مشی آیت‌اللّه هاشمی شركت حداكثری در انتخابات بود

آرمان ملي - عليرضا پورحسين: با توجه به نزديک‌تر شدن به ايام انتخابات، حرف و حديث‌هاي مختلفي پيرامون آن به گوش مي‌رسد. از يک سو اصولگرايان با تفرقه دست و پنجه نرم مي‌کنند و بعيد به نظر مي‌رسد بتوانند به ليست واحدي براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي در تهران برسند و از سوي ديگر اصلاح‌طلبان تصميم به تهيه ليست و معرفي نامزدها را به احزاب واگذار کردند. اين واگذاري مسئوليت سبب شده است تا همچون جبهه اصولگرايان در جبهه اصلاحات نيز نظرات مختلفي مطرح شود. برخي معتقدند بايد از فرصت عدم ورود نامزدهاي اصلاح‌طلب به جريان انتخابات مجلس استفاده کرد و صرفا به بازسازي بدنه اصلاحات پرداخت تا شکاف ميان مردم و جريان اصلاحات کنار رود و برخي نيز معتقد هستند که اين عدم ارائه ليست به‌زودي سبب پشيماني خواهد شد و براي مثال به دستاوردهايي همچون تصويب FATF در مجلس اشاره مي‌کنند و آن را در صورت عدم وجود نمايندگان جريان اصلاحات در مجلس غير قابل دسترس مي‌ديدند. مجموعه اين مباحث و حساسيت اين روزهاي منتهي به انتخابات مجلس شوراي اسلامي، «آرمان ملي» را بر آن داشت تا گفت‌وگويي با حجت‌الاسلام احمد مازني، نماينده عضو فراکسيون اميد مجلس داشته باشد که در ادامه مي‌خوانيد::
فضاي انتخابات آتي و تدارکات جريان‌هاي مختلف براي آن را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
در هر شرايطي بهترين راه براي برون رفت از مشکلات و بحران‌ها تکيه به عقلانيت، گفت‌وگو و مراجعه به صندوق راي است. در شرايط کنوني که در عرصه بين‌الملل و به خصوص از سوي ترامپ به کشور ما فشار حداکثري وارد مي‌شود، بايد آن را با مشارکت حداکثري پاسخ دهيم. با راي دادن است که مي‌توان به اين رفتار ظالمانه و غير منطقي ترامپ پاسخي منطقي داد. هر چند که مشارکت حداکثري لوازمي دارد که يکي از آن لوازم اعتماد مردم به برگزارکنندگان است. يکي ديگر از ابزار مورد نياز وجود گزينه‌هاي متعدد و افکار مختلف در عرصه انتخابات است تا مردم احساس کنند با راي خود مي‌توانند سرنوشت کشور را تغيير دهند. اصل سياست ورزي اين است که کسي با صندوق راي نبايد قهر کرد. بايد به روش بزرگاني همچون آيت‌ا... هاشمي رفسنجاني در اين زمينه عمل کرد. آن زمان که ايشان رد صلاحيت شدند، با صندوق راي قهر نکردند و زمينه را براي مشارکت حداکثري مردم فراهم کردند. بنابراين احزاب و تشکل‌ها و به خصوص افرادي که صلاحيت آن‌ها تاييد نشده است به نظر من در چنين شرايطي نبايد پشت مردم را خالي کنند و مردم را در يک ميدان سخت تنها بگذارند. مردم نيز بين گزينه‌هاي موجود آن کسي را که به يک گزينه مطلوب نزديک‌تر است انتخاب کنند و احزاب نيز گزينه‌هاي مطلوب‌تر را از بين افراد راه يافته به انتخابات به مردم معرفي کنند. در اين عرصه جبهه اصلاحات عنوان کرده است که ليستي ارائه نمي‌دهد و اين امر را به احزاب و استان‌ها واگذار کرده است. با وجود اين شرايط، احزاب کار دشوارتري خواهند داشت اما هم در تهران و هم در استان‌ها بايد به رسالت خود عمل کنند. بايد تلاش کرد تا اعتماد مردم دوباره جلب شود و به پاي صندوق‌هاي راي بيايند و من معتقد هستم مردم نيز بار ديگر همت خواهند کرد و به پاي صندوق‌هاي راي خواهند آمد.
آيا عدم ارائه ليست را رفتاري اصلاح‌طلبانه و صحيح مي‌دانيد؟


در مواردي به اعتماد مردم لطمه وارد شده است که مهم‌ترين آن‌ها در ماه‌هاي گذشته رقم خورد و مردم انتظار اين رفتارها را نداشتند و در اين برهه شايد تاثير بر آمدن پاي صندوق‌هاي راي بگذارد. در اين شرايط ندادن ليست و معرفي نکردن کانديدا مشکلي را حل نخواهد کرد و قطعا در هفته اول پس از انتخابات منجر به پشيماني خواهد شد و کساني که در راستاي انتخابات مجلس تلاش نکرده‌اند، حسرت خواهند خورد. بنابراين احزاب بايد اين فرصت را مغتنم شمرده و در راهنمايي مردم در انتخاب اصلح کوشا باشند. جبهه اصلاحات بايد در حوزه‌هايي که نامزد به اندازه کافي دارد با انسجام بيشتري عمل کند و در حد مقدور ليست دهند. جريان اصولگرايان هم در خود انسجام لازم را ندارد و در معرفي افراد منتسب به خود با مشکل بزرگي مواجه است. به نظر من اگر مي‌خواهيم در راستاي توسعه کشور قدم برداريم بايد هم جريان اصلاحات و هم جريان اصولگرا به سمت تحزب گام بردارند. در شرايطي که نتوانسته‌ايم جريان حزبي انتخابات را در کشور گسترش دهيم حداقل بايد به گونه‌اي رفتار کنيم تا جناح‌هاي حاضر در کشور تنور انتخابات را داغ‌تر کنند و به سمت يک دوقطبي انتخاباتي پيش روند تا مردم نيز رغبت حضور در انتخابات را داشته باشند. اصلاح‌طلبان بايد به سمت يک ليست واحد حرکت کنند و با تمام قدرت در اين عرصه حاضر شوند.
در شرايطي که مردم از عملکرد جريان اصلاحات در مجلس گذشته رضايت ندارند چه راهکاري پيشنهاد مي‌شود؟
برخي از اين نارضايتي‌ها ريشه در سال 84 و اتفاقات پس از آن دارد. غفلت اصلاحات در آن سال سبب شد تا پوپوليسم بر کشور حاکم شود. در سال‌هاي بعد از آن اختلاف سياسي دو جناح منجر به يک بازي باخت-باخت بين نيروهاي کشور شد. اين روند ادامه پيدا کرد تا اينکه جريان اصلاحات مجبور شد در دهه نود با اصولگرايان معتدل ائتلاف کند و اين ائتلاف هم نتايج خوب و هم آثار زيانباري در پي داشت که آثار زيانبار بيشتر خودنمايي کرد. از سوي ديگر عملکرد خصمانه ترامپ در قبال برجام نيز عاملي شد تا فشار بر کشور و مردم بيشتر و به دنبال آن شکاف بين مردم و مسئولان بيشتر شود. در وهله اول بايد تمام تمرکز اصلاح‌طلبان بر انتخابات باشد و در کنار آن به نقد عملکرد گذشته نيز بپردازند و شکاف ميان خود و مردم را از بين ببرند. بعد از انتخابات نقد درون گفتماني يک لازمه و نياز امروز عرصه سياست در کشور است.