روزنامه مردم سالاری
1398/10/01
عدم تعادل، بيماري جامعه
از روزي که رئيسي به صدر قوه قضائيه آمده است، مبارزه با فساد اداري و اقتصادي و اجتماعي فزوني گرفته لذا در اين زمينه روزي نيست که از محاکمه و دستگيري و تعقيب و اتهام و محکوميت، خبري منتشر نشود. آن چنان که احساس ميشود که فسادي ريشهدار و فراگير، جامعه و آنگاه حکومت و حاکميت ما را سخت تهديد ميکند. حتي گروهي به حق بر اين باورند که آنچه ما را از پا در ميآورد و رويه حاکميتي ما را تغيير خواهد داد، موريانه دروني است نه استکبار بيروني. به قول ملکالشعرا بهار:ما کهنه چناريم که از باد نناليم
بر خاک بباليم
ليکن چه کنيم، آتش ما در شکم ماست
از ماست که بر ماست
و اين مبارزه و اين پيجويي و نظارت و تعقيب و حساب رسي، البته مفيد است اما به دلايل بسيار تمامي ندارد و نبايد انتظار داشت که روزي به پايان برسد و نويد جامعهاي عاري از فساد و تباهي و واجد سلامت نفس و پاکدستي شنيده شود. چون جامعه، بيمار عدم توزيع قدرت و ثروت است و دستخوش عدم تعادل و عدم توازن. چنين جامعهاي نميتواند داراي سلامت فکر و عمل باشد. نمونه بارزش عدم تعادل در نگرش دولت به مستخدمان خود است. يعني «درون خانهاي» و «درون سفرهاي» است. در کنار اين سفره، طعام متفاوت است. غذاي قاضي و نظامي و فرهنگي و خدماتي و علمي و کارگري و فني و مديريتي يکسان نيست و بسيار نامتوازن مينمايد. چنين اطعامي چگونه ممکن است با آرامش به سامان و به پايان برسد. باني اين کار هم تفکر دولتي است و آن تفکري که چنين دولتي را ميپسندد بدون آن که مربوط به عقيدهاي باشد که محور اين دولت است و به نوعي فرع بر آن و تحميل بر آن يعني، از آبشخور آن فرهنگ ناب و باورهاي ايماني آب نميخورد. پس چنين عدم توازني نميتواند به نام توازن، ماهيتي عادلانه داشته باشد. نظام بودجهريزي و نهادهاي بيروني بهرهمند از اين سفره گشاده را نگاه کنيد که چقدر از آن منشأ عدالت و باورهاي اعتقادي فاصله دارد. همين فاصله و عدم تعادل و توازن است که جامعه آموزشي و آموزش و پرورش ما را به اين روز انداخته که هماکنون به استناد آمارها بيش از 70 درصد مدارس اين کشور، تخريبي است و سقفي ايمن و مطمئن، بالا سر نوباوگان و دانشپژوهان اين مرز و بوم نيست و هنوز هم موضوع «شينآباد» براي ما مسئله روز است. و کلاسهايي که فقط ميخواهيم بيمعلم نماند اينکه کي، چي درس ميدهد، مهم نيست فقط به عنوان مسکن دردي جانکاه ميخواهيم در پوش اين ديگ آبرو، برداشته نشود و اقرار به اينکه همين جذبشدگان به شتاب اين مقوله هم، به شدت بر مسند بيتعادلي نشستهاند و عجبا که مزد حضور نيمبند خود را هم دريافت نميکنند تا با همتايان و همکلاسان به کار گرفته شده در مسندي و جايگاهي ديگر، زندگي متوازن و وضعي متعادل داشته باشند. دولتي که قوايش قادر نباشند تا بازنشستگان دستگاههاي خود را در تعادل و توازن نگه دارند، چشم به راه چه وضعي بايد باشند. در اخذ امتيازات و تقسيم و توزيع مناسب و مداخل هم چنين است و قرابتيها و منسوبان، دستي بالاتر و مسندهايي برج عاجي و دستنيافتني دارند بدون اينکه در دانش و منش و اهليت و قابليت، تافتهاي جدا بافته باشند. اين عدم توازن، مسلم است که فساد خيز و تباهيبرانگيز است و راه به مقصود نخواهد برد و هر نوع انتظاري در رسيدن به قله سعادت و سلامت فقط خيال است و خيالپردازي! و آن آرامشي هم که برخاسته از چنين جامعهاي باور داريم. آرامش و امنيت تحميلي و مصنوعي است و کجا ديده و شنيدهايد که چنين امنيت و آرامشي به سرمنزل برسد. فساد فراگير و جامعه شمول و ناآراميهاي اخير، از آن سن و سال و طبقهاي که برخاست و چنين کرد و چنان شد، تا دير نشده، همه و همه بايد ناشي از عدم تعادل و توازن و عدم آن توزيعي بدانيم که در بالا نوشتيم. حال، چنانچه به نتيجه رسيديم که ريشهاي است و ريشهدار، پس لازم است در علاج اين درد که البته بيدرمان هم نيست، ريشهاي فکر کنيم. جز اين، چارهاي نيست. باز هم تاکيد ميشود که آرامش تحميلي از جنگ تحميلي براي جامعه، بدتر و پرعارضهتر است و تاکيد مکرر اينکه ما به ابزاري و تفکري و افرادي در تمامي قوا نيازمنديم که تعادل و توازن را باور داشته باشند که اين راه چاره و مرهم همه زخمهاي ديرين و مزمن و ناسور ماست.
سایر اخبار این روزنامه
حمایت گروه عظام از طرحهای پژوهشی
عدم تعادل، بيماري جامعه
سپاهان، قلعهنویی و ترابی بهترینهای هفته
مذاکرات سنگین و فشرده برجامی ایران و توکیو
بازگشت آمریکا به جنگ ستارگان
روایت اجرای نادرست یک طرح ملی در سال 90
بازداشت افراد به منظور جمعآوری ادله ممنوع است
سالی که رکوردها شکست
عجله جانسون برای طلاق از اروپا
کابوس بنبستFATF