بازار سرمايه و انتظارات‌تورمي

بورس در روزهاي اخير بدون توجه به احتمال اخذ ماليات از دارايي سهام، به افزايش شاخص‌ها ادامه مي‌دهد هر چند اين روند نسبت به روزهاي گذشته كمي آهسته‌تر شده اما ادامه دارد. براي بررسي چرايي اين رفتار، اول از همه بايد به اين نكته رسيد كه در شرايط فعلي تورم افراد تمايلي به نگهداري پول نقد ندارند. هر چند اين نقدينگي مي‌توانست به سمت بازار ملك برود اما به طرز مشهودي به بازار سرمايه گرايش دارد. رفتارهاي افراد مهم است، چراكه انتظارات تورمي نيز به‌گونه‌اي است كه از ارزش ريال مي‌كاهد. مورد بعدي كه بايد درخصوص افزايش رغبت به بازار سرمايه توجه كرد، خواسته مجموعه حاكميت است، چراكه اگر نقدينگي به سمت بازارهاي موازي رود، در اين صورت مشكلات بيشتري را در حيطه اقتصاد سياسي ايجاد مي‌كند و چه بسا قيمت‌ها در بازارهاي مسكن‌، طلا و ارز حتي 40درصد بيشتر از قيمت‌هاي فعلي مي‌بود. نبايد از اين نكته غافل شد كه هجوم نقدينگي سرگردان به سمت بازارهاي ديگري به جز بازار سرمايه زندگي عامه مردم را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد و باعث افزايش فشاري مضاعف بر آنها مي‌شود. نمونه كوچكي از ورود نقدينگي و انتظارات تورمي را در بازار مسكن و شدت يافتن نرخ رشد اجاره‌بها مشاهده مي‌شود كه لزوم ورود دولت را دوچندان كرده است. قصدي بر پيش‌بيني ميزان موفقيت يا عدم موفقيت دولت در بازار اجاره‌بها نيست، بلكه قصد بر اين است كه اگر نقدينگي به جاي بازار سرمايه به بازار ديگري وارد شود، در آن صورت مجموعه حاكميت بايد براي كاهش اثرات آن وارد عمل شوند. از سوي ديگر دولت مي‌تواند از بورس براي پوشش كسري بودجه خود استفاده كند‌، بنابراين هم و غم‌ها بر هدايت نقدينگي به سمت بازار سرمايه است. 
اين امر از تصميم‌گيري‌ها مشهود است. هرچه نقدينگي شتاب بيشتري به بازار سرمايه داشته باشد، كمك شاياني به ساير بازارها براي رشد كنترل‌شده‌تر مي‌كند. اگر جهش بورس به اين صورت نبود‌، همان‌طور كه گفته شد چه‌بسا قيمت‌هاي بالاتري در بازارهاي موازي رخ مي‌داد. البته اراده‌اي نيز براي هدايت نقدينگي به سمت بازار سرمايه هست. البته وجود اراده براي هدايت نقدينگي به معناي خوب و بد مطلق اقتصادي نيست، چراكه هرقدر بازار سرمايه توسعه‌يافته‌تر باشد، مي‌تواند يك عامل اصلي و مهم در جهت توسعه اقتصادي باشد. درواقع هيچ كشور پيشرفته‌اي وجود ندارد كه بازار سرمايه كوچكي داشته باشد. در تمام اقتصادهاي پيشرفته بازار سرمايه بزرگ است و بنگاه‌ها براي تامين مالي خود به بازار سرمايه رجوع مي‌كنند، اما به نظر مي‌رسد اين نگاه به بازار سرمايه نيست و در پس هدايت نقدينگي به سمت بورس، توسعه اقتصادي نيست ممكن است گهگاه شعاري نيز داده شود اما درنهايت اصل ماجرا چيز ديگري است. فعلا به عنوان محلي است كه بخشي از نقدينگي عظيم كشور را جذب كند، زيرا هر چه ميزان افزايش قيمت سهام بيشتر باشد، تاثيري بر تورم و زندگي عامه مردم ندارد. تنها جايي از اقتصاد است كه اگر سهمي هزار برابر هم شود‌، افزايش هزينه خانوار را به دنبال نخواهد داشت. در شرايط فعلي بازار سرمايه حكم يك مسكن را دارد كه علاوه بر جذب نقدينگي‌ها مي‌تواند بر عمق بخشيدن به بازار سرمايه و افزايش ضريب آن در بين مردم در بلندمدت مي‌انجامد. هرچند افسوس باقي مي‌ماند كه چقدر دير بازار سرمايه به كانون توجهات تبديل شد‌، اما جنس توجهات نيز كوتاه‌مدت است. البته بايد نكته‌اي را مطرح كرد و آن بهبود اقتصاد در بلندمدت با تغيير ضريب نفوذ بورس در بين مردم است. وضعيت بازار سرمايه تا زماني كه انتظارات تورمي وجود داشته باشد، به همين صورت باقي مي‌ماند. نقطه‌عطف بازار سرمايه انتخابات امريكاست. اگر جو بايدن انتخاب شود‌، به دليل بالا گرفتن احتمال مذاكرات، كاهشي در انتظارات تورمي رخ مي‌دهد. اگر هم ترامپ مجددا انتخاب شود، باز هم امكان مذاكره وجود دارد.