فقر سواد رسانه ای دلیل رواج شایعات

آفتاب یزد - محمد قره باغی:ابعاد فاجعه‌بار ویروس کرونا با شیوع پاندمیک (همه‌گیر) آن بر اقتصاد ایران و جهان دیگر بر هیچ کسی پوشیده نیست. همه مردم تبعات این فاجعه را کم و بیش در زندگی روزمره خود به روشنی لمس کرده اند. هر روز اقتصاددانان و محافل آکادمیک از وخامت و رکود گسترده اوضاع اقتصادی جهانی گزارش می کنند. به بیان ساده‌تر اقتصاد جهان فلج شده است. در این شرایط دولت ها برای حمایت و همراهی مردم تلاش می کنند با اختصاص مبالغ و بسته های معیشتی هرچند ناچیز تبعات این فشار اقتصادی را از زندگی مردم کم کنند. اقتصاد امریکا که بعد از جنگ جهانی دوم در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته، دولت برای شهروندان مبالغی را از ۱۲۰۰ تا ۳ هزاردلار در یک فقره چک برای آنها ارسال می کند. همچنین در کشور کانادا نخست وزیر این کشور مبلغ ۲ هزار دلار کانادایی برای شهروندان برای یک دوره چهار ماه اختصاص داده است. در کشور ما نیز دولت چهار بسته کمک معیشتی برای بخش اعظمی از جامعه که فاقد درآمد ثابت هستند در ستاد ملی مبارزه با کرونا با ریاست رئیس جمهور تصویب و نخستین بسته کمک معیشتی آن طبق گفته محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه برای ۳ میلیون خانوار فاقد درآمد ثابت از ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان پیش از عید واریز و سه بسته مابقی هم در سال جاری تا امروز واریز شده و یا واریزخواهد شد.
میزان مبلغ این بسته‌های کمک معیشتی از سوی دولت به مردم و قیاس آن با بسته‌های کمک معیشتی که در سایر کشورها توزیع می شود در روزهای اخیر باعث شدت گرفتن انتقادها از مجموعه نظام و بلاخص دولت شده است. نگارنده این قلم هم ضمن همدردی و تایید اعتراض به حق مردم نسبت بر حداقل بودن این بسته کمک معیشتی، اما ذکر چند نکته را بسیار حائز اهمیت است.نخست اینکه این بسته در شرایطی به مردم ارائه می شود که کشور متاسفانه به دلیل تحریم های ظالمانه در بدترین شرایط اقتصادی خود قرار دارد بطوریکه کشور نه توان صادرات محصولات خود را دارد و نه فعلا امکان دریافت دارایی‌هایش ممکن است. کشور تحت تحریم‌های واقع شده که تا به امروز هیچ کشوری مشابه آن را تجربه نکرده است. دیگر اینکه متاسفانه به دلیل اتکا بیشتر بودجه دولت به فروش نفت و فراورده های نفتی، قیمت جهانی این محصول هر روز سقوط می کند و درامدهای ناچیز کشور به واسطه همین سقوط ارزش نفت کمتر و کمتر می شود. از سوی دیگر در مقام قیاس این میزان از بسته کمک معیشتی که در سایر کشورها به شهروندان داده می شود اگر نگویم اثر بخشی آن در زندگی مردم آن کشورها کمتر از همین میزان پولی است که دولت دوازدهم پرداخت می کند، بیشتر هم نیست. در ثانی با نگاهی به شرایط و ضوابط دریافت این بسته کمک معیشتی به روشنی پیداست که این مبلغ شامل همه مردم نمی شود و شرایط دریافت آن هم برای مردم بسیار دشوار هم است. بطور مثال در امریکا طرح کمک معیشتی، به خانواده‌‌هایی که به ازای هر فرد بزرگسال که درآمد سالیانه آن کمتر از ۷۵ هزار دلار است، از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ دلار پرداخت می‌شود و خانواده‌هایی که درآمد سالیانه آنها به ازای هر نفر بیش از ۱۰۰ هزار دلار باشد، کمک نقدی پرداخت نمی‌شود. این در حالی است که فرد دریافت کننده بسته کمک معیشتی اولا نباید در حساب پس انداز خود هیچ پولی پس اندازی داشته باشد و ثانیا هیچ منبع درآمدی دیگری نیز نداشته باشد از سوی دیگر باید بطور مرتب هم مالیات خود را پرداخت کرده باشد. با کمی بررسی و تحقیق متوجه می شویم که این مبلغ ۱۲۰۰ دلاری برای یک فرد مجرد، حتی هزینه کرایه یک اتاق در مرکز شهر برای فرد را تامین نمی کند،
چراکه هزینه اجاره اپارتمان در شهرهای امریکا بسیار سرسام آور است.
حال این پرسش مطرح می شود که چرا این مسائل شفاف به مردم کشور گفته نمی شود و چرا مردم جامعه از واقعیت ها


مطلع نمی شوند؟
در تبیین این موضوع و پاسخ به این پرسش ها عوامل گوناگونی دخیل هستند. که یک به یک به تشریح این مسائل می پردازیم؛ سواد رسانه‌ای:
شکی نیست که در جهان کنونی با وجود حجم انبوهی از رسانه و شبکه های خبری که هر کدام با یک هدف و نیت خاصی فعالیت می کنند، تشخیص سره از ناسره را برای مردم عادی بسیار دشوار کرده است. از این رو نیاز است که در همه جوامع محافل علمی و آکادمیک، سواد رسانه ای را به عنوان بخش مهمی از زندگی شهروندان به آنها آموزش دهند. سواد رسانه‌ای یعنی افراد به نوعی از درک متکی بر مهارت برسند و براساس آن انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخته و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کنند. پس مهمترین اصل برای مواجهه با یک خبر، تشخیص رسانه منتشرکننده و شکل تولید خبر است، چرا که امروزه منتشر کنندگان خبر تلاش می کنند با شیوه‌های نوین و اشکال گوناگون برای رسیدن به مقصود خود، مخاطب را فریب و گمراه کنند. در بحث‌ سواد رسانه‌ای اخبار جعلی به سه بخش تقسم بندی می شود که سخت ترین بخش آنها مل‌اینفورمیشن (malinformation) است، چرا که این بخش به واسطه وجود رگه هایی از واقعیت همراه با تحریف یا فریب، تشخیص اصل موضوع را دشوار می کند. بحث‌ بسته کمک معیشتی کشورهای خارجی هم مصداق همین موضوع است چون اصل داستان واقعیت دارد که قرار است کمکی انجام شود اما نحوه و شکل کمک و جزئیات آن به درستی بیان نمی شود در حالی که بیان جزئیاتی که گفته نمی شود، بسیار
حائز اهمیت است.
>فقر رسانه و قدرت پایین خبر رسانی:
فقر رسانه در کشورما یکی از عوامل مهم انتشار اخبار جعلی، پروپاگاندا، خرافات، ترویج شایعات و.. است. ریشه این فقر رسانه ای در جامعه از یک سو «ضعف در تولید محتوا» است که متاسفانه کشور ما در آن ید طولانی دارد، چراکه بخش اعظمی از تولید محتوا در انحصار صداوسیما و رسانه های دیداری و شنیداری است. در این میان روزنامه ها هم از آنجایی که مخاطبان آن هم عموماً قشر متوسط به بالای جامعه هستند، پس لاجرم توان پوشش همه جامعه را ندارند. از سوی دیگر «ضعف مدیریت افکار عمومی» است که با نگاه امنیتی، تنگ نظرانه، بی تدبیری، سلیقه ای جامعه را به دو بخش خوب و بد تقسیم بندی می کنند و اجازه فعالیت همه نحله های فکری را نمی دهند. البته روشنفکران و متفکران جامعه تلاش های بسیاری را برای حل این مشکل انجام داده اند اما این مشکل حل نمی شود مگر اینکه آزادی فکر و اندیشه در جامعه گسترش پیدا کند و همچنین امنیت اقتصادی و اجتماعی جامعه فراهم شود، چرا که با هر شوک اقتصادی نخستین کالایی که از سبد خانواده ها حذف می شود، سبد فرهنگی و اجتماعی است.
>فعالیت دشمنان و اپوزیسیون خارج نشین:
اپوزیسیون و کشور متخاصم و مرتجع منطقه اقدام های گسترده‌ای را در جهت تضعیف کشورمان از جنگ تا تحریم، از ترور تا اغتشاش را به شیوه های مختلفی انجام داده و می دهند اما در همه این عرصه‌ها با شکست مواجه شده اند. براین اساس تنها جبهه پیش روی خود را عرصه فرهنگ و رسانه می بینند. جبهه ای که در پوشش آن می تواند مداخلات سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی و حتی تنش های داخلی را به صورت گسترده برپا کند، عرصه رسانه و فرهنگ است. عرصه ای که به مراتب تبعات و هزینه کمتری دارد ولی اثرات بلندمدت و جاری را در پی دارد. شیوه کار به این گونه است که از طریق پروپاگاندا، جنگ نرم، جنگ روانی، تشویش افکارعمومی، قدرت نرم، قدرت رسانه‌ای، دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی رسانه‌ای، عملیات روانی، تهدید رسانه‌ای و... عمل کنند.
>ضعف تکنولوژی و ناتوانی در سیاست گذاری:
یکی از مشکلات جامعه ما در عرصه رسانه یقینا بی توجهی به مقوله تکنولوژی و عصر نوین اطلاعاتی است. در دنیایی که اطلاعات در کسری از ثانیه جابجا می شود و هر روز ابزارهای جدیدی به دنیای مدرن افزوده می شود، به اتخاذ سیاست و مدیریت های متناسب با این فضا نیاز است، چرا که مردم در هر ساعت از شبانه روز با بهره‌گیری از اینترنت و تلفن همراه هوشمند خود اخبار و اطلاعات را زودتر از رسانه های سنتی مانند روزنامه و رادیو و تلویزیون بدست می آورند و دیگر مجالی برای جولان رسانه های سنتی نمی ماند که در این میان متاسفانه تنها سیاستی که ما در کشور اتخاذ کردیم یا روش قهرآمیز فیلتر کردن است و یا به واسطه ناتوانی در رقابت و تکنولوژی، رهاسازی عرصه رسانه است. به بیان دیگر سوء مدیریت موج می زند و هیچ هدف و تئوری خاصی در مدیریت و کانالیزه افکار عمومی در پیش گرفته نشده است. خلاصه کلام اینکه اگر در جامعه حجم زیادی از اخبار جعلی و شایعات رواج پیدا کرده از یک سو نشات گرفته از عملکرد نادرست و غیرحرفه ای تصمیم‌گیران و رسانه‌های رسمی کشور است، چراکه نیاز فکری، فرهنگی و آموزشی شهروندان جامعه را فرهم نکرده اند. از سوی دیگر علت آن این است که مردم جامعه به واسطه ضعف آموزش و آگاهی، هر خبر جعلی و فریبکارانه را بدون هیچ تحقیق و بررسی در درستی یا نادرستی آن، به عنوان یک سند معتبر می پذیرند. بنابراین تردیدی نیست که متضرر نهائی هر خبر جعلی و شایعه
مردم هستند.