تغییر طبقات اجتماعی

روح‌الله مهرجو‪-‬ چندی پیش خبرگزاری ایرنا در گزارشی به بروز معضل بورس‌بازی کارمندان ادارات دولتی و شرکت‌های بخش خصوصی در ساعات اولیه روز اشاره کرد که در آن عنوان شده بود عده‌ای از این کارمندان در برابر مخالفت مدیران با تغییر ساعت کار به بعد از ساعت معاملات بازار شغل خود را ترک کرده و استعفای خود را روی میز می‌گذارند.
همچنین در گزارشی که از اخبار شبکه یک سیما منتشر شد و انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد، مردم روستایی به نام «مال ملا» در استان محروم کهگیلویه و بویراحمد به تصویر کشیده شدند که طی چند سال گذشته با حضور گسترده در بازار سرمایه توانسته‌اند سرمایه خود را به میزان چشمگیری افزایش دهند. با رشد چندین برابری سرمایه‌ها طی دو سال گذشته در بازار سرمایه، در گوشه و کنار این بازار می‌توان افراد مختلفی را مشاهده کرد که اکنون خود را در طبقه اجتماعی متفاوتی از دو سال پیش می‌بینند.
افزایش ثروت افراد مادام که نیازهای اولیه و آرزوهای در دل مانده ایشان برآورد نشده است منجر به افزایش مصرف، رفاه و استفاده از مظاهر تجمل توسط ایشان می‌شود اما پس از این مرحله افراد تلاش می‌کنند با استفاده از ثروتشان اثرگذاری خود بر محیط اطراف را افزایش دهند. به ویژه افرادی که همواره با زندگی به صورت کارمندانی فرمانبردار امرار معاش خود را مستلزم جلب رضایت مقامات بالادست می‌دیده‌اند، اکنون دیگر نیازی به این اطاعت نمی‌بینند و حتی تلاش می‌کنند با جریان انداختن سرمایه خود ضمن بهره‌مندی از درآمد بالاتر با راه‌اندازی کسب و کارهای مختلف و یا سرمایه‌گذاری در عرصه‌هایی نظیر ساخت و ساز، افراد دیگری را به خدمت خود در آورند.
همچنین افرادی که از سال‌های پیش با


در اختیار داشتن سرمایه کافی زمان خود را به
صورت حرفه‌ای صرف انجام معامله‌گری در بورس می‌کردند اکنون بعضاً با گذر کردن ثروتشان از مرز چند ده میلیارد تومان سعی دارند تجارت‌های درخور توجهی را ایجاد کنند که در حوزه‌های مختلف از واسطه‌گری و سرمایه‌گذاری در بازارهای ملک و خودرو، تا بازرگانی خارجی و یا خرید و اداره شرکت‌های تولیدی را در بر می‌گیرد.
در واقع جامعه ایرانی در اثر رونق بازار سرمایه شاهد گسترش نوعی از طبقه سرمایه‌دار متوسط شهری و یا در بعضی موارد روستایی است که تلاش خواهد کرد تاثیرگذاری خود بر محیط پیرامون را افزایش دهد. حیطه عمل این طبقه در آینده با تلاش جهت تاثیرگذاری بر رویدادهای سیاسی نظیر سطوح مختلف انتخابات افزایش نیز خواهد یافت.
اگر چه ممکن است این تغییر طبقه سریع
در پاره‌ای موارد با گسستن زنجیره نیروی انسانی کارآزموده شاغل در نظام بروکراسی چالش‌هایی برای آن ایجاد کند اما در نهایت تبدیل کارمندان به کارآفرینان و سرمایه‌گذاران منجر به افزایش اشتغال و تولید ثروت در جامعه خواهد شد و کارمندان خارج شده از ساختار اداری نیز با افراد با انگیزه‌تر جایگزین خواهند شد.
نظام حاکم باید ضمن به فال نیک گرفتن ایجاد و گسترش چنین طبقه‌ای با اعمال سیاست‌های تشویقی مناسب مسیر به‌کارگیری سرمایه ایشان در ایجاد کسب و کارهای کوچک را هموار کند تا از این مسیر پویایی اقتصادی و اشتغال و کارآفرینی گسترش یابد. همچنین ضرورت دارد ضمن به‌کارگیری سیاست‌های صحیح مالیاتی از پدیدار شدن نوع زننده‌ای از اختلاف طبقاتی که منجر به ایجاد تضادهای اجتماعی می‌شود جلوگیری شود.
باید دانست علیرغم گسترش دامنه سهامداران به چند ده میلیون نفر با آزادسازی سهام عدالت،
در نهایت فعالان اصلی بازار سرمایه بیش از ۱.۵تا ۲میلیون خانوار از خانواده‌های کشور را در
بر نمی‌گیرد که این خانواده‌ها عمدتاً از چهار دهک بالایی درآمدی کشور هستند و سایر دهک‌ها که بیش از ۱۵میلیون خانوار را در بر می‌گیرند.
جدا از بهره‌مندی از عوائد سهام عدالت که در نهایت منجر به خروج آنها از دهک‌های پایین درآمدی نمی‌شود و یا بهره‌مندی غیرمستقیم از عوائد حضور صندوق‌های بازنشستگی در بازار سرمایه، بهره مستقیم دیگری از این بازار ندارند و بنابراین دولت باید با تنظیم سیاست‌های باز توزیع درآمد از گسترش فاصله طبقاتی به این وسیله جلوگیری کند.
گسترش فضای گفتگو
ضعف فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی از مواردی است که بسیاری از جامعه شناسان از آن ابراز نگرانی می‌کنند. در چند ماه اخیر شاید هیچ موضوعی به اندازه بازار سرمایه در ابعاد مختلف محل گفتگو و مباحثه در سطوح مختلف نبوده است. قرار نداشتن این موضوع در میان خط قرمزهای گسترده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تا حد زیادی امکان اظهار نظر آزاد در باره جوانب مختلف آن را توسط صاحبنظران مختلف در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و نوشته‌های مختلف
فراهم آورده است.
همچنین اقشار مختلف سرمایه‌گذاران در گروه‌های مختلف در فضای مجازی و اجتماعات حقیقی پیرامون مسائل مرتبط با این بازار از تحلیل سهام مختلف تا موارد ساختاری گفتگو و مباحثه می‌کنند. در صورتی که بتوان این روند را به زمینه‌ای جهت ایجاد اجماع در ابعاد مختلف موضوعات مرتبط با بازار سرمایه تبدیل کرد می‌توان آن را الگویی برای طرح مسائل جدی‌تر جامعه و بهره‌مندی از خرد جمعی در خصوص آنها دانست.