روزنامه خراسان علیه «یوم‌التوپ» محمدعلی‌شاه

جواد نوائیان رودسری – دوم تیرماه سال 1287 بود که بریگاد قزاق با فرماندهی کلنل لیاخوف به مجلس شورای ملی حمله کرد و آن را به‌ توپ ‌بست؛ واقعه‌ای که اهل تاریخ، آن را با نام «یوم التوپ» می‌شناسند. این رویداد، سرآغاز دورانی نسبتاً کوتاه بود که از آن به «استبداد صغیر» تعبیر می‌شود. غلبه محمدعلی‌شاه بر مشروطه‌خواهان، با جنایات پرشماری همراه بود؛ برخی از آن‌ها را مانند ملک‌المتکلمین و میرزاجهانگیرخان‌صوراسرافیل، به طرز فجیعی به‌قتل رساندند و گروهی دیگر را مانند آیت‌ا... طباطبایی، پس از ضرب و شتم، به تبعید فرستادند. هنگامه‌ای که طرفداران استبداد برپاکرده‌بودند، به‌تدریج تمام ایران را فراگرفت و به قولی، هیچ‌کس جرئت نفس‌کشیدن نداشت. این وضعیت در ماه‌های بعد به صورت خفقانی عمومی ظاهر شد که میدان تلافی‌جویی‌های فراوانی بود. شاه قاجار بعد از آن‌که توانست با قوه‌قهریه بر خواست ملت غلبه کند، کوچک‌ترین نافرمانی را برنمی‌تابید و عُمّال وی در سراسر کشور، دست به خشونت گسترده‌ای زدند. در مشهد، غلبه روس‌ها بر شهر، باعث شده بود که فضا برای فعالیت طرفداران استبداد بیشتر فراهم باشد؛ اما در این شهر که به قول «ملک‌زاده»، مورخ دوره مشروطه، توجه و همّتی برای حمایت از مشروطیت دیده نمی‌شد، مردانی پیدا شدند که تمام نیروی خود را برای بیدار نگه‌داشتن چراغ مشروطیت به کار بستند. در واقع، دوران مبارزات مخفی مشهدی‌ها در راه آزادی و مبارزه با استبداد، درست بعد از واقعه «یوم‌التوپ» آغاز شده‌بود.
تولد یک روزنامه
سیدحسین اردبیلی، مدیر مدرسه «رحیمیه» مشهد، یکی از طرفداران جدی مشروطیت بود. با آغاز دوره استبداد صغیر، سیدحسین به فکر ایجاد یک روزنامه مخفی برای هماهنگ‌کردن فعالیت‌های مشروطه‌خواهان افتاد؛ روزنامه‌ای که بتواند هم اخبار امیدوارکننده به مردم بدهد و هم طرفداران آزادی را از حال و روز یکدیگر باخبرکند. سیدحسین اردبیلی تلاش می‌کرد با این روش، فضای سیاسی شهر مشهد را هم دوباره با مبارزه آشتی دهد؛ اما تعداد افرادی که حاضر بودند با او در این زمینه همکاری کنند، زیاد نبود. چند ماه طول کشید تا چنین افرادی پیدا شوند. بالاخره با همت وی، جمعی از جوانان پرشور و البته صاحب‌قلم آن روز، دور هم جمع شدند؛ جوانانی که یکی از آن‌ها ملک‌الشعرا بهار بود. به این ترتیب، جمع این گروه زیرزمینی در اسفندماه سال 1287 تشکیل شد و ثمره آن، انتشار روزنامه‌ای به نام «خراسان»، در روز بیست و هفتم همین ماه بود؛ روزنامه‌ای با مدیریت شخصی خیالی به نام «رئیس‌الطلاب» که محل چاپخانه را، بالاخیابان مشهد معرفی می‌کرد و البته پرداخت هزینه‌های آن با سیدحسین اردبیلی بود. روزنامه خراسان، بیشتر به گاهنامه شباهت داشت؛ محدودیت ناشی از تسلط مستبدان و جو پراختناقی که آن‌ها در مشهد حاکم کرده‌بودند، باعث می‌شد که کار نگارش و انتشار روزنامه با وسواس فراوان و رعایت نکات امنیتی جریان داشته باشد. بهار در جلد نخست کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران»، ضمن اشاره به اشتغالش در روزنامه خراسان، به بیان برخی اقدامات برای توسعه فعالیت مطبوعاتی این روزنامه می‌پردازد؛ این نخستین تجربه روزنامه‌نگاری ملک‌الشعرا بود که بعدها در روزنامه‌های دیگر او، چه در مشهد و چه در تهران، تداوم یافت. خراسان، روزنامه‌ای برای مقابله با استبداد صغیر بود؛ اصلا آن را راه انداخته بودند تا شعله قیام را روشن نگه دارند. بهار برخی از شورانگیزترین شعرهای سیاسی خود را در خراسان منتشر کرد؛ «با شه ایران زآزادی سخن گفتن خطاست ... کار ایران با خداست» یکی از این اشعار است. نوشتن چنین ابیاتی و انتشار آن‌ها، آن هم بیخ گوش طرفداران استبداد، شجاعت زیادی می‌خواست. گزارش‌های خراسان در این دوره نیز، رسواکننده طرفداران استبداد بود. پاسخ به شایعاتی که علیه مشروطه‌خواهان جریان داشت و نیز، ابلاغ‌  نامه‌های مشروطه‌خواهان دیگر شهرها به مشروطه‌خواهان مشهدی، از دیگر وظایفی بود که این روزنامه برای خود تعریف کرد.
پایان عمر غول استبداد


اما از قدیم گفته‌اند که ظلم پایدار نمی‌ماند؛ هیمنه کاخ استبدادی که محمدعلی‌شاه بنا کرده بود، با آغاز قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان فروریخت؛ خبر پیروزی‌های مشروطه‌خواهان خطه آذربایجان، یکی از مهم‌ترین اخباری بود که در روزنامه خراسان منعکس می‌شد. در بهار سال 1288، نفس‌های استبداد به شماره افتاد و فضای سیاسی به‌تدریج تغییر کرد. فعالیت خراسان نیز در مشهد، عیان‌تر شد و این یک موقعیت عالی برای جا انداختن روزنامه در میان مردم محسوب می‌شد. به تدریج آگهی‌هایی هم برای روزنامه گرفته شد؛ نخستین آگهی مربوط به فروش کتاب خاطرات ناپلئون بناپارت بود. در مشهد به‌تدریج مشروطه‌خواهان جانی دوباره گرفتند و مقر روزنامه خراسان، یعنی چاپخانه توس در بالاخیابان، خود اقدام به انتشار روزنامه‌ای به نام «توس» با حضور بیشتر عوامل فعال در خراسان کرد. دوران جدیدی آغاز شد. روزنامه خراسان که در اولین دوره انتشارش، مأموریت خود را به تمامی انجام داده‌بود، در شماره 24 متوقف شد؛ این اتفاق در اواخر خردادماه سال 1288 افتاد؛ حدود یک ماه بعد، در 22 تیرماه سال 1288، تهران توسط مشروطه‌خواهان فتح شد؛ به این ترتیب، استبداد صغیر پایان گرفت.