مدنیت به جای بربریت

دکتر ابراهیم جعفری‪-‬ در ترم اول سال تحصیلی(۹۹ - ۱۳۹۸ ) تدریسی به نام رفتارشناسی فرهنگی ایرانیان داشتم که به طور معمول دانشجویان انتظار داشتند بیشتر بر موارد منفی از رفتار برخی هم‌میهنان تاکید داشته باشم اما بنده تمایل داشتم که جنبه‌های مثبت را نیز از یاد نبریم. البته گاهی ایرادهایی برما وارد است:
گرایش به منافع فردی و پرهیز از کار گروهی، کم حوصلگی،
ناپای‌بندی به قانون، گریز از مطالعه، فرار از نوشتن و تکیه صرف بر فرهنگ شفاهی از جمله نمونه‌هایی‌ است که می توان مورد مطالعه قرار داد.
اما واقعیت این است که در فرهنگ‌ ایرانی مواردی مانند روحیه سازگاری، کمک به آسیب‌دیدگان، گرامی‌داشت نوروز با در نظرگرفتن کارکردهای درخشان آن در جامعه نظیر دیدار خویشان، ارتباط چهره به چهره و ابراز همدلی نیز برجسته است و هنوز می‌توان به خود و جامعه امیدوار ماند.


در تاریخ آمده که مغولان در حمله به ایران،‌ فضایی از وحشت و رخوت به وجود آورده‌اند، زیرساخت‌ها را به نابودی کشیده بودند، به مراکز فرهنگی و علمی یورش برده‌ بودند و کتابخانه‌ها را سوزاندند.
اما ایرانیان این فاجعه‌ها از سرگذراندند و با رواداری خود قوم وحشی مغول را در برابر فرهنگ پربار ایرانی به تسلیم واداشتند و کم‌کم مدنیت جای بربریت مغول را گرفت و با آن که آنان حضور طولانی در ایران‌زمین داشتند اما آن‌چه از ایشان باقی ماند همه رنگ و بویی از فرهنگ شکوهمند ایرانی داشت.جالب این که پس از هجوم مغولان به هندوستان در بخش‌های بزرگی از آن کشور، زبان فارسی فراگیر شد و حتی به زبان رسمی آن مناطق تبدیل گردید. بی‌جهت نیست که ۶۰ سال قبل از انتشار اولین روزنامه در ایران (کاغذ اخبار) روزنامه‌هایی به زبان فارسی و در راس آن‌ها مرآت‌الاخبار در هندوستان انتشار یافت. در زمان حملات به ایران همیشه نیاکان ما، همچنان زبان فارسی خود را پاس داشتند و این میراث گرانبها را از گزند حوادث روزگار مصونیت بخشیدند. حتی پس از حمله اعراب به کشور مصر که زبان آن کشور به عربی تبدیل شد. وقتی خبرنگاران این مورد را با توجه به کهن‌تمدن مصر از سردبیر روزنامه الاهرام سوال کردند گفت: در ایران چهره ای حماسه‌ساز مانند فردوسی وجود داشت که طی ۳۰ سال با سرایش شاهنامه به زنده ماندن زبان فاخر فارسی کمک کرد اما فرهنگ مصر از چنین هنرمندانی برخوردار نبود. فرهنگ داوطلبی مردم ایران برای دفاع از میهن در همه تاریخ نیز باید به عنوان یک میراث درخشان فرهنگی ایرانیان قلمداد شود. شاید گسترش موزه‌ها برای به ثبت‌رساندن چنین فداکاری‌هایی- که اینک انجام گرفته- بتواند برای نسل‌های آینده میراث نیکویی از دفاع و دفاع مقدس به جا گذارد. همچنین رویکردهایی از سوی مردم در رخدادهایی مانند زلزله و سیل نیز دیده می‌شود که نمونه‌هایش را دو سال پیش در سراسر کشور شاهد بودیم. خوشبختانه در زمان معاصر حرکت‌های مبارکی نیز برای پاسداشت چهره‌های آکادمیک و پیشکسوت از سوی نهادهای علمی و دانشگاهی ایجاد گردیده که باید به فال نیک گرفت. بنا نیست که همیشه بزرگان جامعه بعد از وفات مورد تقدیر قرار گیرند. اگرچه پاداش هر عمل نیکویی نزد خداوند محفوظ است اما شایسته است که انسان‌ها نیز به سهم خود قدرشناس تلاش علمی و هنری و اندیشگی پیشکسوتان خود در زمان زنده‌بودنشان باشند تا فرهنگ ارزشمند حق‌گزاری در جامعه طنین افکند. همچنین پسندیده‌تر است که این نکوداشت‌ها باید از لایه‌های سطحی عبور کرده و به عمق کارهای اندیشه‌ورزان راه یابد همان راهی که از آغاز پیمودند و روندی که در تنگناها پشت‌سر گذاشتند و سرانجام دروازه‌ای از دانش و هنر و اندیشه که گشودند
و تاثیری که بر جامعه نهادند.