روزنامه آرمان ملی
1399/03/22
اولويت مجلس تعامل و حل مشكلات اقتصادی باشد
شرايط امروز جامعه را با توجه به تنگناهاي اقتصادي و معيشتي، تاثير و ويروس کرونا و اتفاقات بينالمللي چگونه بررسي ميکنيد؟شرايط امروز جامعه با توجه به بحران پاندمي کرونا، تحريمهاي سخت و کشندهاي که آمريکا عليه کشورمان اعمال کرده، نارضايتيهايي که در ديماه 96 و آبان 98 اتفاق افتاد و با توجه به شرايط تورمي و رکودي که امروز بخشهاي اصلي توليد و خدمات را دچار اختلال کرده شرايط بسيار حساس و شکنندهاي است. مردم پايگاه اصلي اتکاي نظام و کشور هستند و چنانچه ما بتوانيم همراهي و همگامي مردم را جلب کنيم ميشود بخشي از مشکلات را با همراهي و همگامي مردم سامان داد. به هر صورت اين کار ساده و آساني نيست؛ بحث ناکارآمدي و وعدههاي داده و عمل نشده شرايطي را بهوجود آورده که امروز يأس و دلمردگي در فضاي عمومي به اوج خود رسيده و امروز سرمايههاي اجتماعي بسيار نسبت به تحولات اساسي در درون جامعه اميد چنداني ندارند. لذا براي جلب همراهي و همکاري مردم نياز است که دغدغههايي را که در طول سالهاي گذشته انباشته شده رفع و رجوع کردو در راستاي حل اين مشکلات و نوعي اعتمادسازي با جامعه قدم بر داشت. در چنين شرايطي بحث فراتر از مجلس است و من فکر ميکنم که بايد بحث آشتي ملي و شرايط آزادي در عرصه انديشه و قلم و مطبوعات را ايجاد کرد تا فضاي نقد منصفانه در جامعه بهوجود آيد. در چنين شرايطي است که ميشود بخشي از سرمايه اجتماعي را براي حل معضلات و مشکلات بهکار گرفت. قطعا مجلس با توجه به انتخابات حداقلي که در اسفند سال گذشته برگزار شد و شرايطي بهوجود آمد که امروز پايگاه راي مجلس بسيار پايين بيايد و کمتريندرصد مشارکت را در طول 11 دوره گذشته شاهد و ناظر باشيم. در چنين شرايطي مجلس در وهله نخست بايد رويکرد تنشزدايي را پيش بگيرد و از ايجاد هر گونه تنش پرهيز کند و حرکتهاي تند دلواپسان که امروز اکثريت مجلس را در اختيار دارند، بايد به روندي تعاملي تبديل شود.
با توجه به شرايط فعلي جامعه نحوه مواجهه مجلس يازدهم با دولت دوازدهم را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
من معتقدم ارتباط مجلس يازدهم با دولت بايد تعاملي و سازنده باشد چون صرفا در صورت همکاري تمامعيار دولت و مجلس امکان اينکه فضا تا حدودي شرايط نرمالتري پيدا کند وجود دارد. بنابراين در وهله اول بايد بازسازي رابطه دولت و مجلس در دستور کار نمايندگان خانه ملت قرار گيرد. اگر قرار باشد مجلس به جاي تعامل رويکرد تقابلي پيش بگيرد کليت کشور ضرر خواهد کرد. البته بهنظر ميرسد که نهادهاي مسئول براي جلوگيري از تندروي در مجلس دخالتهايي خواهند داشت و اجازه نخواهند داد که کار به تقابل دولت و مجلس بکشد. با توجه به شرايط اجتماعي امروز و مشکلاتي که وجود دارد مردم نيز قطعا ظرفيت چالش و درگيري جديد را نخواهند داشت. تنها راه مجلس در مواجهه با دولت، مردم و فضاي بينالمللي تعامل است تا بتوان بخشي از چالشها و مشکلات را کمتر کرد. وگرنه تقابل، درگيري، حرکتهاي شعارگونه و پوپوليستي شرايط را بدتر از اين خواهد کرد. در وهله دوم بايد شرايط و ارتباطي ميان کليت مجلس، دستگاههاي سياسي و کليت مردم و بهوجود آيد که مردم احساس کنند حرفشان شنيده ميشود. از طرف ديگر بايد در خصوص موارد لاينحلي مثل لوايح FATF و پالرمو که در طول 5-4 سال گذشته باقي مانده تصميمگيري شود. چرا که شرايطي در حال شکلگيري است که طي آن ارتباطات بانکي و مالي کشور قفل ميشوند و کليه بانکها و موسسات مالي امکان حرکت در فضاي بينالمللي را بهطور کامل از دست خواهند داد. اين نکتهاي است که درطول عمر مجلس يازدهم بايد بهطور جدي بدان پرداخته شود و تکليف اين دو لايحه که ميتواند ارتباطات مالي و پولي کشور را در حوزه پولي و مالي سامان دهد را روشن کنند. بحث مشکلات معيشتي، بيکاري، تورم و فساد که امروز در جامعه گسترده است نيز از نکاتي است که امروز بايد مجلس بدانها بپردازد و راهکارهاي اساسي در اين ارتباط ارائه دهد. قطعا مبارزه با فساد، حل مشکل تورم و بحث ايجاد رونق در فضاي کسب و کار نياز به ايجاد يک فضاي رقابتي در عرصه سياسي و اقتصادي دارد که بايد بسترهاي آن را در کشور مهيا کنيم. چرا که در شرايط رقابتي ميتوان جلوي نابسامانيهايي که امروز موجود است را گرفت. قطعا فضاي بسته، انحصاري، غيرتعاملي و انحصاري خود ناهنجاريهايي بهوجود ميآورد و امکان بهکارگيري رقابت به حداقل خود خواهد رسيد. بنابراين باز به همان نکتهاي که ابتدا تاکيد کردم اشاره ميکنم که بايد فضا باز و رقابتي شود و اجازه کنشگري به همه فعالان اقتصادي، سياسي و اجتماعي در چارچوب قانون داده شود. اگر چنين شرايطي بهوجود آمد مجلس ميتواند موفق باشد. در غيراين صورت اگر در بخواهد بر روي همان پاشنه گذشته بچرخد و فضا را با جنجال، درگيري و انداختن توپ در زمين گذشتگان پيش ببرند نه تنها مشکلي از مشکلات کشور حل نخواهد شد بلکه روزبهروز شاهد شرايط سختتري در فضاي عمومي خواهيم بود.
در اين شرايط برنامه اصلاحطلبان در خصوص کنش سياسي در جامعه بايد چگونه باشد؟
پايگاه اصلي اصلاحطلبان خود اجتماع و مردم هستند. با توجه به اينکه بحث منافع ملي مطرح است امروز در شرايط کلي کشور قطعا حضور جديتر در فضاي اجتماعي و سياسي و تقويت پايگاههاي تشکيلاتي گروهها و تشکلهاي اصلاحطلب از اولويتهاي اساسي خواهد بود. نقد منصفانه شرايط موجود و ارائه راهکارهايي که ميتواند کشور را از بحران نجات دهد نيز از نکاتي است که مجموعه اصلاحطلبان بهدنبال آن خواهند بود و از آن بهره خواهند برد.
بسيار مطرح ميشود که با گذشت بيش از دو دهه از ايجاد جريان اصلاحات بايد نوعي تجديدنظر و بازنگري در رويکردها، راهبردها و سازوکارهاي اصلاحطلبان ايجاد شود تا دوباره به پويايي برسد اساسا اين روند را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
وقتي حمله به رئيس دولت اصلاحات بهعنوان رهبر جبهه اصلاحات شدت پيدا ميکند همين مساله نشان ميدهد که جريان اصلاحات زنده است. اصلاحات حرکتي پويا، زنده، رو به جلو و در حال تکامل است. خاصيت اصلاحطلبي در اين است که متناسب با شرايط مکان و زمان استراتژيهاي خود را تدوين ميکند و قطعا درجازدن مجموعه يا بخشي از اصلاحطلبان را نميتوان کنش اصلاحطلبانه تلقي کرد. اصلاحات جرياني است که متناسب با شرايط مکان، زمان و بهروز مبتني بر برنامه و انديشه علمي و ساماندهي چارچوبهاي تخصصي عمل ميکند. بنابر اين قطعا همانگونه که در طول 20 سال گذشته شاهد و ناظر بوديم که مجموعه اصلاحطلبان متناسب با شرايط زمان و مکان به اتخاذ موضع پرداختهاند؛ در آينده نيز به همين تناسب حضور فعال و موثري در فضاي سياسي جامعه خواهند داشت.
برخي معتقدند که اصلاحطلبان براي بازيابي سرمايه اجتماعي خود بايد به جامعه بازگردند، مطالبات مردمي را پيگيري و نهادهاي مدني را تقويت کنند چقدر با اين تحليل موافقيد؟
من معتقدم آنچه که از دل بر آيد لاجرم بر دل خواهد نشست. به هر صورت با توجه به اينکه مجموعه طبقه متوسط و چهرههاي روشنفکر و داراي برنامه اصلاحطلبي در مجموعه خانواده اصلاحطلبي قرار ميگيرد موضعگيري اصلاحطلبان و نقدي که نسبت به شرايط موجود دارند ميتواند با نقد و تحليل منصفانه و ارائه راهکارهاي اصولي، منطقي و علمي هم کمک حال دستاندرکاراني که بهدنبال تحول علمي و اصلاح امور هستند باشد و هم ذهنيت جامعه را نسبت به برنامههاي در حال اجرا روشن کند. به هر صورت اين يک جريان تعاملي و دو طرفه است و حضور در جامعه، نگاه به قدرت و اصلاح جريان قدرت در کشور از نکاتي است که اصلاحطلبان بايد در دو بعد اين قضيه تعامل جدي داشته باشند.
بسياري بر اين عقيدهاند که از سال 96 به اينسو تاثيرگذاري و نفوذ اصلاحطلبان در جامعه کاهش يافته و مردم ديگر آن توجه لازم را به اين جريان سياسي نشان نميدهند؛ از ديدگاه شما اين مساله ناشي از چيست؟
به نظر من اين درست نيست که نفوذ اصلاحطلبان در جامعه کم شده بلکه پايگاه اجتماعي دولت و برخي ارکان و دستگاهها در جامعه کاهش پيدا کرده است. با اين حال قطعا اگر شاهد فضاي تعاملي و رقابتي باشيم بستر اميدواري در جامعه ايجاد خواهد شد و در اين بستر رقابتي قطعا پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان در عرصه سياسي و اجتماعي بروز و ظهور مثبت خود را خواهد داشت. امروز اگر شاهد يأس و دلسردي در جامعه هستيم بيشتر بدين خاطر است که مردم فکر ميکنند که ديگر راي آنها تاثيرگذار نيست و کارکردي ندارد. البته طبيعي است که ميتواند نقدهايي به جرياني که در قدرت قرار ميگيرد يا بخشي از قدرت را در اختيار دارد وارد شود. ولي با توجه به اينکه نقد در خانواده اصلاحطلبي بهصورت جدي وجود دارد و اين نقد درون گفتماني امروز هم مورد توجه است ميتواند با اصلاح رفتارهاي ضعيف يا غيرقابل قبول جريان حرکت خود را سامان داده و اصلاح کند.
عدهاي مطرح ميکنند که اصلاحطلبان براي ابقاي خود بايد از ميان اعتماد و رضايت کانونهاي قدرت يا جامعه محوري و پيگيري مطالبات مردم يک رويکرد را انتخاب کنند؛ اساسا انتخاب يکي از اين رويکردها و حذف ديگري با مشي اصلاحطلبي سازگار است؟
اصلاحطلبي در درون نظام تعريف ميشود و معتقديم که در شرايط موجود داخلي و بينالمللي امکان تغيير و تحول بنيادين و دگرگوني در فضاي سياسي و اجتماعي قطعا وجود ندارد و امکان پذيرفتن آن در فضاي کلي جامعه جهاني نيز متصور نيست. دوران انقلابها به سر رسيده است و در تمام جوامع بهدنبال اصلاح گامبهگام امور و رفتارها بوده و هستند. همانطور که اشاره کردم پايگاه اصلي اصلاحطلبان در تودههاي اصلي اجتماعي قرار گرفته و از طرف ديگر اصلاح رفتار، دولت و کساني که در قدرت قرار گرفتند از وظايف اصلي است. هر جا هم که فضا رقابتي باشد و امکان حضور ميسر باشد اصلاحطلبان قطعا حضور خواهند يافت و با گفتار، کردار و برنامههاي خودشان در جهت اصلاح امور گام برخواهند داشت.
با توجه به اينکه يک سال تا انتخابات 1400 زمان داريم و گمانهزنيهاي متفاوتي براي حضور يا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو مطرح ميشود حضور اصلاحطلبان را ائتلافي خواهيم ديد يا با ماهيت مستقل؟
يکي از نقدهايي که در دولت آقاي روحاني به اصلاحطلبان وارد است همين حرکت ائتلافي بود که با پايگاه اجتماعي و سرمايه اصلاحطلبان دولت آقاي روحاني شکل گرفت اما چه در تدوين و سياستگذاريهاي کلان و چه در اجرا اصلاحطلبان کمترين سهم را داشتند. هرچند که اصلاحطلبان در دولت اول آقاي روحاني در سطوح مياني حاضر بودند اما در دولت دوم اصلاحطلبان بهطور کامل از بدنه دولت حذف شدند. قطعا فضاي جامعه پذيرش حرکت ائتلافي ديگري را از سوي اصلاحطلبان ندارد و من معتقدم که اصلاحطلبان بايد با سرمايه و کانديداي اصلي خود حضور حضور پيدا کنند. اگر امکان حضور بود بهصورت جدي به انتخابات ورود پيدا کنند و اگر اين امکان نبود مثل انتخابات مجلس يازدهم صرفا به بيان نظرات خود بپردازند. بايد شرايط را بهگونهاي سنجيده و عمل کنيم که با کانديداي اصلي در انتخابات 1400 حاضر شويم.
سایر اخبار این روزنامه
كره جنوبی بدهكار، متهم التهاب بازار ارز
طبری اتهامات را قبول ندارد
پایان سرگردانی در سرزمین مادری
حاشيههاي بررسي اعتبارنامه تاجگردون
اولويت مجلس تعامل و حل مشكلات اقتصادی باشد
چین و روسیه در برابر آمریكا كوتاه نیایند
چرا زلزله شدید بیرم فاجعه نیافرید؟
تغییرات ارزی و یکپارچگی بازارها؛ دلیل اصلی گرانیها
شورشهاي داخلي در انتخابات آمريکا تاثيرگذار است؟
تلاشهایی که به نتیجه نمیرسد
تداوم عملیات چین در مبارزه با فراگیری کرونا
نظام آموزشی، نیازمند پوستاندازی
بختآزمایی جابهجایی مسافر