اگر روی ولایت فقیه تاکید می‌کنیم باید روی حقوق مردم هم تاکید کنیم

یادگار گرامی‌امام با تأکید بر اینکه باید امامی‌را مطرح کنیم که پاسخگوی نیاز جامعه باشد گفت: مراقب باشیم امامی‌که معرفی می‌کنیم خدای ناکرده «کاریکاتوری از امام» نباشد و نسبت‌های اجزای این اندیشه بر هم نریزد. حجت‌الاسلام و‌المسلمین سیدحسن خمینی در همایش «جایگاه اخلاق در ساحت تربیت دانش‌آموزی با نگاهی به اندیشه تربیتی امام خمینی (س)» که در محل سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با حضور وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این وزارتخانه برگزار شد، اظهار کرد: اولین سوال در مورد طرح شخصیت امام در کتب درسی این است که چرا باید امام را مطرح کنیم؟ ممکن است این سوال مطرح شود که از میان تمام شخصیت‌های بزرگ تاریخ چرا باید امام را مطرح کنیم و سخن امام را به دانش آموز امروز که زن و مرد فردا است توضیح دهیم؟ به گزارش جماران یادگار امام تصریح کرد:  اگر ما از امام سخن می‌گوییم به خاطر نفعی است که برای ما و جامعه ما دارد، وگرنه این سخنان نفعی برای ایشان ندارد؛ همچنین سخن از امام صرفا ادای دین نسبت به ایشان نیست و موضوع فراتر از اینهاست؛ امام نقطه تلاقی استقلال، آزادی و دین و   نماد و پرچم آینده خوب برای ماست. وی با بیان اینکه سوال دوم این است که «امام را چگونه مطرح کنیم؟» افزود: جامعه ما سید، مرجع و عارف زیاد داشته است؛ چرا مردم به دنبال امام راه افتادند و جامعه او را به عنوان رهبر انتخاب کردند و به خاطر گفته او شهید داد و پیشرفت کرد؟ علتش این است که مردم امام و حرف امام را درمان دردهای خود شناختند. سید حسن خمینی ادامه داد: اینکه همه مردم این فرد را انتخاب کردند به خاطر این بود که احساس کردند او روی درد مردم دست گذاشته و درمانش را ارائه می‌دهد و او را به عنوان عنصر سالمی‌که می‌تواند این درد را درمان کند شناختند. اگر می‌خواهیم امام در جامعه بماند باید سخن از امام دوای درد جامعه امروز ما باشد؛ در این صورت او احتیاجی ندارد که من و شما ایشان را مطرح کنیم چون مردم به دنبال آن می‌روند. وی تأکید کرد: باید امامی‌را مطرح کنیم که پاسخگوی نیاز جامعه باشد؛ در غیر این صورت باید تبلیغات را بیشتر کنیم و کمتر اثر بگیریم. باید امام مشکل شناس و مشکل گشا معرفی کنیم و به جامعه بباورانیم که این اندیشه، درمان دردها است. یادگار امام اظهار داشت: روزی که جامعه اسلامی‌شکل می‌گیرد متدینین غیر از مسائل فرهنگی تصدی بسیاری از امور را در دست می‌گیرند. اگر توانستیم مشکلات را حل کنیم و ثابت کردیم که این اندیشه فقرزدا است و مشکلات را حل می‌کند خود جامعه به دنبال آن می‌رود. برای این امر باید به ابزارهای جدید دست پیدا کنیم؛ آموزش و پرورش استعداد زیادی دارد و غیر از راه کتاب‌های درسی از طریق سازمان دانش آموزی که سازمانی توانمند است می‌تواند با دانش آموز ارتباط برقرار کند. وی گفت: سوال سوم این است که «امام کیست؟» مشکلی که بعضا وجود دارد این است که ما فکر می‌کنیم از مشکلات شناخت کافی داریم. بعضا من می‌بینم افرادی داعیه دار شناساندن می‌شوند که نمی‌دانند امام چند کتاب فقهی دارد. اگر قرار است امام را ترویج کنیم اول باید امام را بشناسیم. اگر شما نتوانید تمایز بین سخنانی که امام در جایگاه‌های مختلف گفتند را بدانید نمی‌توانید امام را معرفی کنید. سید حسن خمینی با تأکید بر اینکه کسی می‌تواند بگوید امام چه می‌گوید که در بازشناسی و تبیین اندیشه امام تلاش کرده باشد، اظهار داشت: امام دو حیثیت متفاوت دارد که هم پایه‌گذار و هم مجری یک مکتب است که ریشه‌های فکری و فلسفی دارد. تمایز بین مقام اجرا با قضایایی که در تبیین نظریه مطرح می‌شود بحثی مهم است که معمولا با هم تنیده می‌شود. وی ادامه داد: مثلا امام سال 66 فرمود اگر از صدام بگذریم از آل سعود نمی‌گذریم؛ این طور نیست که قطع ارتباط در آن مقطع یک قضیه حقیقیه باشد اما بحثی که در مورد حضور زنان، مردم و دین در جامعه دارند مربوط به زمان خاصی نمی‌شود. مشکل این است که کسی جمله را بگیرد و بدون توجه به قبل و بعد آن را مطرح کند. یادگار امام افزود: هرچه از افراد نسل اول انقلاب از میان ما می‌روند دست ما از کسانی که می‌توانند مفسران صادق امام باشند کوتاه می‌شود؛ چون کسانی که زندگی و حضور ایشان را درک کرده‌اند بهتر می‌توانند بگویند در فضای فکری ایشان چه می‌گذشته است. بهترین کسانی که می‌توانند در این راه  کمک کنند کسانی هستند که در حلقه اولیه اطراف امام بودند؛ گروه دوم هم کسانی هستند که در این عرصه تلاش می‌کنند. بنابراین، ما احتیاج به امام شناسانی داریم که به صورت پایه ای در اندیشه ایشان تحقیق و تحصیل می‌کنند. وی چهارمین سوال را « آفات مطرح کردن امام» عنوان و تصریح کرد: هیچ وقت در این جامعه کسی به جنگ امام نمی‌رود؛ به خاطر اینکه ریشه در قلوب اکثریت جامعه دارد اما امام را تحریف می‌کنند. تحریف امام نگاه کاریکاتوری است. در کاریکاتور تناسب‌ها بر هم می‌ریزد. ما متأسفانه در اسلام هم همین طور هستیم؛ نگاه امام به اسلام کاریکاتوری نبود، اما ما بعضا به امام نگاه کاریکاتوری داریم که تصویر به دست آمده، ظاهرش امام است اما باطنش امام نیست.