سینمای اجتماعی مشکلات مضاعفی دارد

‏  [نگار باباخانی] سامان سالور سال‌هاست جزو نام‌های کنجکاوی‌برانگیز سینمای ایران محسوب می‌شود. کارگردانی که چه در فیلم‌های اندکی انتزاعی‌ترش چون «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» و «آمین خواهیم گفت» چه در فیلم‌های متمایل به جریان اصلی سینما چون «تمشک» و «1359» و چه در همین آخرین فیلمش «سه‌کام حبس» با نگاه منتقدانه‌اش به مضامین و موضوعات اجتماعی فیلم‌هایی ارایه می‌دهد که در قبال‌شان نمی‌توان بی‌تفاوت بود. بله، ممکن است کسی از «سه‌کام حبس» یا حتی «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» -که منتقدان در اجماعی هماهنگ‌نشده آن را بهترین فیلم سامان سالور می‌دانند- خوشش نیاید، اما نمی‌توان انکار کرد که اینها فیلم‌هایی نیستند که بتوان بی‌تفاوت از کنارشان رد شد.  «سه‌کام حبس» با روایت داستان زن و شوهری که گام به گام در باتلاق زندگی پیرامون‌شان گرفتار آمده و درنهایت به بحرانی تکان‌دهنده می‌رسند، یکی از تندترین نگاه‌های اجتماعی سال‌های اخیر سینمای ایران را دارد؛ تندی معترضانه‌ای که باعث تلخی  تحمل‌ناپذیر فیلم شده است. از این منظر «سه‌کام حبس» فیلمی یکه و یگانه در متن سینمای اجتماعی است. فیلمی که در عین تعلق به سنت اخیر فیلم‌های «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «متری شیش‌ونیم» همان مسیری را می‌رود که 6 فیلم قبلی سامان سالور نیز آن راه را طی کرده بودند. قبول دارید «سه‌کام حبس» فیلم تلخی شده است؟
شاید به‌ظاهر سه‌کام حبس تلخ به نظر بیاید، اما این تلخی حاصل وجه آینه‌گونی فیلم است. درواقع سه‌کام حبس آینه تمام‌نمایی از جامعه پیرامون است؛ روایت غمبار خانواده‌ها و آدم‌های این جامعه که می‌خواهند زندگی بهتری داشته باشند، اما موفق نمی‌شوند.
یعنی شما رسالت سینمای اجتماعی را بازنمایی آینه‌گون اجتماع می‌دانید؟
طبیعتا نه. اگر قرار بر بازنمایی صرف بود که نیازی نبود من سناریوی این فیلم را 9 بار بازنویسی کنم و تازه در مرحله اجرا نیز پذیرای انواع و اقسام ایده‌ها برای بهترشدن کار باشم.


این بازنمایی خلاقانه اجتماع، تنها در سطح انتخاب موضوع بوده یا اینکه در جزئیات در فیلم سه‌کام حبس نیز وامدار واقعیت هستید؟
فیلم ما تصویرگر تلاش معیوب یک خانواده و به عبارت بهتر سرپرست خانواده است که در طی طریق برای بهتر زندگی‌کردن، وقتی در  بزنگاهی اشتباه می‌کند و آن‌طوری که فکر می‌کند همه چیز به خوبی پیش نمی‌رود، به جایی می‌رسد که تصمیماتی خطیر بگیرد و برای این تصمیماتش تاوان بدهد. ما در روایت این داستان به این مورد فکر می‌کردیم که این داستانی نیست که صرفا به یک طبقه اجتماعی و فرهنگی خاص تعلق داشته باشد و مشابه تقریبا تمام شخصیت‌های فیلم ما در تمام طبقات مختلف اجتماعی موجود است.
اما برای نزدیک‌شدن به جزئیات موضوعی که به آن پرداخته‌اید، منظورم مواد مخدر و مسائل مربوط به آن است، آیا از نمونه‌های واقعی برای تحقیق و الگوگرفتن استفاده کردید؟
شاید در مورد بازیگران بتوان این‌گونه گفت. در حقیقت برای اینکه محسن تنابنده، پریناز ایزدیار و سمیرا حسن‌پور اجرای مستند و قابل باورتری داشته باشند، شخصیت‌های بیرونی را پیدا و از آنها الگوبرداری کردیم.
 تعدادی از منتقدان و کارشناسان نقطه مثبت فیلم‌تان را بازی‌هایش می‌دانند؛ این کیفیت چطور به دست آمد؟
ما از یک شیوه برای این کار استفاده نکردیم؛ درواقع بنا به شرایط فیلم‌نامه و اتفاقی که در آن رخ می‌دهد، رفتار می‌کردیم. گاهی قبل از فیلم‌برداری تمرین می‌کردیم و البته مواقعی هم پیش آمد که به خاطر طبیعی‌بودن حس بازیگران تمرین نکردیم و مستقیم جلوی دوربین رفتیم و در همان برداشت‌های اول و دوم نیز به حس و نتیجه دلخواه رسیدیم. به ‌هر حال بعضی بازیگران هستند که با تمرین‌های زیاد به نتیجه خوبی می‌رسند و گاهی هم می‌بینیم که بعضی بازیگران بدون تمرین تنها با کمک احساسات‌شان خروجی مناسبی ارایه می‌دهند. در کل حالا فکر می‌کنم ترکیب بازیگران و بازی‌های فیلم ترکیب جذابی شده است.
پس باید از جایی که بعد از این‌همه تلاش -ظاهرا جایی گفته‌اید که چند ‌سال روی سه‌کام حبس کار کرده‌اید- به آن رسیده‌اید، راضی باشید؟
در حال حاضر فارغ از بازی‌های فیلم که از آنها راضی هستم، فکر می‌کنم با فیلم سرحال و جسوری روبه‌رو هستیم که خودش را سانسور نمی‌کند.
پس یعنی باید منتظر یک فیلم توقیفی دیگر باشیم؟
نه اصلا. فیلم ما پر از امید و امیدواری است، پر از اشتیاق بهترشدن. فراموش نکنید که سینما در تلخ‌ترین حالت نیز بازتاب زندگی‌های ماست و شرایط را نقد می‌کند و دقیقا به خاطر همین نقادبودنش هم پر از امید است.
بیشتر توضیح می‌دهید؟
وقتی در سینما موضوعی تلخ را دستمایه روایت داستان قرار می‌دهیم، به این منظور است که آن تلخی و ناراحتی در زندگی کمتر شود یا زمانی که درباره زندگی و شرایط زندگی نقدی انجام می‌شود، برای این است که زندگی را بهتر کرده و با نقد اتفاقات گذشته به سمت و سویی برویم که یکدیگر را دوست داشته باشیم و به یکدیگر عشق بورزیم.
آقای سالور؛ یکی از مسائلی که می‌شود درباره‌اش صحبت کرد، دشوارترشدن فیلم‌سازی است. ما همه ساله شاهد هنرمندانی هستیم که فاصله فیلم‌های‌شان بیشتر می‌شود و خود شما هم یکی از مثال‌های این جریان هستید که بعد از 6 ‌سال فیلم‌تان را ساخته‌اید؛ دلیلش را از نظر خودتان می‌گویید؟
 شاید مورد هر کارگردان با دیگری تفاوت داشته باشد؛ اما در کل دلیل اصلی این معضل گران‌ترشدن فیلم‌سازی است که این روزها برخلاف سال‌های گذشته که با چند صد‌میلیون تومان می‌شد فیلم ساخت، تولید یک فیلم نیاز به چند‌میلیارد تومان پول دارد.
یعنی تنها عامل همین گران‌شدن فیلم‌سازی است؟
برای من سامان سالور که همیشه سعی می‌کنم سراغ موضوعی بروم که دغدغه‌ام است، کار شاید سخت‌تر هم باشد. وقتی سینما گران می‌شود، سرمایه‌گذار برای رسیدن به پولش سراغ فیلم‌هایی می‌رود که سرمایه‌شان با ریسک کمتری مواجه شود و در این روز و روزگار فیلم‌های کمدی این ویژگی را دارند که بازگشت سرمایه‌شان سریع و با کمترین دردسر همراه است. اوضاع برعکس در مورد سینمای اجتماعی سخت‌تر نیز است؛ چون علاوه بر دشواری‌های مشترک تمام فیلم‌ها، این نوع سینما به دلیل ممیزی و راضی‌کردن سرمایه‌گذار با دشواری‌های مضاعفی روبه‌رو است.
یعنی گرانی باعث به حاشیه‌رفتن سینمای جدی می‌شود.
چون این شرایط اقتصادی سینما را به سمت تولید فیلم‌هایی می‌برد که ریسک وجسارت کمتری دارند. به این دلیل است که روز به روز از تعداد فیلم‌های خوب و فیلم‌سازانی مانند تقوایی‌ها، بیضایی‌ها و... کاسته می‌شود. جای دیگری هم این را گفته‌ام که این موجب می‌شود شأن فیلم‌ساز در حد ساقی پارک پایین بیاید؛ یعنی وظیفه فیلم‌ساز مثل یک ساقی منحصر شود به کشاندن مخاطب به سالن سینما.
بگذریم؛ از بازتاب‌های نخستین نمایش فیلم‌تان راضی هستید؟
خدا را شکر بازخوردها بسیار مثبت و قابل ‌قبول بود. به‌ هر حال ما تمام تلاش‌مان را در جهت ساخت یک فیلم مستقل، انسانی و استاندارد انجام داده بودیم. «سه‌کام حبس» به‌عنوان هفتمین فیلم من تمام تجارب 6 فیلم گذشته ام را در خود دارد، یک فیلم قصه‌گو که در تمام جوانب سعی شده بالاتر از استانداردها باشد؛ با نگاهی مستقل، انسانی و شریف.