درباره دله دزدی

مهدی مالمیر‪-‬ دزدی و ربایش را همزاد شهرنشینی دانسته اند.ازهمان نخستین روزهای بالا رفتن خشت‌های یک شهر، لابد بوده‌اند کسانی که در گوشه پنهان شده بودند و منتظر به چنگ آوردن مجالی برای به یغما بردن آجری، قطعه سنگِ گرانبهایی و ابزار کاری! درروستا‌ها که پیوند
افراد چهره به چهره است و همگی طرف سلام و علیک یکدیگرند، کمتر پیش می‌آید کسی دست به دزدی بزند و رسوا نشود. بدین سبب ریسک دزدی در روستاها بسیار بالا است. اما
ماجرای شهرها از لونی دگر است. در کلان شهرها
پیوندها چندان نزدیک نیست. غریبگی


و ناآشنایی امری عادی و هر روزینه است. شاید همسایه دیوار به دیوار یک محله سالی یک‌بار هم چشممان به چشم هم نیفتد. از این‌رو، چنین فضایی می‌تواند بهشت برینی باشد برای سارقان حرفه‌ای و جرایم سازمان یافته و بزه‌هایی از این دست. آنان که دزدان حرفه‌ای هستند، با برنامه ریزی دست به ربایش می‌زنند و بر اساس آماری که اف.بی.آی در سال 1996 منتشر کرده، از هر چهار دزدی سازمان یافته، یک تیم دزدی در تور پلیس گرفتار می‌شود. با این همه اما، خبری چند روز پیش در رسانه‌ها پیچید که بر افزایش دزدی‌های خُرد در شهرهای مان تاکید می‌گذاشت. خرده دزدی یا به بیان خودمانی تر«دله دزدی» از سنخ جرم‌هایی است که معمولا دو گروه مرتکبین آن هستند. یکی معتادان اعم از متجاهر و غیر متجاهر که برای خلاصی از رنج خماری به ربایش روی می‌اورند و دسته دیگر، افرادی که کارشان دزدی نیست و معتاد هم به حساب نمی‌آیند و از روی نیاز و اضطرار دست به دزدی می‌زنند. دلایل استواری در این چند ماهه در دست است که بیشتر این دزدی‌ها از سوی کسانی سر زده است که در تنگنای اقتصادی افتاده‌اند و به اصطلاح رایج و اگر در مثل مناقشه نباشد، « گربه گیر» شده اند.گربه‌ای که گریزی جز حمله به جلو و گفتن هرچه باداباد ندارد! بالا رفتن هزینه‌های ابتدایی مردم، گرانی بی‌پیراقلام خوراکی، چند برابر شدن نرخ اجاره بها و.... سبب شده دزدی آماتور در شهرها رو به فزونی گیرد و امروز ما با پدیده‌ای به نام «دزدی آماتوری» نیز رو در رو شویم. این دزدان هر چند که از نظر اخلاقی و هنجاری کارشان به هیچ وجه توجه شدنی نیست اما گهگاه ساختارهای اجتماعی و تنگناها و فشارهای روانی برخی بزه‌ها را سدناپذیر می‌سازد. پلیس و زندان و جریمه و... یکی از اسبابی است که می‌شود با آن به جنگ دله دزد‌ها رفت اما، بینوایی فراگیر این روزها و کسادی حرفه‌ها مشکل بنیادینی است که بر همگان روشن است و افزایش دله دزدی‌ها شاید یکی از
پی آیندهای آن به حساب می‌آید. موجِ دزدی‌های
برنامه ریزی شده و یا حتی مسلحانه، بزه‌هایی از قبیل
تن فروشی و گدایان حرفه‌ای و... می‌تواند در این روزهای دشوار یک خیز بلند بردارند. مشکلات اقتصادی دقیقا همان جایی است که امروز دیگ حوادث از هرگونه و هر سنخ در آن بار گذاشته می‌شود، بی‌آنکه بخواهیم سایر اسباب دیگر را ناچیز بشماریم. دله دزدی‌ها فقط به جیب مردم خسارت نمی‌زنند، بلکه سلول‌های عصبی ملتهب این روزهای مردم را نیز ملتهب‌تر می‌کنند و می‌تواند ما را به دوُر بی‌پایانِ نیاز، بزه، خشونت و نا امنی دچار سازد. دله دزدی آنچنان که از نام‌اش بر می‌آید، پیش پا افتاده نیست بلکه شیپور خطری است که پرده‌های گوش را پاره می‌کند. البته اگر پیش از آن پنبه خوشبینی و ان‌شاءالله گربه است را از گوشمان خارج کرده باشیم.