ولی‌الله شجاع پوریان اصول‌گرایان بی‌اصول

دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری به روزهای پایانی و حساس خود نزدیک می‌شود. برگزاری دو جلسه مناظره در رسانه ملی و سفرهای استانی نامزدها تنور انتخابات را گرم‌تر کرده و انتظار می‌رود در روزهای آینده شور انتخاباتی بیشتری سراسر کشور را فرا بگیرد. آرایش کاندیداها به گونه‌ای است که دکتر روحانی و جهانگیری با پرچم اصلاحات و اعتدال، رئیسی و قالیباف هم به عنوان نماینده جریان اصول‌گرا در انتخابات حضور دارند. با بررسی مناظره‌ها، گفت‌وگوها و مواضع کاندیداها روشن شد که رئیسی و قالیباف فاقد برنامه و استراتژی روشن و مشخصی برای اداره کشور هستند و فقط با هدف کسب رای حتی بسیاری از اصول اخلاقی، دینی را نادیده می‌گیرند و تناقض، ابهام، عوام‌فریبی و داستان‌سرایی در اظهارات و وعده‌های آنها موج می‌زند. قالیباف تلاش می‌کند این بار برخلاف گذشته که در قامت تکنوکرات قد علم می‌کرد، در این دوره با قطب‌بندی جامعه و سردادن شعار حمایت از محرومان و مستضعفان، تقلیدی از مدل خارجی پوپولیست و احمدی‌نژادیسم را پیاده کند. تیم رسانه‌ای قالیباف بدون توجه به پیشینه و سابقه دو دهه‌ای او شعار 4درصد و 96درصد را طرح و تکرار می‌کنند، غافل از اینکه فردی که بیش از دو دهه در زمره مسئولان رده بالا اعم از فرمانده نیروی انتظامی و شهرداری تهران بوده و پیرامون عملکرد او نقدهای جدی وجود دارد، خود می‌تواند در زمره 4درصدی‌هایی باشدکه تلاش می‌کند به روحانی و دولت یازدهم بچسباند . از این‌رو این تاکتیک از فردی مانند قالیباف که 20سال در سطح اول مسئولان مملکت بوده، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. وعده ایجاد 5میلیون شغل و دوبرابر کردن درآمد کشور هم به قدری رویایی و طنزگونه است که حتی کارشناسان و تحلیل‌گران موافق قالیباف هم هیچ تلاشی برای توضیح این که این وعده با چه مکانیسم و سازوکار و با استفاده از چه منابعی عملیاتی می‌شود، ندارند. به نظر می‌رسد قالیباف که دو دوره شکست در انتخابات را در کارنامه دارد، به عنوان مهاجم وارد کارزار انتخابات شده تا با تخریب دولت زمینه را برای پوشش رئیسی فراهم کند. در دو مناظره اخیر قالیباف بدون توجه به سوالات و موضوع مناظره هربار که فرصتی داشت در تخریب دولت سخن گفت و با رفتاری پرخاش‌گرانه تصویری غیراخلاقی از خود برجای گذاشت. در آن سو رئیسی با مدد از استراتژی قالیباف، خود را در قامت یک کاندیدای موجه نشان داده و با رد کامل گذشته اعم از دولت روحانی و دولت احمدی‌نژاد، تلاش می‌کند تصویری از یک دولت متفاوت نشان دهد، این در حالی است که حمایت رئیسی و اصول‌گرایان در طول 8 سال ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بر کسی پوشیده نیست و از سویی بخش زیادی از مدیران احمدی‌نژادی که امروز در اطراف او هستند، صحنه‌گردان اصلی ستاد رئیسی هستند، لذا تلاش رئیسی برای مرزبندی با دولت احمدی‌نژاد برای افرادی که هم سابقه رئیسی را می‌دانند و هم امروز شاهد حضور مدیران و مشاوران احمدی‌نژاد در اتاق فکر رئیسی هستند، قابل باور نیست. یکی دیگر از استراتژی‌های رئیسی در روزهای گذشته وعده مبارزه با فساد بوده است. رئیسی قریب به یک دهه در سمت معاون قوه قضاییه متولی اصلی مبارزه با فساد بوده و بهتر است گزارش بدهد در این ده سال در زمینه مبارزه با فساد به‌ویژه در دولت نهم و دهم
چه عملکردی داشته است؟ اما آنچه به عنوان یک آسیب اخلاقی و اجتماعی نباید بی‌تفاوت از آن گذشت این است که اصول‌گرایان ژست دین‌داری کامل و اخلاق‌مداری را در این سنوات داشته‌اند و رقبای سیاسی خود را به بی‌اعتنایی به ارزش‌ها و اخلاق دینی متهم می‌کردند، اما در روزهای گذشته بیش از هر زمان دیگری اصول خود را زیرپا گذاشته و در مناظرات بدون رعایت اخلاق، هر دروغی را به دولت نسبت می‌دهند و هر شایعه‌ای را بدون استناد و اطلاعی به عنوان حکم قطعی منتشر می‌کنند، آنها در مقام اپوزیسیون نظام به سیاه‌نمایی و ناکارآمدبودن دولت مستقر مشغولند، برخلاف تاکید رهبری، نظام جمهوری اسلامی را بعد از چهار دهه متهم به دوقطبی و 4درصدی و 96درصدی می‌کنند، آنها در حال بریدن بن درختی هستند که خود روی شاخه‌های آن نشسته‌اند و اگر قرار باشد افکار عمومی این تهمت‌ها را بپذیرد، آسیب‌های آن بیش از آن که متوجه دولت روحانی باشد، اعتماد عمومی نسبت به نظام را خدشه‌دار می‌کند.