اخلاق، پاس کردی؟

 «موافقی یه‌جا قرار بذاریم، همه با هم امتحان بدیم؟» کلاس‌های این ترم دانشگاه، توی رادیو برگزار شد. صبح‌به‌صبح پیچ رادیو(بخوانید لپ‌تاپ، خیلی فرقی ندارد) را باز می‌کردیم و یک ‌ساعت‌ونیم وعظ و‌ بحث می‌شنیدیم که به ‌لطف اینترنت زپرتی و باعث و بانی‌اش هر روز اول یا وسط یا آخر یا کل خطابه را از دست می‌دادیم. چیزی تو مایه‌های خش‌خش و قطعی برقِ آن‌وقت‌ها که شنونده رادیو را توی خماری خبر نگه می‌داشت. این شد که الان در نهایت ناآمادگی به‌سر می‌بریم. این شد که طی پیامی که ابتدای متن ملاحظه فرمودید، به محفل تقلب دعوت شدم. امتحان هم که مجازی است و از مراقب و دوربین هم خبری نیست. برای همکلاسی‌ام نوشتم: «مخالفم» و دلایلم را توضیح دادم و سعی کردم لحنم ناصحانه نباشد و گوشی را گذاشتم کنار. یکی، دو ساعت بعد شنیدم بچه‌ یکی از اقوام امسال معدلش ۲۰ نشود، ۱۹و‌خرده‌ای روی شاخش است. گویا از غیرحضوری بودن امتحان‌ها نهایت بهره را برده ‌است و همسایه‌ها حسابی یاری کرده‌اند و حالا با دمش گردو می‌شکند. حوصله‌ام از شنیدن اخبار خلاقیت‌های فامیل سررفت و گوشی را دوباره برداشتم که ضربه‌ سوم فرودآمد: «دانشجوها همیار امتحان استخدام می‌کنند». یعنی تو گروه‌های دانشجویی پیام می‌دهند برای فلان درس، فلان تاریخ کسی هست به‌جای‌شان امتحان بدهد؟ قیمت هم توافقی ا‌ست و بسته به کرم، سفارش‎دهنده و دانش و تسلط سفارش‎گیرنده. قضیه، ترسناک شد. آینده آمد پیش چشمم؛ خیلی شبیه به امروز که از کم‌کاری و کم‌فروشی و کم‌سوادی و کم‌دانی و بی‌انصافی گله‌مندیم. دانش‌آموز و دانشجویی که الان اخلاق پاس نمی‎کند؛ نمی‎داند تقلب یعنی تظاهر کردن به دانستن چیزی که نمی‌داند؛ و یاد نمی‎گیرد که به ‌دست آوردن بدون زحمت و تلاش ارزشی ندارد، دور نیست که کاسب و کارمند و استاد و پزشک و سیاستمدارِ کم‌دان و کم‌فروش و بی‌سواد و بی‌انصاف فردا شود. حق دارید اگر فکر کنید در نتیجه‌گیری‌ غلو کرده‌ام. تقلب در امتحان می‌تواند فقط یک شیطنت بچگانه باشد. دانش‌آموز و دانشجویی که امروز از تقلب ابایی ندارد، می‌تواند بعدها روش و منش‎اش را تغییر بدهد و لزوما به آدم نااهلی بدل نشود ولی درعین‌حال این بی‌اخلاقی فراگیر می‌تواند هشدار هم باشد. تقلب نوجوان‌ها و جوان‌ها نه ازحیث اهمیت و نه ازمنظر نفع شخصی درحد و اندازه خطاهای اخلاقی بزرگ‌ترها نیست ولی وجه تشابهی با آن دارد که همان هشدار غیرقابل‎ چشم‎پوشی‎ است؛ در هر دو، وقتی نظارت بیرونی غایب می‌شود، هیچ رد و نشانی از کنترل درونی نمی‌بینیم.