وزیر اقتصاد آدرس سرمایه‌گذاری‌های خارجی را بدهد!

آرمان‌ملي- زينب مختاري: وزير اقتصاد اظهار کرده ‌است که در 10 ماهه سال جاري، ميزان سرمايه‌گذاري خارجي در ايران نسبت به مدت مشابه سال گذشته 50درصد افزايش داشته و به 5 /4ميليارد دلار رسيده است، اما سوال اينجاست که با توجه به بسته بودن تمامي کانال‌هاي مالي بين‌المللي حتي در زمينه واردات دارو و مايحتاج اساسي، اين آمار تا چه ميزان مي‌تواند مثبت تلقي شود؟ «آرمان‌ملي»‌در گفت‌وگو با مجيدرضا حريري- رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين- به بررسي همين امر پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيد.
به نظر شما آمار اعلامي از سوي وزير اقتصاد، با توجه به شرايط تحريمي و غيرملموس‌بودن آن، چقدر قابل اعتنا و اتکاست؟
اگر وزيري آماري مي‌دهد حتما قابل اعتناست. اگر چنين حرفي را مي‌زند که من به‌عنوان يک فرد عامي آن را حس نمي‌کنم، حتما اطلاعات او از من بيشتر است. اما حتما هم نياز است که يک فهرست اجمالي از اين سرمايه‌گذاري‌ها ارائه شود. چون ما ساليان سال است که دائما آمارا مي‌دهيم که فلان قدر سرمايه‌گذاري خارجي جذب کرده‌ايم اما در نهايت که نگاه مي‌کنيم، در طول 30 سال گذشته متوسط جذب سرمايه‌گذاري خارجي ما بيش از 5/2ميليارد دلار در سال نبوده که آن هم در حوزه نفتي صورت گرفته است. الآن هم بعيد مي‌دانم کسي در سال جاري يا گذشته در حوزه نفت ما سرمايه‌گذاري کرده باشد. زيرا حوزه نفت ما حوزه تحريمي‌ست و آنهايي هم که در اين حوزه فعال بودند، با دولت مشارکت و سرمايه‌گذاري مي‌کردند از آن خارج شدند. من نمي‌دانم ما داريم راجع به چه صحبت مي‌کنيم. نمي‌خواهم بگويم که ايشان خداي ناکرده دروغ مي‌گويد اما براي اثبات درستي حرفشان چند مثال بزنند که چه کسي در کجا و چقدر سرمايه‌گذاري کرده است؟ ما اينها را نمي‌بينيم.
آقاي دژپسند گفته‌اند که ما اين سرمايه‌ها را جلب کرديم اما جذب آنها هم پروسه ديگري را طي مي‌کند. اين به چه معناست؟


جالب اين است که براي مثال من به‌عنوان يک سرمايه‌گذار خارجي با آقاي وزير جلسه‌اي دارم و در تعارف مي‌گويم که ما علاقه‌منديم که در فلان پروژه 10 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري کنيم. اين را بگذاريد کنار. زيرا در سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي يا FDI، بايد مشخص باشد که پروژه کجاست و مشخصات آن چيست. وگرنه من نمي‌دانم فرق جلب و جذب چيست. اينها از بازي‌هاي رايج است. ترجيح مي‌دهم تا وقتي اين آمار به صورت مستند منتشر نشده کمتر راجع به آن صحبت کنيم و نصيحت دوستانه من هم به وزرا اين است که چيزهايي را بگويند که بيشتر باعث عصبانيت آنهايي که دستشان در کار است، نشود!
سوئيس در هفته گذشته از طريق يک کانال مالي دارو وارد ايران کرده است. همزمان صحبت‌ها از گشايش در کانال مالي اينستکس بالا گرفته است؛ آيا مي‌توان اين موارد را سيگنال‌هاي مثبتي براي اقتصاد ايران دانست؟
من اصلا اينها را سيگنال مثبت نمي‌دانم. ما در همين سال‌هاي تحريم مثلا سال گذشته و امسال که اوج تحريم بوده حدود سه ميليارد دلار دارو و تجهيزات پزشکي وارد کرده‌ايم. حالا اين رقم 5/2ميليون يورويي فکر مي‌کنم بهتر است اصلا راجع به آن حرف نزنيم. اصولا در تاريخ تحريم‌ها در دنيا، يکي از شديدترين‌ها همين تحريم عراق در دوره صدام حسين بوده که جنگ هم در طول آن جريان داشت و همه دنيا و اتحاديه اروپا و شوراي امنيت و غيره آن را تحريم کردند و نيروهاي چندمليتي هم در آنجا حضور داشتند. حتي آنجا هم غذا و دارو تحريم نبود. پس اينکه ما ذوق کنيم يا آنها منت سر ما بگذارند که غذا و دارو را از تحريم خارج مي‌کنيم که البته به راحتي هم اين کار را نخواهند کرد، خيلي به نظر من نبايد روي آن هيچ کسي مانور مثبت بدهد. زيرا اصولا در جنگ هم دشمن شما بر اساس قوانين بين‌المللي حق دريافت غذا و دارو دارد. الآن که ما در جنگ هم نيستيم و غير از تحريم‌هاي آمريکا، تحت تحريم‌هايي که نام برده شد هم قرار نداريم. پس اين نوع سخت‌گيري‌ها و عدم همکاري نشان مي‌دهد که زور آمريکا در صحنه اقتصاد به تمام قواعد بين‌المللي مي‌چربد. به همين دليل دوستاني که اين را به‌عنوان يک هديه به ملت ايران مطرح مي‌کنند، فکر نمي‌کنم ملت ايران صدقه 5/2 ميليون دلاري را هم از کسي قبول کند چه رسد به هديه 5/2 ميليون دلاري تحت عنوان دارويي که پولش را هم از پول‌هاي خودمان که چند سال است نزد آنهاست برداشته‌اند. به همين دليل من فکر مي‌کنم که اينها بازي‌هاي سياسي‌ست و از دو سمت قضيه نبايد زير بار بازي‌هاي سياسي رفت. هم از اين سمت که پروپاگانداي سرمايه‌گذاري خارجي را ايجاد کنند و هم از آن سمت که سفير يک کشور بيايد با کارتن دارو عکس بگيرد که مثلا کمتر از يک هزارم دارويي که ما در سال جاري وارد کرديم را از يک کانال مالي به ما داده است و پولش را هم داده‌ايم. به نظر مي‌رسد که فضاي اقتصاد ما بيشتر جولانگاه تبليغات سياسي از هر دو طرف شده است.
برخي تلاش دولت براي جذب سرمايه‌گذاري خارجي را نوعي نگاه به بيرون در حل مشکلات داخلي تلقي مي‌کردند. ارزيابي شما از اين موضع چيست؟
الآن در دوره و زمانه‌اي نيستيم که کشور يا اقتصادي بگويد من در را به روي همه جهان مي‌بندم و مي‌توانم روي پاي خورم بايستم. اين عملا امکان‌پذير نيست. حتما بايد با همه جاي دنيا ارتباط داشته باشيم. حتما نگاه به بيرون لازم است کما اينکه در بيانيه اقتصاد مقاومتي هم که چند سال قبل مقام معظم رهبري منتشر کردند، برون‌نگري را ديده‌ بودند. اما حالا سليقه‌هاي يک مقدار فرق مي‌کند. يکي ‌مي‌خواهد از برون‌نگري اين برداشت را داشته باشد که من فقط به دنيا کالا بفروشم که آن هم امکان ندارد. زيرا تجارت يک جاده دو طرفه است و شما همان‌قدر که مي‌فروشي بايد بخري و در بلند‌مدت امکان ندارد که شما بتواني به يک کشور فقط کالا بفروشي و چيزي نخري. معمولا هم روابط کشورها با هم بالانس است. مي‌بينيم که وقتي اين تعادل به هم مي‌خورد حتي بين چين و آمريکا تبديل به موضوع بزرگي به نام جنگ تجاري مي‌شود. ديگر از اين اقتصادها بزرگتر که نداريم! ما با اين اقتصاد کوچکمان در جهان که خيلي هم کوچک‌تر شده‌ايم اين حرف‌ها را نبايد بزنيم. اين حرف‌ها مصرف سياسي دارند و موضوع اقتصادي نيستند موضوع اقتصادي ان است که ما اگر چشم‌اندازي تعريف مي‌کنيم که در بلندمدت بايد نرخ رشد خود را ثابت نگه داريم يعني به حداقل سالي 60ميليارد دلار سرمايه خارجي نياز داريم و هيچ سرمايه داخلي و کوشش جهاني نمي‌تواند جاي آن را براي ما بگيرد.