روزنامه آرمان ملی
1398/11/19
تلاش برای انداختن ترامپ به تله جنگ
آيا عملکرد ترامپ براي مردم آمريکا به شکلي بوده که وي دوباره بهعنوان رئيسجمهور اين کشور انتخاب شود؟ مهمترين چالشهاي ترامپ در انتخابات رياست جمهوري آمريکا چه خواهد بود؟ترامپ چالش استيضاح را پشت سر گذاشت. مهمترين چالش پيش روي او اقتصاد و جنگ است. در شرايط فعلي در آمريکا از اوضاع اقتصادي رضايتمندي عمومي وجود دارد. لذا اگر شرايط تا انتخابات به همين منوال پيش برود، ترامپ شانس پيروزي مجدد دارد. برخي از اقتصاددانان آمريکا، احتمال رکود اقتصادي قبل از انتخابات نوامبر را ميدهند. اگر اين حادثه رخ دهد، شانس پيروزي او کاهش مييابد. موضوع تعيينکننده مهم ديگر ترامپ اين است که آيا قبل از انتخابات رياست جمهوري نوامبر، آمريکا احتمال درگيري نظامي با ايران است.
چرا آمريکا نسبت به مخالفان جهاني خود از تساهل و تسامح نسبي دوران اوباما به تقابل ترامپ رسيده است؟ آيا اين رويکرد يک نوع بازگشت به عقب براي ايالات متحده آمريکا به شمار نخواهد رفت؟
سياست تهاجمي ترامپ در سطح بينالمللي، عمدتا در بخش اقتصادي است که معتقد است بالانس به ضرر آمريکاست و درست هم تشخيص داده است. لذا تصميم گرفت روابط اقتصادي با شرکاي مهم بهويژه چين، کانادا، مکزيک، اروپا، ژاپن و کره را بالانس کند. اين رويه مورد حمايت حداکثري آمريکاييهاست و ترامپ در مبارزات انتخاباتي بهعنوان مهمترين برگ برنده از آن استفاده خواهد کرد.
تحليل شما از دورنمايي که ترامپ از ايران دارد چيست؟ آيا وي پس از به نتيجه نرسيدن احتمالي فشارهاي اقتصادي در نهايت با ايران وارد جنگ خواهد شد؟ در چه صورت تخاصم ايران و آمريکا وارد فاز کشته شدن غيرنظاميان خواهد شد؟
من از اول پيروزي ترامپ در تحليل و مصاحبههاي متعدد مکرر بر چند نکته تاکيد کردهام؛ اول: ترامپ به ظاهر شخصا نه بهدنبال جنگ است و نه تغيير رژيم. او يک توافق با ايران ميخواهد که از نظر سياسي داخلي قابل بهرهبرداري باشد و بتواند بهعنوان معاملهاي بهتر از معامله اوباما بفروشد. دوم: در عين حال با وجود ترامپ و شرايط ديگري همچون حضور کوشنر داماد او در کاخ سفيد، نتانياهو فرصتي تاريخي پيدا کرده که اهداف خود عليه ايران را عملياتي کند. او عربستان و امارات را هم کاملا در اختيار گرفته و با تشکيل يک محور جديد اقدام عليه ايران، با تمام ظرفيت و قدرت وارد عمل شده است. خروج ترامپ از برجام، تعيين سپاه بهعنوان سازمان تروريستي، تحريم مقام معظم رهبري، تحريم وزير خارجه، ترور سردار سليماني؛ ازجمله اقداماتي است که اين محور شرارت با حمايت کادر اصلي تيم ترامپ اعم از پمپئو، جان بولتون يا جانشينش اوبرايان؛ به نتيجه رساندهاند. سوم: هدف اين محور اين است که تا پايان دور اول رياست جمهوري ترامپ، برنامههاي خود را به نتيجه نهايي برسانند چون فرصت فعلي ممکن است برايشان قابل تکرار نباشد. چهارم: اولويت آنها اين است که فشارها و تحريمهاي فعلي که باز هم تشديد خواهد شد، منجر به فروپاشي ايران از داخل شود. اما اگر نشد، سعي خواهند کرد، سه چهار ماه به انتخابات نوامبر آينده آمريکا، ترامپ را وارد درگيري نظامي عليه ايران کنند. سناريو محتمل هم اين است که حادثهاي در منطقه سازماندهي کنند که چند ده آمريکايي کشته شود، بلافاصله ايران را متهم و بعد هم ترامپ را در شرايطي قرار دهند که گزينهاي جز اقدام نظامي نداشته باشد. اين برداشت را در دوسه سال گذشته، در مقالات و مصاحبههاي متعدد در رسانههاي داخلي و خارجي و در سمينارها مکرر گفتهام.
اگر ترامپ دوباره در انتخابات رياست جمهوري آمريکا به پيروزي دست پيدا کند در رفتار با ايران تغيير ايجاد خواهد کرد يا اينکه احتمالا تنشها افزايش پيدا ميکند؟ از ديدگاه شما تقابل ترامپ با ايران در نهايت به کجا منتهي خواهد شد؟
چهار بازيگر در تعيين سرنوشت تقابل جاري ترامپ با ايران نقش اساسي خواهند داشت: محور شرارت رژيم صهيونيستي، شرايط داخلي آمريکا، سياست مقاومتي ايران، استراتژي قدرتهاي بلوک شرق.
برنامهها و اهداف رژيم صهيونيستي عليه ايران مشخص است. محور شرارت ميخواهد اهداف خود را تا قبل از انتخابات آينده رياست جمهوري در آمريکا، اين کشور را به نقطه غيرقابل بازگشت برساند تا احتمال توافق ايران و آمريکا در دور بعدي رياست جمهوري به صفر برسد. لذا بايد ديد تا چه مرحله پيش خواهند رفت. در داخل آمريکا هم تقريبا وضع بهگونهاي است که ترامپ خواستار گفتوگو است اما تيم اصلياش، او را به سمت اهداف اسرائيل پيش ميبرد. نيمي از جامعه آمريکا معتقد به تعامل با ايران هستند اما اين بخش از جامعه آمريکا از مراکز اصلي قدرت حذف شده و اختياري ندارد. درعين حال ايران، يکي از موضوعات مطرح نزاع فعلي انتخاباتي آمريکا خواهد بود. فاکتور سوم ايران است که در شرايط فعلي، حاضر به گفتوگو با آمريکا به دلايل بدعهدي و... نيست. اما اينکه ايران تا پايان دور اول رياست جمهوري ترامپ، چه استراتژي و اقداماتي را داشته باشد و تا کجا بتواند آنها را به پيش ببرد، يک عامل تعيينکننده است. عامل چهارم هم اينکه بلوک شرق تا چه ميزان از ايران در مقابل سياستها و اقدامات آمريکا و محور شرارت حمايت کند، اهميت دارد. براي مثال آيا آنها خواهند توانست برجام حداقلي را حفظ کنند؟ مثلا خريد حداقل يکميليون بشکه نفت را تضمين کنند؟ يا روابط بانکي و مالي حداقلي با ايران را حفظ کنند؟ نتيجه سياستها و اقدامات اين چهار عنصر، تعيينکننده وضع روابط واشنگتن و تهران بعد از رياست جمهوري آمريکا خواهد بود. البته اين بدان معنا نيست که نتيجه دو انتخابات بعدي ايران يعني مجلس و رياست جمهوري در اين مورد بيتاثير است.
شهادت سردار سليماني چه پيامدهايي براي منافع ايران در منطقه خواهد داشت؟
شهادت سردار سليماني يک تهديد و يک خسارت بزرگ براي ايران بود. بديهي است که خود خداوند متعال منتقم خون شهداء است و با هر قطره خون شهيدي، او ميداند چطور درخت اسلام و ايران را تنومندتر کند. اما ورود آمريکا به ترور رسمي و علني فرماندهان نظامي ايران، يک حادثه بيسابقه و تهديد جدي است. احتمالا در امر حفاظت سردار شهيد، ايراداتي هم وجود داشت که آمريکا توانست عمليات ترور ايشان را با موفقيت انجام دهد.
چرا ترامپ با شهادت سردار سليماني که روساي جمهوري گذشته آمريکا از آن پرهيز ميکردند منافع آمريکا را در منطقه بهصورت کلي به خطر انداخت؟ آيا اين يک رويکرد برنامهريزي شده است و يا از رفتارهاي متناقض و عدم تعادل رواني ترامپ نشأت ميگيرد؟
بعد از حوادث حمله به کشتيها در امارات و حمله به تاسيسات آرامکو در عربستان، متحدين آمريکا فشارهاي سنگيني روي ترامپ وارد آوردند. اما با ساقط شدن پهپاد آمريکايي، کشته شدن يک آمريکايي در عراق و حمله به سفارت آمريکا در عراق، ترامپ مجوز ترور سردار سليماني را صادر کرد، هر چند اين امر با محوريت پمپئو بود منتهي با حمايت علني عربستان و اسرائيل از اين اقدام، دم خروس آشکار شد.
آيا خروج آمريکا از منطقه جدي است؟ چرا آمريکا به راحتي حاضر نيست از عراق بيرون برود؟
موضوع خروج آمريکا از عراق و منطقه يکي از مهمترين موارد استراتژيکي است که تصميم گيرندگان ايران بايد به دقت مورد بررسي و باتدبير عمل کنند. در اين مورد چهار عنصر مهم وجود دارد، عنصر اول خود آمريکاست. استراتژي آمريکا از زمان اوباما بر مبناي خروج تدريجي از خليج فارس و خاورميانه و تمرکز بر قدرتهاي نوظهور بلوک شرق همچون چين و هند تعريف شد. ترامپ هم همان استراتژي را دارد و هردو حزب بزرگ آمريکا در اصل اين موضوع اجماع دارند. يک عامل مهم اين تصميم هم بينياز شدن آمريکا به نفت اين منطقه است. در عين حال آمريکا حاضر نيست که روسيه، ايران يا چين خلأ ناشي از خروج آمريکا از منطقه خاورميانه را پر کنند. بعد هم اينکه آمريکا بهدنبال اين است که بتواند خروج آبرومندانه داشته باشد. لذا خروج يا ماندن يا حتي افزايش حضور نظامي آمريکا بستگي به اين تعيين و تکليف اين موضوع خواهد داشت. عنصر دوم رژيم صهيونيستي و عربستان و متحدين عرب آمريکا هستند که آنها خروج آمريکا را تهديد موجوديت حکومتهاي خود ميدانند. آنها با تمام قدرت و ظرفيت تلاش خواهند کرد که شرايطي ايجاد کنند که حضور نظامي آمريکا نه تنها حفظ شده بلکه تقويت شود. عامل سوم قدرتهاي بلوک شرق هستند. منافع حياتي آنها اين است که آمريکا در خاورميانه مانده و درمانده شود و درهمه بحرانها با شکست مواجه شود. بدين ترتيب ظرفيت آمريکا براي مهار قدرتهاي شرق آسيا تخليه شده و همزمان شکست خورده و به سلطه بلامنازع آمريکا هم خاتمه داده شود.
عنصر چهارم هم ايران و نيروهاي مقاومت است که آنها خواستار خروج آمريکا از منطقه هستند و نحوه عملکرد آنها در نتيجه اين روند نقش مهمي خواهد داشت.
سایر اخبار این روزنامه
تبليغات ميلياردي براي ورود به مجلس!
تلاش برای انداختن ترامپ به تله جنگ
وزیر اقتصاد آدرس سرمایهگذاریهای خارجی را بدهد!
روایت روسیه از ماجرای هواپیمای ایرانی
رد صلاحيت به افراد لطمههاي حيثيتی ديگری هم می زند
چرا اصلاحطلبان لیست ندادند؟
سرانجام كولبری به رسميت شناخته شد
پايان معوقات خودرو تا خرداد٩٩
مجلس با مشارکت مردم تکصدا نمیشود
قدرت ترامپ بعد از استیضاح
ابهام در رد صلاحیت اعضای علیالبدل شوراها
سالانه ۴۵۰ هزار سقط جنین در ایران
نگرشي واقع بينانه به بررسي صلاحيتها