تندروها دنبال حذف همزمان اصلاح طلبان و قاليبافی‌ها هستند

با توجه به وضعيت کنوني فکر مي‌کنيد مشارکت مردم در انتخابات پيش رو چگونه باشد؟
روندي که اتخاذ شده موجب شاهد رويکردي انقباضي در فضاي سياسي کشور باشيم. طي سه دهه اخير، هرچه از زمان آغاز اين روند مي‌گذرد شدت آن کمتر نشده است. علاوه براين درحال حاضر فضاي سياسي به سمت و سويي رفته که عملا موضوع انتخابات که موضوعي که مبتني بر آزادي عمل و قدرت انتخاب مردم است، محدود شده است. از يک‌سو به سبب عدم‌وجود رقابت و تمايز بين منتخبان و نامزدهاي انتخاباتي با مشکلاتي مواجه هستيم؛ چرا‌که مردم نمي‌توانند از ميان انديشه‌ها و گرايش‌هاي مختلف فرد يا جرياني را براساس عقل مصلحت‌انديش خود انتخاب کنند. از سوي ديگر مقوله انتخابات و انتخاب شدن معناي اوليه خود را نبايد از دست بدهد. با اين تفاسير در اين دوره احتمالا مشارکت در انتخابات در حد قابل انتظاري نخواهد بود.
مباحث زيادي درباره اين مساله و موانع آن وجود دارد. راهکار پيشنهادي‌تان براي عبور از وضعيت موجود و ترغيب مردم براي حضور بيشتر در انتخابات چيست؟
برخي که با عملکرد خود باعث عدم‌مشارکت احتمالي مردم مي‌شوند، اعلام مي‌کنند مسئوليتي پيرامون ترغيب مردم براي حضور در پاي صندوق‌هاي راي ندارند. برخي موضع‌گيري‌ها نه با رويکرد و سياست‌هاي کلي هماهنگي دارد و نه با اصل جمهوريت همخواني کامل؛ اين رويکرد‌ها با رهنمود‌هاي مسئولان بلندپايه هم همخواني ندارد، چرا‌که آنها همواره به مشارکت حداکثري مردم معتقد بوده و هستند. شاهد بوده‌ايم که رهبر معظم انقلاب در انتخابات پيشين حتي به مردمي که به نظام جمهوري اسلامي هم باور نداشتند، توصيه کردند در انتخابات شرکت کنند و از آنها دعوت کردند که پاي صندوق‌هاي راي بيايند. ايشان اين موضوع را حق مردم دانستند، به اين دليل که انتخابات براي نظام جمهوري اسلامي به‌گونه‌اي است که نقطه مشترک براي تمام مخالفان و موافقان محسوب مي‌شود.


به عقيده شما به‌عنوان يک فعال سياسي اصلاح‌طلب، جريان سياسي متبوع‌تان در شرايط فعلي بايد چه رويکردي پيرامون مساله انتخابات داشته باشد؟ چه ارزيابي از احتمال ارائه ليست داريد؟
رويکرد فعلي براي احراز صلاحيت افراد متاسفانه تا زمان فعلي دلسردي از فضاي انتخابات و صندوق‌هاي راي را در پي داشته است. اصلاح‌طلبان همواره تمام تلاش خود را براي انتخابات و حضور در آن کرده‌اند اما فضا دقيقا مشابه زمين فوتبال است. ما را براي حضور در رقابت‌ها دعوت کرده‌اند تا به ميدان بياييم اما وقتي وارد زمين شديم ديديم که اکثر بازيکنان ما اخراج شد‌ه‌اند و عملا بازيکن به تعداد لازم در زمين نداريم. من همچنان معتقد به حضور در پاي صندوق‌هاي راي هستم اما فکر مي‌کنم ما کانديدايي براي اين منظور نداريم که بتوانيم ليست کامل بدهيم.
عملکرد نمايندگان در مجلس يازدهم يکي از دغدغه‌هاي مهم فعالان سياسي است. پيش‌بيني شما از مجلس يازدهم چگونه است؟
مجلس در حال حاضر با آن مفهومي که از سوي قانون اساسي براي پارلمان طراحي شده، کمي فاصله دارد. حتي با نگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي که مجلس را در راس امور مي‌دانستند، فاصله داريم و عملا مجلس فعلي به شکلي که از آن انتظار مي‌رود، وجود ندارد. رويکرد فعلي هم موجب تضعيف قوه مقننه مي‌شود و تنها پوسته‌اي از اين باقي مي‌ماند؛ چرا‌که وقتي مشارکت به حداقل برسد نتيجه‌اي جز اين نمي‌توان انتظار داشت. زماني مجلس در راس امور است که بتواند رضايت آحاد جامعه را به دست بياورد و آنها را نمايندگي کند اما وقتي ما رقابت را در فضاي انتخابات کمرنگ کنيم، مشخص است که روي کرسي‌هاي مجلس چه کساني خواهند نشست و چه کساني به پارلمان مي‌روند، تا اينجاي کار به نظرم نمي‌توان خيلي اميدوار بود. حتي معتقدم از هم اکنون تا حدودي طيف پيروز مشخص است.
ورود افراد تندرو به مجلس شوراي اسلامي در دوره‌هاي قبل هزينه زيادي به کشور تحميل کرد. شما نگران تکرار همان شرايط نيستيد؟
مفهوم مجلس، آزادي رأي و پيشبرد امور براساس قدرت منطق و تعقل است. نکته مهمي که احتمالا شاهد آن خواهيم بود اين است‌ که جرياني وارد مجلس مي‌شوند که خودشان را وامدار هيچ گروهي نمي‌دانند. نمايندگاني که به طور گسترده از يک طيف خاص وارد مجلس مي‌شوند خود را بيشتر مديون جرياني مي‌دانند که از آنها حمايت کرده تا بتوانند روي صندلي‌هاي پارلمان بنشينند و در ادامه هم فقط به همان جريان حامي پاسخگو خواهند بود. مجلس ذاتا محلي براي رقابت است، وقتي يک جريان وارد مجلس مي‌شود انشقاق در داخل مجلس به تقابل مي‌رسد.
يعني تصور شما اين است که به جاي رقابت ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان در مجلس، شاهد تقابل درون‌جناحي اين جريان خواهيم بود؟
با شناختي که از جريان پايداري وجود دارد، اين جريان براي جريان‌هاي ديگري که وارد مجلس مي‌شوند جايگاه چنداني قائل نخواهد بود و از جرياني که معروف به اصولگرايان سنتي هستند، عبور خواهد کرد. در مجموع ورود جريا‌ني راديکال به مجلس که حتي جريان نزديک به آقاي قاليباف و جريان روحانيت مبارز را به تحمل نخواهند کرد، عاقبت خوشي ندارد. روزگاري شاهد بوديم در مجلس اول، مهندس بازرگان را ليبرال مي‌دانستند، به نظر من در مجلس آينده همان رفتاري که با بازرگان شد با آقاي قاليباف تکرار مي‌شود. ما به سمتي مي‌رويم که حتي چهره‌هايي مثل آقايان قاليباف و باهنر هم توسط اين تفکرات پذيرفته نخواهند شد. ما در دوره‌اي که گذشت شاهد بوديم جرياني که توسط احمدي‌نژاد ليدري مي‌شد چه رفتاري با ناطق‌نوري کرد، در ادامه هم روزبه‌روز شاهد اين رويکردهاي راديکال و بدون پشتوانه فکري خواهيم بود که تاثيرات خود را خواهد گذاشت.
برخي از حقوقدانان پيشنهاد کرده‌اند نهادي بالادستي براي نظارت بر عملکرد نهاد نظارتي تعريف شود. عملي بودن اين ايده و مفيد بودن آن را چگونه مي‌بينيد؟
شوراي نگهبان به‌عنوان عالي‌ترين نهاد بررسي صلاحيت‌ها، ترکيب دوگانه‌اي دارد که متشکل از حقوقدانان و فقها است. در رابطه با حقوقدان‌ها بايد بدانيم که اين افراد منتخب مجلس هستند. ضعفي که امروز در قالب نهاد حقوقدان‌ها مي‌بينيم به رفتار مجلس بازمي‌شود و همين مجلسي که امروز 90 نفر آنها رد شدند، در زماني که مي‌خواستند حقوقدان‌ها را انتخاب کنند در نهايت ضعف عمل کردند. آقاي کدخدايي در مجلس دهم با 203 راي انتخاب شد و امروز بايد پرسيد که نمايندگان عزيز مجلس! با چه نگاه و رويکردي راي داديد. اين برمي‌گردد به اينکه مجلس هم در زماني که بايد خوب عمل مي‌کرد، اين کار را نکرد و رفتار درستي را در زمان حساس از خود نشان نداد. اين دقيقا همان دوري است که نگران آن بوده‌ايم. درواقع وقتي با برداشت از نظارت چنين تصميماتي گرفته مي‌شود، نتيجه همين خواهد شد و در نهايت در حد مطلوب به تقويت نهاد قانونگذاري منجر نمي‌شود. مجلس ضعيف نمي‌تواند حقوقدان‌ها را با دقت و بدون مطالبه انتخاب کند. بنابراين هر نهادي که وجود دارد اگر درست بتواند به وظايف خود عمل کند و قانون را به‌عنوان سند نهايي و حرف حاکم و مهم‌ترين سند مکتوب جمهوري اسلامي بداند، مشکلات کمتر مي‌شود اما اگر حتي يک بند قانون اساسي که توسط مردم تاييد شده، به درستي اجرائي نشود، ضعف به ساير حوزه‌ها هم سرايت خواهد کرد.
تحليل‌هايي پيرامون دورخيز جريان احمدي‌نژاد براي ورود به مجلس شوراي اسلامي وجود دارد. ارزيابي شما از تحرکات انتخاباتي اين جريان چيست؟
اگر همان جرياني را که تحت‌عنوان احمدي‌نژادي‌ها از آن ياد مي‌شود در مقايسه با روندي که در آينده در مجلس شاهد آن خواهيم بود کنار هم بگذاريم، فکر مي‌کنم احمدي‌نژادي‌ها بسيار معتدل‌تر باشند و فضا و موقعيت در آينده نسبت به زمان احمدي‌نژاد بسيار سخت‌تر خواهد بود. فکر نمي‌کنم که حتي در دور دوم رياست‌جمهوري او هم به اين شرايط رسيده باشيم. احمدي‌نژاد در دوره دوم رياست‌جمهوري‌اش از منطقي هر چند ضعيف، پيروي مي‌کرد اما گمان نمي‌کنم طيف تند در آينده از همين منطق هم برخوردار باشد. طيفي که بر کرسي‌ها خواهند نشست با توجه به سابقه سياسي آنها عملکرد ضعيف‌تري به نسبت احمدي‌نژاد خواهند داشت؛ به نظر من خطر اصلي اين است.
کاهش سرمايه اجتماعي به سبب اتفاقاتي که طي سال‌هاي اخير رخ داده يکي از نگراني‌هاي جدي جامعه‌شناسان است. آيا راهي براي تقويت سرمايه اجتماعي وجود دارد؟
وقتي جامعه از اصلاح خسته مي‌شود، وقتي در دوره‌هاي مختلف مردم پاي صندوق مي‌آيند و به نمايندگاني راي مي‌دهند که در حد انتظار قادر به نمايندگي از مطالبات نيستند و وقتي مجلس منتخب نمي‌تواند حتي بخشي از مطالبات جامعه را برآورده کند، مشخص است که نااميدي ايجاد مي‌شود و سرمايه اجتماعي کاهش مي‌يابد. بعد در انتخابات رياست‌جمهوري هم با مجموعه‌اي از ناکارآمدي‌ها مواجه مي‌شود و مطالباتش بر زمين مي‌ماند. وقتي جامعه بي‌اعتنايي به راي را مي‌بيند فکر مي‌کند گوش شنوايي وجود ندارد و خسته مي‌شود. در چنين شرايطي جامعه دچار انفعال و خستگي مي‌شود و اين بدترين حالتي است که مي‌توان متصور شد. به نظر مي‌رسد نبايد گذاشت در چنين شرايطي افکار عمومي به اين نتيجه برسد که مسئولان گوشي براي شنيدن صداي مردم ندارند چراکه اين پيام نگران‌کننده‌ است و تداوم آن به هيچ عنوان به نفع کشور نيست. من نمي‌دانم چرا سياستمداران اين روزها پيام‌هاي واضح و آشکار مردم را نمي‌شنوند و نمي‌بينند. برخي خودشان را به خواب زده‌اند. درنهايت نتيجه کار يک جور است؛ چراکه جرياني در بيرون از کشور نشسته تا به نحوي از هر فرصتي استفاده کرده و مردم را از اصلاحات نااميد کند. آنها با برخي جريان‌هاي تندرو در داخل بر يک طبل مي‌کوبند. جريان‌هاي بيروني سعي دارند مردم را به مرزي برسانند که فکر کنند شرايط کشور قابل اصلاح نيست.