روزنامه مردم سالاری
1399/06/10
بازنگری در سیاستمداری سیاسیون جامعه ایرانی
با آمدن شیخ حسن روحانی در سال ۹۲ با نشان «کلید» و شعار «اعتدال»، چراغ امیدی در دل جامعه روشن شد. چرا که وضعیت جامعه در آن زمان از لحاظ روانی در دلمردگی و خمودی خاصی بود و از نظر اقتصادی هم شرایط تورم و گرانی وحشتناکی حاکم بود. شیخ حسن آمد که به اصطلاح هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد؛ در این زمینه تلاش کرد که رابطهاش را در مهمترین پرونده چند دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران با قدرتهای اروپایی و آمریکا و به یک معنا جهان بهبود ببخشد و سایه جنگ را از سر جامعه ایران بردارد. تلاشها ثمر داد و با دولت اوباما و تیمش قراردادی بسته شد که علی الظاهر بهترین تصمیم توسط بهترین تیم سیاسی ایران بود اما با روی کار آمدن ترامپ قصه برجام تبدیل به غصه شد. شیرینی لذت قرارداد تبدیل به تلخی ناکامیها یکی پس از دیگری شد و الان چند سال است فشارها بیشتر و بیشتر شده و همه ناکامیها هم علی القاعده به نام دولت ایشان رقم خورده است.باید مرور کرد که شیخ حسن با شعار «امید» مردم را به پای صندوقهای رای در سال ۹۶ کشاند اما در عمل هیچ گشایشی روی نداد و الان چند سال است مردم نه تنها ناامید شدهاند که نسبت به مدیران و تمام عملکردهای آنها حس بدبینی پیدا کردهاند. «فاصله طبقاتی» به شدت افزایش پیدا کرده و «سرمایه اجتماعی» خیلی کم شده است. باید گفت وضعیت دو سال آخر دولت روحانی از دو سال آخر دولت احمدینژاد به مراتب خرابتر و وخیمتر است و تفاوتی که الان با آن زمان وجود دارد این است که امید به بهبود به مراتب کم شده است.
مسئلهای که وجود دارد این است آیا از وضعیت امروز باید تعبیر به «بن بست» کرد که راه برون رفت از آن، معمولا ابزارها و روشهای خشن است یا اینکه میتوان باز امیدوار بود و امید به بهبود داشت؟ حرکتهای اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸ و مواجهه نامناسب با آنها نشانه خوبی در این مورد نیستند. طبعا حرکتهای خشن تبعات به شدت منفی زیادی در بر دارند و باید روی روشهای اصلاحی فکر کرد.
به نظر راه برون رفت از وضعیت سراسر مشکلدار امروز، تمرکز روی دو عرصه «مدیریت» و «سیاستمداری» است. مدیر، کارگزاری تخصصی و کارشناس است که در راستای اهداف سیاست به نحو مناسب و منطقی کار میکند. این دو عرصه مدیریت و سیاستمداری در ایران در حال حاضر دچار مشکل شدهاند؛ چرا که مسئله «کارآمدی و کارایی نظام سیاسی» مطرح و برجسته شده است. مشکل کارآمدی هم به این دو عرصه برمیگردد. چه بر منطق «آراء مردم» باشیم و چه بر منطق «حفظ حکومت»، تنها راه رفع مشکل و حل بحران، افزایش کارایی و کارآمدی در حوزه «حکمرانی» است. ارتقاء حکمرانی هم از طریق سیاستمداران قابل و مدیران لایق امکان پذیر است. اما مشکل این است که هم سیاستمداری و هم مدیریت به درستی فهم نشدهاند و هر دو با سیاسی کاری قاطی شدهاند.
سیاستمداری این نیست که بدون توجه به واقعیت دنیای بیرون و درون، هر حرفی بزنی و هر کاری انجامدهی. سیاستمدار، کسی است که بهترین تصمیم را در بدترین موقعیتها میگیرد. مهمترین شاخص سیاستمدار، تصمیم گیری است؛ آن هم در موقعیتهای بن بست گونه. اگر اوضاع بسامان و عادی باشد که تصمیم گرفتن کاری نداشت. جالب است سیاسیون ما در مواقع خطر بیشتر به کنج میروند و برای حفظ خود اقدام میکنند. حال آنکه در چنین موقعیتهایی بیشتر به آنها نیاز است اما متاسفانه کمتر پیدایشان میشود. بنابراین به افرادی نیاز است که صادقانه در مسیر خواستها و نیازهای عمومی جامعه قرار بگیرند و آنها را جلو ببرند. مدیریت هم لازم است از جنبه سیاسی کاری در بیاید و بیشتر جنبه تخصصی و کارشناسی
پیدا کند.
سایر اخبار این روزنامه
خبر
بازنگری در سیاستمداری سیاسیون جامعه ایرانی
شور و شعور حسینی در تاسوعا و عاشورا
مکانیسم ماشه، قدرت یا بنبست تاریخی آمریکا؟
ویروس نیوکاسل دوباره به جان پرندگان وحشی افتاد
جنگ دو کشور عربی بر سر مسی
فراموشکدهای به نام بافت فرسوده
بوی تکرار جنگ در جشن حیثیتی ترکیه
دشمنی با اهل بیت(ع) بر مبنای «جهل مقدس» بود
ترمیم صدمات ناشی از تحریمها و کرونا از اهداف نقشه راه دولت
شور و شعور حسینی در تاسوعا و عاشورا
وعده بازگشت آمریکا به برجام
اراده سیاسی برای مشخص شدن سرنوشت امام موسی صدر وجود نداشت