روزنامه شرق
1399/03/25
علم شرقی و علم غربی
علم شرقی و علم غربی حسین روحانیصدر یادداشت حاضر نگاهی گذرا به ظرفیتها، چشماندازها و نتایج کاربردی موضوع انقلاب فرهنگی در نیمه دوم سده چهاردهم خورشیدی دارد. دانش و فنون انتقال آن از نسلی به نسل دیگر، یکی از دستاوردهای فطری بشر از پیش از ابداع رسمی خط و تدوین دانستهها بر روی الواح و سنگنوشتهها تا دوره پستمدرن و فضاهای الکترونیکی طراحیشده روز است. پهنه سرزمینی ایران نیز مانند سرزمینهای دیگر جهان از این سیر بیبهره نبوده و به طور طبیعی هم نخواهد بود. سابقه تشکلهای علمی، حلقههای درسی، مدارس و دانشگاههای این سرزمین را میتوان از گمانهزنیهای قبل از میلاد مسیح شناسایی و بررسی کرد؛ اما شکل و شمایل جدید آن به جندیشاپور مشهور در نزدیکترین زمان به ورود اسلام میرسد. از هجوم اعراب مسلمان به سرزمینهای فلات قاره ایران تا چند سده میان مسلمانان پیروز و ایرانیان مسلمانشده، اختلاف بر سر نشر علوم وجود داشت. این اختلاف نظرها در حمله ویرانگر مغول به این فلات قاره به یک همبستگی یا ائتلاف یا همزیستی و در نهایت تجمیع با محوریت خردگرایی بدل شد و تا هفت سده این سیر، تکامل تدریجی خود را با فطرت و کندی دنبال کرد. این حیات خاموش را سفرنامهها و مهاجرتها بیدار نکرد؛ حتی تلاشهای مدیران فرهنگی دوره صفویه تا پهلوی نیز توفیق بیداری و بهروزرسانی علوم را ایجاد نکرد؛ اما از سالهای نزدیک به مشروطه در حلقههای درسی، به واسطه حضور معلمان غیربومی و دانشآموزان و دانشآموختگان دلزنده و نگران از این رکود، ظرفیتهای بازیابی خود را در قالب ایجاد مدارس به خود دیدند. جنبوجوش علمی و تلاش برای بهروزرسانی دانش در ایران معاصر در خود شگفتیهای عجیب و ویژهای دارد؛ از آن جمله اصطلاح غربزدگی، فرهنگ منحط غرب، فروپاشی تمدن غربی و خلاصه مقابله کلامی با دنیای مدرن و جذب صددرصدی در آن. افراد مجذوب همواره بر طبل منفی آن کوبیدند و با جملات احساسی و هیجانی داعیه نقد آن را بدون ارائه یک راهکار کاربردی داشتند. این گفتهها و ناگفتهها دستمایه ایجاد احزاب شد، تشکلهای دانشجویی از همان بدو تجمیع مدارس عالی در دانشگاه تهران شکل گرفت و بهتدریج فضای بحثهای ثمربخش علمی به مجادلات و افزایش اختلاف سلیقهها و درنهایت تشکیل احزاب سیاسی غیرعلمی پس از سه دهه از شکلگیری نظام آموزش عالی نوین تبدیل شد. جالب اینکه این فاصلهها در جریان تحولات اواخر دهه 40 و نیمه اول دهه 50 خورشیدی به رویارویی با خود و حاکمیت انجامید و سرانجام این فعالیتهای دانشجویی بهویژه دانشگاهیان تبریز، نقش مؤثری در فروپاشی نظام رسمی سلطه مشروطه ایرانی و یک انقلاب به معنای واقعی کلمه را بازی کرد. هیچیک از انقلابیون پیروز، در ابتدا حاضر به عقبنشینی از افکار و یافتههای خود نشده و دائم یکدیگر را متهم به وابسته شرقی و غربی میکردند. این بیتحملیها فضای شفاف علمی را مخدوش کرد.موضوع انقلاب فرهنگی با محوریت غربزدایی بر سر زبانها افتاد و موجب تعطیلی سهساله مؤسسات آموزش عالی شد. هیچگاه اسناد و مدارک این ستاد برای توجیه کارنامه عملکرد نسبت به گزینش مجدد استادان منتشر نشد و این پرسش که آیا علم، شرقی و غربی دارد و معیار و نحوه شناسایی این دستهبندی چیست، پاسخ داده نشد؟ پس از گذشت چهار دهه از انقلاب فرهنگی، برخی اعضای آن ستاد ناگفتههایشان را با خود دفن کرده و برخی دیگر نیز از حرارتشان نسبت به تصفیه استادان و تعیین چشماندازهای آینده سرد شده و برخی دیگر نیز به دنبال انکار حضور تأثیرگذارشان در تصمیمهای آن مقطع هستند و این جامعه علمی ایران است که باید هم از صنعت و هم از اقتصاد و هم از گفتمانهای جهانیشدن و در نهایت از مسیر پیشرفت فاصله نگیرد.
سایر اخبار این روزنامه
آینده ایران و ۴ زلـزله
چکش ۱۵۰هزار میلیاردی
ماجرای دستگیری قاضی منصوری در رومانی
اجارهبها زیر ضرب دولت
مجبور شویم، محدودیتها را برمیگردانیم
در آستانه خروج از مجلس؟
خانواده موسویمجد مقیم سوریه هستند
خاتمی برخلاف هاشمی میگفت تقلب نشده
آژیر خطر کرونا در پایتخت
همهچیز درباره غزل حکیمیفرد که تبعه سوئیس شد
مرگآگاهی در زمانه هراس از کرونا
علم شرقی و علم غربی
مجلس اصولگرایان و مشکلات کشور
امیدواری به کشف واکسن کرونا