آشتی با خاطره‌های شهر

آشتی با خاطره‌های شهر محمد علیخانی . عضو شورای شهر تهران یکی از موضوعاتی که در هفته گذشته بهانه‌ای برای هجمه به اعضای شورای شهر تهران شد، موضوع تصویب نام‌گذاری خیابانی به نام مرحوم بازرگان بود. حمله‌کنندگان از همان متد قدیمی ایراد برچسب و انگ استفاده کردند که البته روشی نخ‌نماست، ضمن آنکه می‌توان چنین برداشت کرد که ریشه اصلی این حملات با تبیین چهار مسئله روشن‌تر می‌شود:
یکم: مرحوم بازرگان سیاست‌مداری بود که می‌کوشید پایبندی خود را به اخلاقیات حفظ کند. اخلاقیات مدنظر او نیز ریشه در آزادگی و آزادیخواهی و همچنین پایه‌های دینی داشت. کمتر کسی است که وجه دین‌مدارانه یا آزاده او را مورد تشکیک قرار داده باشد و این هویت او پیش از تصدی مقام نخست‌وزیری هم نمود تام و تمامی داشت. نگاه به بازرگان صرفا از منظر سیاست و اینکه او قرائتی متفاوت با قرائت بخشی دیگر از انقلابیون داشت، نگاه منصفانه‌ای نیست و مخالفان فعلی چشم بر بسیاری نقطه‌نظرات درست او که صحتش در برهه‌های بعدی انقلاب مشخص شد، بسته‌اند.
دوم: کوچه و خیابان بخشی از هویت تاریخی همه ساکنان شهر است و همه آنهایی که نقشی در تاریخ دارند، در این هویت نقش و سهم دارند؛ بنابراین حتی اگر قرار است تاریخ را به دوران بعد از انقلاب منحصر کنیم، نمی‌توانیم آن را صرفا به جریانی محدود کنیم که اکنون در مناصب مختلف دست بالا را دارد و سهم افرادی چون بازرگان را که شخصیتی محدود به بستر سیاسی هم نیست، نادیده بگیریم.
سوم: شورای شهر با انتخابات و آن هم با رأی بی‌سابقه شهروندان روی کار آمده است، بنابراین نمایندگی ساکنان شهر را بر عهده دارد. شورای شهر پاره‌ای جداافتاده از خواست و اراده مردم یا ضوابط قانونی نیست که بخواهیم تصمیمات آن را امری انتزاعی و متعارض با خواست مردم بدانیم و اختیار آن را حتی در حد نام‌گذاری زیر سؤال ببریم.
چهارم: اکنون و بعد از چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی بعید می‌دانم که که فردی آگاه و منصف منکر این ماجرا شود که دیدگاه حذفی و روایت سلیقه‌ای از تحولی تاریخی کمکی به انسجام جامعه نمی‌کند و خط‌کشیدن بر افراد ضامن دوام و بقای جریانی خاص نیست. عدالت و انصاف یعنی درنظرداشتن همه ارکان مؤثر و تعیین‌کننده انقلاب و در این میان مهندس بازرگان نیز چه از منظر رفتار سیاسی و چه از منظر دین‌مداری فردی نیست که بتوان او را نادیده گرفت.