نعل وارونه مدیران ایرانی

محمّد احمدوند‪-‬ از تصمیم‌گیری در خصوص افزایش قیمت بنزین که آن همه آسیب اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به بار آورد بگیرید تا تصمیمات اخیر در خصوص ممنوعیت ورود گوشی‌های گران قیمت یا توزیع قیر یارانه‌ای و تصمیم‌گیری درباره انجام کنکور یا بازگشایی مدارس، همه در یک چیز مشترک هستند: تصمیمات از بالا به پائین هستند. هیچ تفاوتی هم در رویکرد دولت یا مجلس یا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد. این دولت و آن دولت هم ندارد. مشکل این است که گاهی افراد، گروهها یا نهادها جایگاه خودشان را نمی‌شناسند و گاهی هم خود را بی‌نیاز از مشورت و کار کارشناسی می‌دانند. این رویه سالها است که در کشور جریان دارد و بلای جان کشور شده است. به عنوان مثال چه لزومی دارد مجلس وارد بحث برگزاری کنکور شود؟ مگر کشور ستاد ملی مقابله با کرونا و ستاد مدیریت بحران و وزارت بهداشت و وزارت علوم ندارد؟ راستش غیر از این که مجلس بخواهد خودی نشان دهد من هیچ دلیل منطقی برای ورود مجلس به بحث برگزاری کنکور نمی‌بینم. جایگاه مجلس استیضاح وزیر و درخواست بازخواست مسئولی است که کار خود را درست انجام ندهد. برگزاری کنکور یک بحث بهداشتی دارد که به وزارت بهداشت مربوط است و یک بحث لجستیکی که به وزارت علوم و سازمان سنجش مربوط است. البته خود اینها هم باید از پائین دستی‌ها گزارش بخواهند. مجلس قبل هم بدون اینکه کوچکترین تخصصی در بحث آموزش زبان خارجی داشته باشد به بحث آموزش زبان ورود کرد و خیلی هم زود کوتاه آمد. همان زمان به چند نماینده پیام دادم که تصمیم مجلس غلط است و حاضرم به عنوان یک متخصص آموزش زبان انگلیسی در مجلس توضیحات دقیقی به نمایندگان بدهم که البته هیچ جوابی دریافت نکردم. در خصوص توزیع قیر یارانه‌ای هم که سریع تصویب شد بپرسید آیا از دهیاران یا بخشداران یا حداقل از فرمانداران شهرهای مختلف کشور استعلامی در خصوص مفید بودن، عادلانه بودن یا منطقی بودن توزیع قیر یارانه‌ای صورت گرفته است؟ آیا آنها که با این موضوع ارتباط مستقیم داشته‌اند راضی هستند؟ در تمام کشورهای پیشرفته تصمیم گیریها از پائین به بالا انجام می‌شود، یعنی از کسانی که مستقیماً با موضوع درگیر هستند پیشنهادها به رده‌های بالاتر داده می‌شود و مدیران رده بالا با جمع‌بندی پیشنهادها بهترین تصمیم را می‌گیرند و دستور اجرایی شدن آن را می‌دهند. در کشور ما برعکس است. مدیران رده بالا برای همه چیز و همه کس تصمیم می‌گیرند و دستور اجرا می‌دهند. بعد می‌بینند این تصمیم کلّی ایراد داشته و آن را تغییر می‌دهند یا لغو می‌کنند! نمونه‌اش تصمیم برای ممنوعیت واردات گوشیهای گران قیمت بود که بازار را به التهاب کشاند و فردایش هم لغو شد امّا آنچه نباید بشود شد و قیمت گوشی به قیمت قبل برنگشت! مدیران سابق بورس یک دفعه تصمیم گرفتند دامنه نوسان بورس را کم کنند و بورس چند روز در التهاب بود که با دخالت وزیر اقتصاد و برکناری مدیر بورس ختم به خیر شد. جالب اینکه هم سهامداران عادی و هم متخصصان بازار سرمایه که درگیری مستقیم با موضوع داشتند با این کار شدیداً مخالف بودند و نظرات آنها نادیده گرفته می‌شد! و خدا پدر موسسان رسانه‌های مجازی و امکانات ارتباطی نوین را بیامرزد که به شنیده شدن صدای سهامداران کمک کردند. در بعضی سازمانها و ادارات واحدهایی برای ارائه پیشنهادات هست امّا نوع برخورد با پیشنهادات فقط باعث سرخوردگی پیشنهاد دهندگان می‌شود. خود من چند سال پیش در سایت ریاست جمهوری پیشنهاداتی بارگذاری کردم امّا هیچ وقت پاسخی حتّی پاسخ رد هم دریافت نکردم!؟ و اصولاً فرایند تصویب پیشنهاد را آنقدر سخت کرده‌اند که افراد از خیر آن می‌گذرند.
متآسفانه عدم مشارکت پائین دستی‌ها در تصمیم گیریها و انحصار تصمیمات به مدیران رده بالا گاهی رانتهای اطلاعاتی ایجاد می‌کند و همین موضوع شاید یکی از دلایلی باشد که مدیران رده بالا در وزارتخانه‌ها و سازمانها تمایلی ندارند پائین دستی‌ها از قبل در خصوص تصمیمات باخبر باشند. تصور کنید خبر قطع دلار حمایتی واردات یک کالا چه قدر قیمت آن کالا را بالا می‌برد و اگر کسی از این تصمیم باخبر باشد و زودتر دست به کار شود و آن کالا را خریداری کند چه رانت عظیمی داشته است. اینها غیر از لطمات اقتصادی، اجتماعی و روانی است که به دلیل تصمیات خلق الساعه و غیر منطقی به مردم وارد می‌آید یا خسارتهایی که به اموال و درآمد عمومی زده می‌شود. در یکی از شهرها نوسازی مدرسه‌ای ساخته بود که علاوه بر کوچک بودن کلاسها، بی‌توجه به افزایش جمعیت دانش‌آموزی آن منطقه، کلاسها بدون توجه به وظایف ساختاری یک معلم و نیازهای یک مدرسه ساخته شده بودند. مدیرکل نوسازی وقت خود را بی‌نیاز از مشورت با معلم و مدیر یا حتّی رئیس آموزش و پرورش آن منطقه می‌دانست و نتیجه‌اش خسارت به دولت و عدم کاربری مناسب فضای ساخته
شده بود!
ما در ایران همه چیز حتّی راه حلهای ساده را هم آنقدر پیچیده می‌کنیم یا آنقدر در پیچ و خم بوروکراسی اداری می‌اندازیم که یا پیشنهاد‌دهنده عطایش را به لقایش می‌بخشد و دیگر پیگیری نمی‌کند یا اصل راه حل بی‌اثر می‌شود. اقدام پژوهی و درس پژوهی در جهان به عنوان راهکارهایی برای مقابله با پیچیدگیهای تحقیق کلاسیک و ساده کردن پژوهش برای معلمان به وجود آمدند امّا در ایران با راه‌اندازی جشنواره‌ها و بعد از ایجاد قوانین عجیب و غریب و دستورالعمل‌های پیچیده و کانالیزه کردن آن کاری کرده‌ایم که از تحقیق کلاسیک هم پردردسرتر شده و فقط بعضی معلمان خاص دنبال آنها می‌روند که نتیجه خاصی هم در بهبود امور آموزش و پرورش نداشته است.


قطعاً افرادی که مستقیم با موضوعی سر و کار دارند بهترین نظرات را می‌توانند ارائه دهند و یک وزیر، معاون وزیر یا حتّی مدیرکل نه از نظر فنی به همه چیز اشراف دارد و نه وقت این کار را دارد. بهترین راه برای بهبود عملکرد هر وزارتخانه یا سازمانی درخواست طرح مشکلات از سوی رده‌های پائین، جمع‌بندی مشکلات توسط رده‌های بالا، ارسال مشکلات جمع‌بندی شده به همان پائین دستی ها، جمع‌آوری راه حلها و پیشنهادات از پائین دستی‌ها و نهایتاً جمع‌بندی و تصمیم‌گیری نهایی در بالادست است و البته تشویق مناسب اداری و مالی برای کسانی که به خودشان زحمت می‌دهند، فکر می‌کنند، وقت می‌گذارند و پیشنهادهایی
ساده و راهگشا ارائه می‌دهند و اصولاً به مسائل پیرامون خود اهمیت می‌دهند. هر روش دیگری،حتّی در شرکتهای خصوصی، نعل
وارونه زدن است.