ماجرای عوارض ساخت وساز در تهران

مهدی سلطانی ‪-‬ زندگی در شهرهای بزرگ امری پر هزینه برای ساکنان آن است چرا که کلانشهرها زیر ساختها و هزینه های نگه داری بالایی دارند و برای ارایه خدمات عمومی نیازمند بودجه ای کلان هستند. در دوران گذشته و زمان قبل از انقلاب درآمد نفتی بالا به کمک شهرهای بزرگ می آمدند. البته آن زمان شهرها آن قدر توسعه یافته نبودند. بعد از انقلاب تصمیم گرفته شد از درآمد نفتی برای توسعه شهری استفاده نشود و صرف زیر ساختهای عمومی نگردد ، چرا که شهرهای بزرگ معمولا ساکنین مرفه تری نسبت به ساکنین سایر شهرها دارند. تهران اوایل دهه 60 با این که شهر پر هزینه ای بود، اما به دلیل مشکلات ناشی از دوران جنگ رسیدگی چندانی به آن نشد. بعد از آمدن کرباسچی ابداعی که صورت گرفت و محل درآمدی که برای شهر پیدا شد ، فروش آسمان شهر بود یعنی تراکم شهر تهران تا 120 درصد و حتی در مناطقی از شمال شهر مثل منطقه شمیرانات تا 80 درصد انجام شد. این مساله بر خلاف طرح جامعی بود که از قبل وجود داشت که البته پوشش قانونی لازم از کمیسیون ماده 5 اداره شهرها برای آن فراهم شد.
که با طرح جامع ناسازگار بود. فروش آسمان شهر منبعی استثنایی و لایزالی برای پوشش هزینه ها در نظر گرفته شد. برجهای ریز و درشت وساختمانها در محلات مختلف رشد کرد .چهره شهر عوض شد و انواع پارکها و اماکن مختلف و... تاسیس گردید. به عبارتی خدمات زیر ساختی به مناطق به خصوص مناطق جنوبی اختصاص یافت و شهر تهران تغییری جدی پیدا کرد.
مردم نمی دانستند منبع این هزینه ها از کجا به‌دست می آید. سازندگان مسکن هم راضی بودند چرا که به ازای خرید تراکم ، درآمد بیشتری داشتند و مردم عادی نیز هزینه ای برای این امر نمی دادند. اما چیزی که این میان قربانی شد، شهری بود که به شکل بی قواره درآمد .نتیجه این سیاست وجود معابری است که گنجایش این ساخت وسازها را نداشت که اصلاح آن شاید دهها وصدها سال طول بکشد. اما بعد این ماجرا و در سیر امور، طرح جامع تصویب شد و شورای شهر به آن وفادار ماند. فروش تراکم کاهش یافته و این امر باعث شد تا شهرداری کسری بودجه پیدا کند آن هم برای اداره شهری بزرگ که نیازمند خدماتی چون جمع آوری زباله ، آسفالت راهها و.... است. از این رو تصمیم گرفته شد تا این هزینه ها از محل ساخت واحدهای مسکونی اخذ شود.سازنده نیز در نهایت هزینه را از مردم می گیرد. مردم در این ماجرا احساس نمی کنند که شهرداری از آنها پول گرفته او تنها مشاهده می نمایند که قیمت خانه و مسکن بالا رفته است. یعنی گران شدن عرضه و دریافت پول از عرضه کنندگان مسکن باعث می‌شود منابع شهرداری تامین شود. مشکل کنونی آن است که قیمت عرضه و هزینه ها بالا رفته و عرضه مسکن محدود است. یعنی شهرداری این عوارض را در واقع از محل تقاضای مردم می گیرد. مردم می‌بینند قیمتهای مسکن بالا رفته، اما به شهرداری اعتراض نمی کنند. تنها اعتراضشان به افزایش قیمت مسکن ، محدود می شود. در این میان کسی که مسکن را برای سرمایه گذاری و یا خالی نگاه داشتن در دست دارد ، دچار محدودیت می شود. مردم نیز با کاهش توان خرید خود انگیزه خرید را از دست می دهند. البته اصلاحات همیشه سخت است، اما باید به تدریج صورت گیرد. برای اداره شهر با توجه به کسری بودجه ،شهرداری ناچار به اخذ عوارض است، اما اخذ این عوارض باید تدریجی و آرام باشد تا به مردم کمتر فشار بیاید. هر شوکی در اقتصاد آسیب زاست و هر تصمیم اقتصادی باید با تعامل ومشورت اجتماعی صورت گیرد. مردم باید مشکلات را بدانند و محرم شمرده شوند. متاسفانه این رویکرد از سوی برخی مسئولان کمتر دیده می شود تا مردم با آگاه‌سازی، اقناع شوند. باید تصمیمات اجتماعی را به مردم توضیح داد تا از پیشنهادات مفید آنها نیز بتوان استفاده کرد. اگر قرار است با این تصمیم، مسکن دوباره گران شود، باید به روش صحیحی و به تدریج باشد .در این راه می توان از تجربه سایر کشورها نیز استفاده کرد تا مردم دچار کمترین آسیب دراین مساله باشند.