درس‌هایی برای مجلس یازدهم

 
 
 
 


مجلس يازدهم اگر به‌دنبال عملکرد مثبت و قابل قبول است بايد روند مجلس دهم را به خوبي مورد بررسي قرار دهد، نقاط قوت آن را ادامه داده و نقاط ضعف آن را نيز برطرف کند. اين اصل همواره صادق است و مجموعه‌هاي جديد درراستاي ارتقاي کيفيت خود نياز است همواره دوره‌هاي پيشين خود را مورد مطالعه قرار دهند. آنچه که مجلس دهم را با اما و اگرهاي فراواني همراه کرد اين بود که نتوانست شعارهاي انتخاباتي خود را جامه عمل بپوشاند. دو گروه در کشور از عملکرد مجلس دهم راضي نبودند. نخست جريان‌هاي سياسي و تفکراتي که مجلس را ابزار قانوني تحقق انتظارات مردم مي‌دانستند و انتظار داشتند در مجلس شوراي اسلامي، فراکسيون اميد بتواند مطالبات مردم را تحقق بخشد و در قالب قانون نهادينه کند و دولت را موظف به اجراي آنها کند که در اين زمينه مجلس نتوانست موفقيت بزرگي کسب کند. در اين ميان مشکل بزرگ مجلس نيز اين بود که در زمينه‌هاي محدودي نيز که موفق ظاهر شده بود، نتوانست آن را به اطلاع مردم برساند و در اقدام حداقلي که صحبت و اقناع عمومي است نيز ضعيف ظاهر شد. مجلس يازدهم اگر مي‌خواهد موفق ظاهر شود در وهله اول بايد يک کانال ارتباطي مستقيم و شفاف با مردم ايجاد کند تا عملکرد آن بر همگان عيان شود. مجلس نبايد ارتباط خود را با احزاب، سازمان‌هاي مردم‌نهاد و بدنه جامعه قطع کند و صرفا به‌صورت روزانه در پارلمان به امورات روزمره بپردازد. اين ارتباط لازم است که دو طرفه باشد و با لحني صميمي و خارج از بحث و جدل باشد تا ويژگي سازندگي را در خود پرورش دهد و از بازي‌هاي سياسي و سياست‌زدگي دور باشد. مجلس يازدهم تنها با انجام اين اقدام مي‌تواند نام خود را ماندگار کند که با توجه به سابقه‌اي که از برخي نمايندگان ديده‌ايم سخت و دور از تحقق به‌نظر مي‌رسد. با توجه به سابقه کم غالب نمايندگان بعيد به‌نظر مي‌رسد که مجلس يازدهم بتواند قانونگذاري موثري در عرصه داخلي و خارجي کشور داشته باشد. مجلس يازدهم نياز است در گام نخست قوانيني را اصلاح کند که سبب شده کشور به اين حالت برسد. آنچه که سبب مي‌شود اين نگاه به‌وجود آيد که مجلس نمي‌تواند اين اقدامات را انجام دهد اين است که در اين راستا فاقد ابزار کافي است. ابزاري که مهم‌ترين آنها تجربه است. از سوي ديگر مقوله‌اي که موجب ناکامي مجالس مي‌شود اين است که مجلس جايگاه تعيين‌کننده خود را از دست داده است. مجلس ديگر در راس امور نيست. حرف مجلس ديگر بالاتر از ساير نهادها نيست. مجلس عملا تبديل به يک مجموعه مشورتي براي ساير نهادهاي قدرت در خارج از پارلمان شده و آنچه که امروز بسيار نگران‌کننده است همين از دست رفتن جايگاه رفيع مجلس است.