دختران و مسیر باریک گذار از جامعه سنتی به مدرن

وقتي با چند نفر از دختران به نمايندگي از اين جمعيت عظيم کشورمان صحبت‌ مي‌کنيم، بيشترين دغدغه اين روزهايشان نبود امنيت و نگاه شکاف نسلي ميان والدين و فرزندان‌ است. شبنم امسال وارد 21 سالگي مي‌شود و براي اولين بار محيط دانشگاه تهران را تجربه کرده است. مادر و پدرش در شهرستان نهاوند زندگي مي‌کنند و او از وضعيتش راضي نيست و معتقد است که پدر و مادرش به‌دليل اختلاف سني که با او دارند حرف‌هايش را نمي‌فهمند. با وجود اينکه سن زيادي ندارد اما عمق شکاف نسلي را به خوبي احساس مي‌کند و مي‌گويد: من بردار و خواهر ديگري ندارم و با وجود اينکه همه زندگيم را سعي کردم براي تغيير افکار پدر و مادرم تلاش کنم، اما وقتي خودشان نمي‌خواهند، من که کاري از دستم برنمي‌آيد. او از «کاش‌»‌هاي پرشمار زندگي‌اش مي‌گويد: «اي‌کاش وصعيت زندگي‌‌مان اينطور نبود و مي‌توانستم به‌راحتي کار کنم، اي‌کاش فرهنگ جامعه‌ تغيير مي‌کرد و اي‌کاش خانواده به خاطر نوع نگاه فرهنگي، عرصه را بر من تنگ نمي‌کرد تا بتوانم زندگي راحت‌تري داشته باشم».
درسا يکي ديگر از دختران 25‌ساله اين جامعه است که هر روز مجبور است به کارگاه دوزندگي کفش‌هاي مردانه در بازار تهران برود. وقتي به او مي‌گوييم از مشکلات و دغدغه‌هايت براي ما بگو، به ما جواب قانع‌کننده مي‌دهد: «صحبت‌هاي ما دخترها شنيده نمي‌شود و چه فايده‌اي دارد که سفره دلمان را براي خوانندگان روزنامه‌تان و مسئولان باز کنيم. در روز دختر به ما گل مي‌دهند و در مورد ما مطلب مي‌نويسند و 364 روز ديگر سال کسي به ياد ندارد که چنين روزي هم وجود دارد و بايد شاهد قتل روميناها به‌دليل يک حدس وگمان باشيم يا اينکه پدر ديگري به خاطر يک ساعت دير آمدن فرزندش، يک ريحانه بي‌گناه ديگر را به قتل مي‌رساند و مسئولان مي‌گويند که مقصر دختر بود نه پدر!» او در بخش ديگري از صحبت‌هايش مي‌‌افزايد: تا چند سال پيش دختران فقط به‌دليل ديدن فوتبال بازداشت مي‌شدند يا خودسوزي مي‌کردند. تا به کي بايد اين موضاعات را تحمل کنيم. سهيلا، يکي از قربانيان اسيدپاشي در اصفهان است که شش سال پيش صورتش سوخت، وقتي با او تماس مي‌گيريم فقط يک جمله به ما مي‌گويد:«من که نمي‌دانم چه کساني بودند که حس دخترانه و آينده را از من گرفتند، اما برايشان آگاهي و شعور طلب مي‌کنم».
زهرا 28‌ساله هم مشکل اصلي دختران را امنيت مي‌داند، مي‌گويد: «خطري که در جامعه ما و در محيط کار و دانشگاه دختر را تهديد مي‌کند، هيچوقت يک پسر را تهديد نمي‌کند. موضوع بحث احساس امنيت در جامعه و خانواده است». من دانشجو هستم و بايد هزينه پنج‌ميليون توماني در هر ترم را به دانشگاه پرداخت کنم. پدرم کارگر است و بايد خرج سه بردار و يک خواهرم را بدهد و نمي‌تواند هر سه ماه پنج‌ميليون تومان به من بدهد. مجبورم کار کنم، اما چه شغلي مناسب ما وجود دارد؟ اصلا با کدام امنيت به محيط‌هاي کاري مردانه برويم؟ حتي اگر کارمان تا 9 شب طول بکشد بايد ساعت‌ها به پدرم توضيح دهم که چه‌کار کرده‌ام تا شايد قانع شود. او نيز به مانند شبنم «اي‌کاش‌»هاي پرشماري دارد و اميدوار است بعد از ازدواجش اين موضوع درست شود. ازدواج با پسرعمه‌اي که از سر زور پدر و مادر است و خودش علاقه‌اي به او ندارد و مي‌خواهد کار کند و از لحاظ مالي مستقل باشد، اما نااميد است که به خاطر نوع نگاه خانواده‌اش اين اتفاق رخ بدهد.
نگاه مردسالارانه‌اي که تمامي ندارد


در رابطه با مشکلات دختران و مباحثي که مطرح شد، به سراغ احمد بخارايي، جامعه‌شناس رفتيم؛ او بر اين باور است که خواسته‌ها و دغدغه‌هاي دختران در جامعه به دو بخش عام و خاص تقسيم مي‌شود. خواسته عام به همان خواسته‌اي اطلاق مي‌شود که همه دختران و پسران به آن نياز دارند؛ اينکه مي‌خواهند وجودشان به رسميت شناخته شود و احساس کنند در جامعه ديده مي‌شوند، به آنها توجه مي‌شود و جامعه براي مشارکت آنها ارزش قائل است و نهايتاً به اين نقطه مي‌رسد که جوان احساس کند به لحاظ اجتماعي وجود دارد و هويت اجتماعي خود را پيدا کرده است. وي با بيان اينکه هويت اجتماعي در چند بخش تقسيم‌بندي مي‌شود، گفت: هويت اجتماعي به فطر، تعلقات اجتماعي و ديده شدن در جامعه باز مي‌گردد، اين درحالي‌است که هويت در جامعه ما به‌ويژه براي دختران با بحران، تزلزل و تشکيک مواجه است. اين جامعه‌شناس با اشاره به اينکه جامعه ما داراي فرهنگ «مردمحور» و «مردسالار» است، افزود: در اين فرهنگ شاهد تبعيض و فاصله ميان دختران و پسران هستيم، اما به‌طور خاص کاهش شکاف جنسيتي ميان دختر و پسر در حوزه‌هاي مختلف در سطح خرد تا کلان خواسته اصلي دختران است. اگرچه هم دختران و هم پسران به نوعي با بحران اجتماعي مواجه هستند اما اين بحران براي دختران بيش از پسران احساس مي‌شود. بنابر اظهارات بخارايي، در فرهنگ مردسالار تمام روابط ميان دختر و پسر براساس روابط مردانه تعيين مي‌شود و در محيط خصوصي ميان زوجين نگاه مردانه به سمت زن سوق مي‌يابد اما در محيط‌هاي فراتر مانند محيط‌هاي کاري، فرهنگ مردسالار سبب دريافت حقوق کمتر به‌رغم جذب مشتري بيشتر مي‌شود حال آنکه زنان در اين محيط‌ها مطيع‌تر هستند که البته ديدگاه مردسالاري ريشه در باورها و اعتقادات دارد.
فرصت شغلي برابر نيست
از سوي ديگر زهرا‌نژاد بهرام، فعال زنان و عضو شوراي شهر تهران در ارتباط با سرچشمه مشکلات دختران به «آرمان ملي» مي‌گويد: متاسفانه دختران آنقدر تبعات فعال‌بودن در جامعه‌اي را متحمل مي‌شوند که ترجيح مي‌دهند، گوشه‌اي بروند. نااميدي و افسردگي بين دختران شايع شده و اين به‌دليل نگاه تبعيض‌آميز جامعه به آنهاست. کساني که رغبت دارند تا شهروندان از جمله دختران به سمت بي‌رغبتي و بي‌تفاوتي و کرختي بروند، نمي‌دانند که اين آسيب به همه از جمله خودشان مي‌رسد. او توانمند ساختن دختران امروز کشور را مهم‌ترين بحث در حوزه دختران بيان کرد و گفت: اين يک اولويت جدي است چون دختران امروز، مادران و آينده‌سازان جامعه به شمار مي‌آيند و هرجا که مادران توانمندي داشته باشد، جامعه توانمندي هم خواهد داشت. نژادبهرام در عين حال توانمندي را ويژه دختران ندانست و گفت: فرقي نمي‌کند که توانمندي براي دختر يا پسر باشد و هر دو گروه بايد توانمند شوند و فرصت‌ها شغلي و اجتماعي براي آنها برابر باشد. وي در عين حال به نکته‌اي هم اشاره کرد و اينکه ساختارها و قوانين جامعه به‌گونه‌اي شده است که دختران به کنشگراني منفعل تبديل شده‌اند اين در حالي است که بايد از اين انفعال بيرون بروند و فعال شوند تا به توانمندي برسند. توانمند‌سازي از ديدگاه او به فاکتورهاي مختلفي مربوط مي‌شود که يکي از آنها «توانمندي جسمي» است. وقتي از توانمندي جسمي براي دختر سخن به ميان مي‌آوريم منظور تغذيه مناسب، پرورش روح و روان و همچنين تحرک فيزيکي و ورزش است. متاسفانه دختران و زنان امروز از نظر تغذيه دچار مشکلاتي از جمله فقر آهن و ويتامين دي هستند و همين فقر آهن عامل بسياري از بيماري‌ها مثل خستگي، مشکلات تنفسي، استخوان درد و افسردگي است.