روزنامه وطن امروز
1398/09/23
تندیس انسانیت مدال غیرت
محمدرضا کردلو: در روزهای برگزاری جامجهانی 2014 بود که یک پوستر متفاوت طراحی شد؛ پوستری که آن روزها در سطح جهان فراگیر شد. تصویر مربوط به یک کارتونیست خوشذوق بود که در آن شعلههای بمبهای فرود آمده را تشبیه به کاپ جامجهانی کرده و در کنار آن نوشته بود: «جام جنگ». این طرح که به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و واکنشهای فراوانی را نیز به همراه داشت. در روزهایی که فوتبال و غوغای خبریاش به رژیم صهیونیستی کمک کرده بود به جنایات بیشتری علیه مردم فلسطین دست بزند، این طرح هنری به یک یادگاری تلخ از جامجهانی 2014 تبدیل شد. آنجا که شاید زبان فوتبال علیه دشمن، رسا نبود، این طرح، هنر علیه دشمن را جهانی کرد. شاید در نتیجه همین کار هنری بود که واکنشها به کشتار در غزه میان خود هنرمندان و حتی فوتبالیستهای درگیر جامجهانی شدت یافت؛ مسعود اوزیل، بازیکن مسلمان تیمملی آلمان پس از قهرمانی در جامجهانی پاداش 600 هزار دلاری خود را به کودکان غزه اهدا کرد و بازیکنان تیمملی الجزایر به عنوان تنها نماینده اعراب در جامجهانی برزیل پاداش اهدایی خود را برای حضور در مرحله یک هشتم نهایی جامجهانی به مردم غزه دادند و هنگام ورود به الجزایر و استقبال هموطنانشان از آنها پرچمهای فلسطین را در دست داشتند. حتی چفیه که نماد مبارزاتی مردم فلسطین است روی دوش جانلوئیجی بوفون رفت تا همراهی با مردم فلسطین جنبه عمومیتری پیدا کند. *** * مبارزه علیه صهیونیسم، زندهتر از همیشه شاید هیچ مسألهای در جهان معاصر و قرن اخیر نتوان یافت که به اندازه مسأله فلسطین روشنفکران و ناظران بینالمللی را به خود حساس کرده باشد. دفاع از فلسطین حالا به روزمرهترین و در عین حال مهمترین کنش فعالان مدنی در دنیا تبدیل شده است. گروههایی از میان مردم و روشنفکران و بدون کمترین حمایت از سوی نهادهای دولتیشان، درباره فلسطین حساس شدهاند و به این جنبش انسانی چنان پویایی بخشیدهاند که حالا یکی از سرزندهترین حرکتهای علیه ظلم در دنیاست. جنبشهای ضدرژیم صهیونیستی در دنیا چنان ظهور و بروزی دارند که این سوال را در ذهن برخی ناظران دوباره پررنگ میکند: آیا فقط ما هستیم که برای دفاع از فلسطین هزینه میکنیم و هزینه میدهیم؟ طبیعتا پاسخ این سوال یک «نه» بزرگ است، چرا که اساسا مسأله فلسطین پیش از هر وجه دیگری، جنبه انسانی دارد و از این منظر است که میبینیم روشنفکران، هنرمندان و چهرههای سرشناس مستقل، گاه و بیگاه درباره این مسأله واکنش نشان میدهند. * اعتراض موسیقایی در تازهترین این واکنشها، «جهان نبویتویسرکانی» آهنگساز ایرانی مقیم اتریش چهارشنبهشب گذشته در پایان اجرای کنسرت موسیقی تحت عنوان «واقعیت یک شایعه معتبر» که در یکی از سالنهای شهر وین برگزار شد، پرچم فلسطین را در حمایت از مردم این کشور به نمایش درآورد. تویسرکانی آهنگسازی این کنسرت را بر عهده داشت و پس از به نمایش درآوردن پرچم فلسطین خطاب به حاضران گفت: امروز میخواهم درباره مسأله فراموششدهای با شما سخن بگویم، از واقعیتی که فراموش شده است، از ملتی که از خانه رانده شدهاند. نبویتویسرکانی که دانشآموخته رشته پیانو، رهبری و آموزشهای هارمونیک است، از سال 1960 و پس از اخراج از سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به جرم سیاسی، به اتریش مهاجرت کرد و از سال 1965 تا 1975 نزد اساتید برجسته موسیقی اتریشی نظیر «آلفرد اوهل»، «پل کونت» و «دیتر کافمن» موسیقی و هنر را آموخت و از آن هنگام به عنوان آهنگساز در حوزههای مختلف دانشگاهی و هنرستانهای موسیقی وین مشغول آهنگسازی و تدریس است. واکنش نبویتویسرکانی نه اولین صدای اعتراض بود و نه آخرینش. چه روشنفکران داخلی خوششان بیاید چه نیاید، حمایت از مسأله فلسطین به شکل فزایندهای رو به گسترش است و جنبشهای ضدصهیونیسم و تحریم اسرائیل در این زمینه بسیار فعال هستند و توانستهاند بر جریانهای هنری نیز اثرگذار باشند. اتفاقی که سال گذشته در جریان تحریم و انصراف هنرمندان مطرح از حضور در جشنواره موسیقی اسرائیل روی داد شاهدی بر این گزاره است. این اتفاق موجب خشم مقامات اسرائیلی شد. نزدیک به ۲۰ هنرمند از جمله «لانا دلری» آهنگساز و خواننده آمریکایی از شرکت در جشنواره موسیقی اسرائیل که سپتامبر 2018 در شمال اسرائیل برگزار شد، انصراف دادند. دلری، خواننده جهانی پاپ شامگاه جمعه از لغو کنسرت خود در سرزمینهای اشغالی فلسطین خبر داد. او در صفحه توئیترش در توجیه این تصمیم خود نوشت از آنجایی که نمیتواند کنسرت خود را برای طرفداران فلسطینیاش اجرا کند، از این رو هرگز برای طرفداران اسرائیلی خود نیز اجرا نخواهد کرد. او از شرکت در این جشنواره خودداری کرد. جنبه انسانی مسأله فلسطین البته پیش از دلری، چهرههای دیگری را تحت تاثیر گذاشته است یا دستکم آنان را از واکنشهای عمومی و قضاوتهایی که در ازای هرگونه ارتباط با رژیم صهیونیستی نسبت به آنان خواهد شد، به تامل برده است. اعلام انزجار از رژیم اشغالگر اسرائیل، از سوی «ناتالی پورتمن» بازیگر یهودی هالیوود موجب تعجب بسیاری از ناظران شد. این بازیگر برنده جایزه اسکار، آوریل 2018 از سفر به اسرائیل و دریافت جایزه یک میلیون دلاری خودداری کرد. جایزهای به نام «جنسیس» که همه ساله به یهودیانی داده میشود که در حوزه کاری خود دستاوردهای مهمی داشتهاند. بنیادی که مسؤولیت اهدای این جایزه را برعهده داشت در بیانیهای به نقل از یکی از مدیران برنامه پورتمن گفته: «حوادث اخیر در اسرائیل بشدت خانم پورتمن را آزرده کرده و او احساس رضایت نمیکند که در هر رویدادی در اسرائیل شرکت کند». اشاره پورتمن به برخورد اسرائیل با فلسطینیان معترض در نواحی مرزی در آن مقطع بود که با انتقاد جامعه بینالمللی روبهرو شده است. * روشنفکران ایرانی و طنز تلخ تناقض و ریاکاری با این همه و در شرایطی که جنبشهای ضد رژیم صهیونیستی در دنیا فراگیر شدهاند، مواجهه روشنفکران داخلی با مسأله فلسطین طنز تلخ تناقض و ریاکاری است. در همه جای دنیا یکی از افتخارات روشنفکران حمایت از فلسطین و مردمی است که برای سالها از خانه خود دور افتادهاند؛ واقعیتی که بهرغم فشارهای بیحد و حصر طرفداران هولوکاست، محدودیتهای بیاندازه دولتهای غربی و سانسور رسانههای پربسامد، روز به روز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و جانمایه تاثیرات عمیق در فرهنگ و سیاست میشود. و شاید در ورای سیاست- و پر قدرت تر از آن- این فرهنگ و هنر است که میتواند نجاتبخش ملت فلسطین باشد. همانگونه که اشعار «محمود درویش» رساتر از بیانیههای دیپلماتیک صدای مردم فلسطین را به گوش دنیا رسانده است: من عربم باغهای انگور اجدادم را چپاول کردی و زمینی را که میکاشتم من و تمام فرزندانم و برایمان و برای تمام نوههایم نگذاشتی جز این سنگها... آیا خواهد برد آنها را حکومت شما... چنانکه گفته میشود؟! همچنین! بنویس: در بالای صفحه اول من از مردم نفرتی ندارم و از کسی نمیدزدم اما... اگر گرسنه شوم گوشت چپاولگرانم را خواهم خورد حذر کن... حذر کن... از گرسنگیام و از خشمم ****** باربد بهراد: درست 24 ساعت قبل از آنکه جودوکار سابق تیمملی ایران با پرچم و لباس مغولستان وارد تاتامی شود، دختر 19 ساله ایرانی در قلب اروپا باز هم مروت و پهلوانی واقعی را به شکل واقعیترش معنا کرد. همانقدر که برد و پیروزی برای سعید ملایی شیرین و خواستنی است مسلما برای مبینا علینسب هم چنین حسی را دارد. یکی اما با وجود همه حمایتهای مالی و معنوی که از او شد، نمک خورد و نمکدان شکست و به چنگیزخان پیوست، بلکه سرانجام به مدال المپیک برسد اما یکی دیگر در 19 سالگی انصراف داد برای حمایت از آرمانی بزرگتر و بالاتر و اینگونه قید اول شدن را زد. خبر خاص و مهم روز پنجشنبه که متاسفانه زیر اخبار تکراری و حالا خستهکننده بازگشت مربی ایتالیایی استقلال گم شد این بود: « بانوی شطرنجباز ایرانی در حمایت از مردم مظلوم فلسطین از رقابت با نماینده رژیم صهیونیستی انصراف داد». اما این حادثه مهم کی و کجا رخ داد؟ در ادامه رقابتهای شطرنج بینالمللی اسپانیا، مبینا علینسب، استاد بینالمللی شطرنج زنان در دور نهم رقابتها به حریف رژیم صهیونیستی برخورد کرد اما در حمایت از مردم مظلوم فلسطین از رقابت با نماینده این رژیم انصراف داد. علینسب در دور هشتم مسابقات بینالمللی اسپانیا با ریتینگ 2324 مقابل روحیت از هند با ریتینگ 2234 پیروز شد. علینسب تا پایان دور هشتم 5 تساوی، یک باخت و یک برد را به دست آورده بود. با این وجود او نه شهر را به هم ریخت و نه جنجال رسانهای با کمک تلویزیونهای فارسیزبان آن سوی آب به پا کرد. مبینای شطرنج ایران که سال قبل از سوی فدراسیون جهانی این رشته در سن 18 سالگی به عنوان پدیده بزرگ شطرنج جهان انتخاب شده بود، همان کاری را کرد که میبایست. در قلب اروپا دهها و صدها رسانه مختلف و شبکههای فارسیزبان (که رشد قارچگونه را در این یک دهه اخیر داشتند) حاضر بودند تمام و کمال آنتن پخش مستقیم خود را در اختیار مبینا قرار دهند به شرط آنکه مسیر ملایی را برود. کافی بود مبینای رعنای شطرنج ما عوض دفاع از آرمان والاتر و اصول اخلاقی - انسانی تنها به فکر خویشتن و مدال خوشرنگ خودش بود. چه میشد؟ حدس زدنش با توجه به اتفاقات گذشته چندان سخت نیست. احتمالا «آرکادی دوورکوویچ» روس که رئیس فدراسیون جهانی این رشته است از مبینا تمام قد حمایت میکرد و میگفت«من هم زمان اتحاد جماهیر شوروی و پدرم زمان استالین، سختیهایی را کشیدیم و حالا به تو حق میدهم بخواهی به هر کجایی پناهنده شوی!» به فاصله 2 روز بعد هم همه شبکههای فارسیزبان ساکن لندن سراغ او میرفتند و هر یک مصاحبهای درام را از او میگرفتند و لابد باز هم دروغ شاخدار میشنیدیم که چطور خانوادهاش در زیر زمین نظام ایران در حال فلک شدن است! البته این پایان کار نبود، چرا که پس از کنار کشیدن کشورهای بزرگ اروپایی و آسیایی برای عدم پذیرش چنین پناهندههایی (کسانی که به پرچم و کشور و ورزشکاران خودشان رحم نکردند) سرانجام یکی از نوادگان خونخوار دیگر تاریخ پیدا میشد و میگفت: بفرمایید زیر پرچم ما. مغولستان نشد شاید نوادگان اسکندر از مقدونیه سراغ او میآمدند. اما کار مهمتر رسانهای میماند برای شبکه فارسیزبان آلسعود که از این پس همه مسابقات شطرنج را با گزارش هیجانی مزدک میرزایی گزارش میکرد! چرا که نه؟ مگر از روزی که ملایی به جودوی کشور و پرچم ایران پشت پا زد همه این اتفاقات، مو به مو رخ نداد؟ هم پای مغولستان به داستان باز شد و هم اینکه شبکه آلسعود اینترنشنال همه مسابقات جودویی را که ملایی با لباس مغولستان در آن حضور دارد پخش مستقیم میکند. اما خدا را شکر شطرنج با اینکه ورزش فکری و اصولا آرامی است اما ورزشکارانش در ایران به مراتب پهلوانیتر فکر و عمل میکنند. امروز مبینا علینسب اینچنین آرام و بیسروصدا اسب پهلوانی را «الوار» به جلو پیش راند و «قلعه» شهامت و انسانیت را به «رخ» آنهایی کشید که با آن قد و هیکل و آمادگی بدنی، به فیل بیعاج چسبیدند و بازی را باختند. باید جامعه شطرنج امروز به پرورش چنین دستهگلهایی افتخار کند؛ نوجوانان و جوانانی که آموختند چگونه از «شاهآرمانها» حراست کنند که داغ یک «کیش» خشک و خالی هم به دل دشمن بماند. آنها شفافتر و درخشانتر از آن هستند که «مات» شوند چون آموختند چگونه سربازان را آن جلو آرایش دهند و مهمتر از آن «فیل وطن پرستیشان» ناگهان هوای مغولستان نمیکند. دیروز روز مبینا بود و روزهای پیشتر روز آرین غلامی، دیگر شطرنجباز نوجوان و مستعد ایرانی که در طول چند سال گذشته بارها خودش را قربانی کرد تا نشان دهد پهلوانی به هیکل و زور و بازو نیست، ذهن پویا و دل بزرگ میخواهد که آرین و مبینا هر دو را توأمان دارند. مسلما هیچ چیزی تلختر از این نیست که یک ورزشکار در یک آوردگاه جهانی بداند و مطمئن باشد از هر حیث از رقیبش سرتر است اما برای هدف بالاتری ناگهان انصراف دهد برود. جنایات صهیونیستها 7 دهه متوالی است که در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد و طبیعتا هیچ ورزشکار شریفی نمیتواند چشمش را روی این حجم جنایات بشری ببندد و بگوید؛ ورزش از سیاست جداست و من فقط مدالم را میخواهم. شاید چند سعید ملایی در همین ایران هم داشته باشیم اما ورزش ما لبریز است از رشادت ورزشکارانی که بزرگی و جوانمردیشان را به رخ جهان کشیدند. دیروز آرین غلامی چندباره، کنار کشید تا بزرگیاش را ثابت کند، امروز مبینا و فردا یک دلاور دیگر. گیرم در این بین، یکی دو سعید ملایی هم باشد که نه به خودش رحم کرد نه به پرچم و جودوی ایران. او روز گذشته سرانجام موفق شد لقب یکی از بدنامترین ورزشکاران تاریخ این مرز و بوم را به اسم خویشتن سند بزند. درست 24 ساعت بعد از انصراف مبینا علینسب در اسپانیا، سعید ملایی با لباس و پرچم مغولستان روی تاتامی رفت تا علاوه بر شادی روح چنگیزخان، بتواند به خیال خودش امتیازات لازم را برای صعود به المپیک2020 کسب کند. اما آنچه ملایی یا از آن بیخبر است یا افرادی به او قول همکاری دادند این است که طبق قانون غیر قابل تغییر کمیته بینالمللی المپیک، اگر هر ورزشکاری تغییر تابعیت دهد باید دستکم 3 سال از حضورش در آن کشور بگذرد تا طبق قوانین بتواند مجوز حضور در المپیک را با پرچم و پیراهن جدید به دست بیاورد. ملایی تازه 2 هفته قبل زیرعکس چنگیزخان قسم مغولی خورد و با توجه به فاصله کمتر از 8 ماه تا آغاز المپیک 2020 توکیو مشخص نیست، چه افرادی از چه نهادهایی به او قول همکاری دادند؟ آرش میراسماعیلی چند روز قبل به خبرنگار ورزشی «وطن امروز» گفت: «منتظر اولین حضور ملایی با پیراهن مغولستان هستیم تا شکایتمان را در اینباره پی بگیریم. مسلما اگر نهادی مثل کمیته بینالمللی المپیک بخواهد بهخاطر حمایت از یک فرد خاص، قانون خودش را لغو کند آن وقت باید به مناسبات پشتپرده شک کرد و به صورت سفت و سخت پیگیر روشن شدن ابعاد این خیانتها شد». فدراسیون جودو و کمیته ملی المپیک قول دادند برای تضییع نشدن حق ورزشکاران ایرانی شکایت از سعید ملایی را تا روز آخر پیگیری کنند و مسلما از دست دادن المپیک کمترین جزایی است که او باید پرداخت کند. جودوی ایران هنوز در تعلیق کامل است و شاید این تعلیق به چند سال آینده هم تعمیم پیدا کند و مسببش کسی نیست جز همان فردی که نه برای سیاستهای کشورش ارزش قائل بود و نه برای مناسبات انسانی. *** [حذف سعید ملایی با لباس مغولستان] جودوکار سابق ایران در ادامه نمایش ضعیف خود در مسابقات بینالمللی، اینبار در دور نخست رقابتهای مسترز چین مقابل حریف نهچندان مطرح خود از ایتالیا شکست خورد. در جریان رقابتهای وزن ۸۱- کیلوگرم جودوی مسترز چین، سعید ملایی، جودوکار سابق ایران و دارنده مدال طلای جهان که چند روز پیش و پس از دیدار با رئیسجمهور مغولستان، تابعیت این کشور را قبول کرده است، در نخستین مبارزه مقابل کریستین پارلاتی از ایتالیا در مدت زمان ۳ دقیقه و ۱۱ ثانیه ضربه فنی شد و از دور رقابتها کنار رفت. در این وزن ساگی موکی از رژیم صهیونیستی و نفر نخست رنکینگ به همراه ماتیاس کاس از بلژیک راهی فینال شدند. ملایی که در زمان حضور در تیم ملی ایران صاحب رده یک رنکینگ جهان بود، چندی قبل نیز در رقابتهای ژاپن با نمایشی ضعیف کنار رفت. این هم عاقبت یک تصمیم غلط و احساسی که امیدواریم چراغ راه دیگر ورزشکارانی شود که احساس میکنند خیانت و پشت کردن به کشورشان برایشان شاید نان و آبی داشته باشد.