روزنامه ابتکار
1399/05/05
رضا دهکی چکش واژگان تهی بر دیوار اعتماد
زمانی در شبکههای اجتماعی یک سری جوکهای سریالی ساخته شد با مضامینی مثل «داستان ترسناک دو کلمهای یا سه کلمهای»، «عاشقانه یک کلمهای» و «جملهای با سه دروغ» و ... در این مورد آخر، به عنوان مثال نام یکی از دانشگاههای کشور را میبردند، بدین معنی که هیچ کدام از سه بخش نام آن، با واقعیتش تناسب ندارد. فارغ از این نگاه طنز اما، مدتهاست در دنیای سیاست ایران، جملهها و کلمات بسیاری میشنویم که از جنس این طنز، اما بسیار تلخند چرا که جدی به زبان میآیند و بر اساس آنها عمل میشود و ادعاها شکل میگیرد، اما از واقعیت و معنی حقیقی کلمات تهی هستند.این روزها، دولت پاکدستان به کنایه به کار میرود و امید شعاری بود که نتیجهاش را در ناامیدی از مجلس در انتخابات اسفند 98 دیدیم. جالب آنکه نتیجه همین مجلس با شعارهای ارزشی و انقلابی، به گفته یک رسانه اصولگرای ریشهدار، در این دو ماه دور از انقلابیگری و ارزشمداری بوده است. نمونه اخیر آن هم جنجال انتصاب فردی به سمت ریاست دیوان محاسبات کشور است که اگر کارنامهاش و شیوه انتصابش در محاسبه قرار گیرد، نمره قبولی نخواهد گرفت.
قرن جدید را قرن ارتباطات میدانند. عناصری که باعث نامگذاری چنین عصری در زندگی بشری شدهاند، همچون تیغی دو لبه هستند که از یک سو پیام را – راست یا دروغ و به هر نیتی – به سرعت و آسانی منتقل میکنند و از سوی دیگر به همین سرعت و آسانی امکان سنجش راست و دروغش را فراهم میآورند، تضادها و تناقضها را کشف میکنند، هزاران تحلیل و واکنش را به دنبالش جاری میسازند و درنهایت معناسنجیاش میکنند. همین است که گاهی واژهها از فرط استفاده توخالی، از معنی تهی میشوند، قلب به کنایه میشوند و یا حتی تغییر شکل میدهند و افعال هم گاه معکوسند! جملات این روزها پر از دروغهای راست و راستهای دروغ است.
این روزها اصلاحطلب و اصولگرا میتواند به عنوان فحش به کار رود و ارزشی بودن میتواند ناسزا و کنایی باشد. به روزنامهنگار و خبرنگار، روزمالهنگار و خبرناهار میگویند، از امید ناامیدی میروید و در تصمیمها نشان خاصی از تدبیر نیست. مسئولان مطالبهگرند و مجریان از بایدها و نبایدهای اجرایی میگویند. اما این تمام ماجرا نیست.
«علیرغم تحریم و بیماری و مشکلاتی که مردم دارند، مشکل حاد و بحرانی آنچنانی را شاهد نیستیم»؛ «یک وقتی در جامعه ما بحث بود که نان یا جان. اما مردم ما نشان دادند که اصلا چنین دوگانگی وجود ندارد و هر دو در کنار هم میتواند محقق شود»؛ اینها بخشهایی از سخنان رئیسجمهوری در جلسه دیروز ستاد ملی مبارزه با کرونا است؛ سخنانی سرشار از تناقض با سخنان پس و پیش، پیشین و واقعیتهای ملموس و آماری جامعه. شاید حسن روحانی با این واژهها بخواهد با شیوع ناامیدی مقابله کند، اما خبر کاهش 1.5 میلیون نفری اشتغال از ابتدای کرونا و مشاهده سقوط بسیاری از کسبوکارها را در عصر ارتباطات نمیشود پنهان کرد. نمیشود مردم را از اجتماعاتی همچون عروسی برحذر داشت و اجتماعات دیگر را حتی در شهرهای قرمز مجاز و به قولی لازم دانست. از ماسک 1400 تومانی گفت و ماسک 3000 تومانی به دست مردم داد. با عنوان کمک هزینه ودیعه مسکن، بازار اجاره را به هم ریخت و به «اقدام موثر دولت» افتخار کرد.
این نگاه سیاسی و جناحی نیست. حتی در مجلسی که از روز نخست فعالیت، شمشیر را روز به روز در مقابل همین دولت بیشتر از نیام بیرون میکشد و فریاد انقلابی بودن و ارزشی بودن سر میدهد، نمیشود که نمایندهای به دلیل فساد بدون وجود پروندههای قضایی اخراج شود و شائبه فساد دیگرانی خاموش بماند و یا چهرهای با سابقهسازی با مدارکی که توسط کاربران عادی شبکههای اجتماعی، تناقضهایش با یک مدرک واقعی برملا شده و علامت سوالهای فراوان مقابل واقعی یا جعلی بودنش وجود دارد، به ریاست دیوانی برسد که اتفاقا یکی از کارهایش کشف تناقضها و تخلفهاست! حاصل این تعابیر وارونه، طنز تلخی است که گاهی با خندهای عصبی واکنش میبیند و گاه با حرفهای تلخی از میان دندانهای به هم فشرده مردمی که بی غش کردن به سوی این سو و آن سوی سیاست، ناظر بازی سیاستمدارانند.
ایراد این همه شعارهای پوچ، کلمات تهی، دروغهای فراوان، وعدههای پوشالی و صفتهای اغراق شده و وارونه، گم شدن راستها هم هست. وقتی نه به اصولی پایبندی وجود دارد، نه اصلاحی در کار است، نه امیدی پیش روست و نه تدبیری در تصمیم، نه راستی در گفتار و نه عملی در وعده، فردی هم که واقعا به اصول و ارزشهای پایبند باشد، اصلاح کژیها را بخواهد و راست برود و راست بگوید، در آن آتش خشک و ترسوز میسوزد. در واقع آنچه در این میان میسوزد «اعتماد» است. اعتماد بنایی نیست که چون فرو ریخت راحت ساخته شود، بلکه آجر دومینویی است که دیگر آجرها را هم به دنبال خود میریزد؛ آجرهایی که چه بسا روی سر آنها که به با پتک و چکش به جان همین آجرها افتادهاند هم بریزد و البته به سر جامعه هم. این هشدار باشد که فردا روزگاری اگر از آن آجرهای میانی پیش پای چنین گویندگانی زمین خورد، با همین نعلهای وارونه، پی چرایی ریزش اولین دیوار – اعتماد – نباشند. خودکرده را تدبیر نیست، اصلاح نیست و اصولی هم نخواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» چگونگی وضعیت قیمت طلای سیاه در روزهای آتی را بررسی کرد
سرگردانی نفت روی نمودار کرونا و سیاست
رضا دهکی
چکش واژگان تهی بر دیوار اعتماد
پایهای برای تخت سلاطین قیر!
چرا توزیع رایگان قیر فسادزا است؟
آیا اکران فیلمهای خارجی میتواند اقتصاد سالنهای سینما را در دوران پساکرونا نجات دهد؟
مقصد ستارهها کجاست؟
تابستان داغ در انتظار لژیونرهای ایرانی
مناصب پارلمان به کدام گروههای سیاسی رسید؟
موتلفه و احمدینژادیها در محاق پایداری و قالیباف
رئیسجمهوری: علیرغم تحریم و بیماری کرونا یک بحران بزرگ را شاهد نبودیم!
عزاداری محرم چه در مناطق قرمز و چه سفید باید برگزار شود
اغلب از توئیتهایم پشیمان میشوم
آمریکا چه نقشی در جنگ قدرت عربستان دارد؟
جدال عموزادههای سعودی بر سر تاج و تخت
هشدار صلیب سرخ جهانی درباره مهاجرت گسترده در دوران پساکرونا
آنومی عدم تغییر رفتار و کرونا
نقش زنان در بهارستان