، همین کودک می‌تواند در مدرسه نیز با همین روش مسائل خود را حل کند و در آینده در جامعه فرد تابعی نخواهد بود و می‌تواند نظریات خود را مطرح و گفت‌و‌گو کند. در بسیاری موارد نظر ندادنِ افراد در جامعه باعث آسیب به فرد و جامعه می‌شود ولی اگر فرد به جای پیروی‌کردن و آسیب دیدن بتواند نظر خود را مطرح کند، می‌تواند تأثیر نظریات خود را در جامعه ببیند.