نیمی از جامعه را نادیده نینگاریم

 
 
 
 


مشارکت زنان در امور مديريتي متناسب با جايگاه زنان در کشور ما نيست و کسي نمي‌تواند منکر اين باشد که زنان نقش ضعيف و کمي در پست‌هاي مديريتي به‌خصوص سطح بالاي کشور دارند. هرچند در دولت آقاي روحاني تلاش و توجهاتي شده تا در موقعيت‌هايي مانند سفير و معاونت وزرا از حضور زنان استفاده شود اما کفايت نمي‌کند. 50 درصد جمعيت جامعه ما را زنان تشکيل مي‌دهند و به همين نسبت 50 درصد پست‌ها و مناصب بايد در اختيار زنان قرار بگيرند. رئيس‌جمهور به موانعي در اين راه اشاره کرده‌اند و براساس شايعاتي که مطرح است، گفته مي‌شود برخي از بزرگان تمايل چنداني به استفاده از زنان در پست‌هاي مديريتي بالا ندارند؛ البته معلوم نيست چقدر صحت دارد. کارشناسان امور ديني بايد درارتباط با اختصاص پست‌هاي مديريتي به زنان براساس مقتضيات تصميم بگيرند. سد وزارت زنان يکبار در دولت احمدي‌نژاد شکسته شد و بايد تداوم پيدا مي‌کرد. زنان با توجه به تحصيلات و تواني که از خودشان نشان داده‌اند مي‌توانند همتراز مردان قرار بگيرند و نبايد مشکلي وجود داشته باشد. تجربه نشان داده زنان در مسائل مديريتي بسيار دقيق‌تر عمل مي‌کنند. ما کمتر شاهد بوديم که زنان روي به فساد اقتصادي بياورند. آنها بيشتر ضابطه‌مندند و در تصميماتي که مي‌گيرند، دقت بالايي دارند. کشورهايي توسعه پيدا کرده‌اند که نصف ديگر جمعيت‌شان يعني زنان را به‌خوبي در فرآيندهاي مديريتي و کاري جامعه درگير کرده‌اند و اجازه داده‌اند اين جمعيت در مناصب مديريتي و ساير زمينه‌هاي توسعه‌اي کشور مشارکت داشته باشند. جنسيت نبايد مبناي تبعيض باشد. درواقع جنسيت نبايد مبنايي براي تبعيضات مديريتي و ساير تبعيضات عليه زنان باشد. شأن زنان بايد متناسب با جمعيت، تحصيلات و تخصصي که دارند در پست‌هاي مديريتي در نظر گرفته شود. مانع ديگري که وجود دارد اين که متاسفانه زمينه براي بروز استعدادها و توانمندي‌هاي زنان هم در حد مطلوب فراهم نشده و زناني که براي پست‌هاي مديريتي تجربه لازم را کسب کرده باشند، کم نداريم. به نظر مي‌رسد بايد پست‌هاي مياني را در اختيار زنان قرار داد تا آنها براي پست‌هاي سطح بالا آماده شوند. حداقل در دولت آقاي روحاني در ارتباط با بعضي پست‌هاي مياني مثل استفاده زنان در سطوح معاونين وزرا و در سطح فرمانداري‌ها و سفرا، اقداماتي صورت گرفته هرچند اين اقدامات بايد بيشتر شود اما تجربه‌اي که زنان اکنون در سطح مديريت‌هاي مياني کسب کرده‌اند، خود مي‌تواند به‌عنوان نردباني براي صعود به مراتب بالاتر باشد. در دوره‌هاي هفتم و هشتم که در مجلس حضور داشتم نمايندگان زن خيلي فعاليت چنداني نداشتند. شايد به‌اين خاطر بود که زنان توانمند ردصلاحيت شده بودند واجازه حضور و فعاليت در مجلس را پيدا نکرده بودند. مساله ديگري که وجود دارد اين که زنان براي فعاليت‌هاي حزبي در جامعه زمينه پيدا نکرده‌اند و يک مقدار در توانمندي‌هاي آنها تاثير منفي گذاشته است. اما يکي از راه‌‌هايي که آنها را توانمند کنند، اين است که پست‌ها و مناصبي در سطوح مياني به آنها داده شود تا آنها براي سطوح بالاتر تجربه پيدا کنند يا در احزاب سياسي زنان موقعيت‌هاي بالايي پيدا کنند. چه‌اشکالي دارد احزابي داشته باشيم که دبيران کل آن زنان باشند و زنان خودشان تشکل‌هاي سياسي راه اندازي کنند که اين تشکل‌ها کادرسازي کرده و از ميان زنان نيروهاي توانمند را آموزش داده و براي ايفاي نقش‌هاي سياسي آموزش دهند؟ زنان مي‌توانند اين موقعيت را داشته باشند. بانوان نماينده دردوره‌هاي هفتم و هشتم از آن جهت تاثيرگذار نبودند که بعضا تفکرات خاصي داشتند و خيلي توجهي به تحقق حقوق زنان نداشتند و اقدام مناسبي به‌عمل نياوردند. اينکه برخي کرسي‌هاي مجلس را تحت عنوان دفاع از حقوق زن در اختيار بگيرند و کاري انجام ندهند، مناسب نيست. اميدوارم زناني که در آينده وارد مجلس مي‌شوند زنان توانمندي باشند که بتوانند حقوق زنان را به سطح مناسبي ارتقا دهند.