روزنامه آرمان ملی
1399/03/19
اگر مسئول بودم براي هر درخت ميگريستم
در نقاط مختلف ايران آتشسوزيها به علل مختلف صورت ميگيرد. مثلا در منطقه جهاننما در استان گلستان، زارعين و کشاورزان سند منگولهدار نداشتند و بنچاقهايي داشتند که قدمت زيادي داشت. در پي پيشنهاد ارائه بنچاقها در ازاي سند، نارضايتيهايي به خاطر کم شدن 10 تا 15 درصد از مساحت زمين در سندها ايجاد شد و به عصبانيت برخي انجاميد که در نهايت به آتش زدن رسيد. در منطقه گچساران که منطقهاي ايالتي است و ساختار خودش را دارد، وقتي اختلافي بروز ميکند طرح شکايت نزد نهادهاي انتظامي برايشان ننگ است! در کهگيلويه و بويراحمد هم که قبايل لر هستند، يک ساختار عشيرهاي دارند. زماني که مسئول رهايي محيطبانان از زندان بودم، ميگفتند محيطبان جوان آنها نيست و جوان مال طايفه است که بايد رضايت دهد. حتي مرا به مرگ تهديد کردند و گفتند پايت را کنار بکش. حالا حساب کنيد گوسفندان عشيره «الف» به زمين عشيره «ب» ميرود و خودشان دست به انتقامگيري ميزنند و در نهايت جنگل را به آتش ميکشند. در کهگيلويه و بويراحمد اين اتفاق افتاده و طوايف به منظور انتقامجويي جنگل را آتش زدهاند. برخي حساب و کتابهاي قديمي جلوي اعزام هواپيماها و بالگردهاي آبپاش را گرفت. اين درحالي است که جنگلهاي مياني روسيه که بهاندازه سه برابر هندوستان است، دچار آتشسوزي شد و اين کشور از آمريکا درخواست کمک کرد و پوتين شخصا از خلبانان تشکر کرد. ولي ما به خاطر مسائل و ناراحتيهاي قديمي به وضعيتي دچار ميشويم که با کمک چهارپايان بايد اطفاي حريق کنيم. تا وقتي هم وضع همينطور است هشتمان گروي نهمان است و بدهکاريم. اما اکنون بالغ بر 15 نقطه کشور دچار آتشسوزيهايي شده که به نظر ميرسد ديگر تنها علت طايفهاي ندارد. نقاطي که ديگر به ايل و طايفه و عشيره ربطي ندارد. اينها بعضا ناشي از نارضايتيها، نفهمي يا امراض رواني است. مثل امپراتور روم که آتن را آتش زد و در حالت مستي دستور داد شهر را به آتش بکشند و خود نظاره کرد و خنديد. بنابراين برخي که مشکلات خاصي دارند عمدا آتش ميزنند و خوششان ميآيد! در استان بوشهر گرم، خاييز منطقهاي است توريستي است که داراي درختان مرکبات نظير ليموترش است. اين منطقه به خاطر اختلافات قبيلهاي دچار آتشسوزي شد. منطقهاي که خيلي از کشاورزان در آنجا زمين دارند و اختلافاتي بين قبيلهها و عشيرهها وجود دارد. مساله اصلي اين است که کسي قدر جنگلهاي ما را نميداند. در اين بين عدهاي با پيشينه و سابقه نامعلوم و در مواردي با پارتي و آشنابازي مسئول برخي مناطق جنگلي شدهاند. در راديو شنيدم که مديرکل منابع طبيعي درباره جنگلهاي جهاننما گفت 400 هکتار جنگل آتش گرفته که به زودي جايگزين ميشود! گفتاري بسيار سست و بيمبنا که نشان ميدهد گوينده آشنايي از موضوع ندارد. قد برافراشتن يک درخت 50 سال طول ميکشد. اگر من مسئول بودم براي مرگ هر درخت ميگريستم و کسي که آتش بهپا کرده را پيدا کرده و بهسزاي کارش ميرساندم. سعدي ميفرمايد: «به کارهاي گران مرد کارديده فرست/ که شير شرزه درآرد به زير خم کمند». واقعيت اين است که بايد قدر يک برگ جنگل را بدانيم؛ جنگلهايي که دست آدمهاي ناباب افتاده.
سایر اخبار این روزنامه
چرخش بن سلمان در سياستهاي منطقهاي
رمزگشايی از اتهامات متفاوت طبری
گرما و آتش عمدی بلای جان جنگلها
مدارك جعلي بهارستانيها فراموش نشود
طرح جنجالی «ازدواج اجباری»
سايه كرونا بر سر تقابل چين- آمریکا
براي آزادي بيان بدون تظاهر همه كار كرديم
سهام عدالت مانع حبابی شدن بورس
افغانها، قربانیان تجارت سیاه
اگر مسئول بودم براي هر درخت ميگريستم
اصلاحطلبان و لزوم اصلاح زیرساختها
سنگ بزرگ پیش پای طرح «جامع جمعیت»
چرا بازآفرینی شهری؟
لگام بازار مسکن در دست کیست؟
هاشمی هرچه خراشیده شود درخشندهتر میشود