مسعود مهرابی، مدیر مسئول مجله فیلم درگذشت داغ «مسعود» بر دل نگاتیو و کاغذ

گروه فرهنگ و هنر – مسعود مهرابی را اهالی فیلم و نقد فیلم به خوبی‌ می‌شناسند. کسی که در پایدارترین مجله حوزه سینمایی یعنی مجله فیلم با مدیرمسئولی و صاحب امتیازی او منتشر شده است. اما او تنها یک مدیر مسئول نبود. مهرابی کتاب‌های بسیاری را در حوزه تاریخ سینما هم برای آیندگان از خود باقی گذاشت. او کاریکاتوریست چیره‌دستی هم بود. متاسفانه روز گذشته روز گذشته این مرد تاثیرگذار در حوزه مطبوعات سینمایی درگذشت.
مسعود مهرابی، چهره آشنا مطبوعاتی سینمایی و کاریکاتوریست و نویسنده سینمایی بود. او در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در تهران متولد شد. مهرابی دانش‌آموخته رشته سینما و تلویزیون از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه هنر بود و رشته مدیریت تولید فیلم را در سازمان مدیریت صنعتی ایران گذرانده‌است. مهرابی فعالیت خود را به عنوان روزنامه‌نگار از سال ۱۳۵۰شروع کرده ‌است و تا سال ۱۳۶۴ با بیش از بیست نشریه همکاری داشت. او مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله فیلم از سال 1362 و سالنامه فیلم از سال 1371 بود. انتشار فصلنامه انگلیسی زبان Film Internationa- از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۱ از دیگر فعالیت‌های مهرابی است. ماهنامه سینمای فیلم، مشهور به مجله فیلم از پایدارترین ماهنامه‌های ایران با موضوع سینماست. این نشریه در سال ۱۳۶۱ با نام «سینما در ویدئو» آغاز به کار کرد و از سال ۱۳۶۲ به نام کنونی تغییر نام یافت.
علاوه بر این مهرابی طراح و گرافیست در هفته‌نامه سروش سال‌های ۶۰ تا ۶۴، ماهنامه صنعت حمل و نقل ۶۱ تا ۶۲، ماهنامه فکاهیون ۶۰ تا ۶۳، ماهنامه و بعد هفته‌نامه جهانگرد ۱۳۵۹ و هفته‌نامه فردوسی ۵۸ تا ۵۹، هفته‌نامه زن روز ۵۸، ماهنامه پیروزی با مهدی سحابی، روزنامه آیندگان ۵۷ تا ۵۸، دنیای ورزش ۵۶ و ۵۷ و هفته‌نامه جوانان در سال ۵۶، ماهنامه تلاش سال ۵۶، روزنامه رستاخیز ۵۴ تا ۵۷ و روزنامه مردم ایران سال ۵۳، هفته‌نامه کاریکاتور و روزنامه پرچم خاورمیانه ۱۳۵۱ و هفته‌نامه توفیق در سال ۵۱ فعالیت می‌کرد.
مهرابی درباره ورودش به عرصه مطبوعات چنین گفته است: من در خانواده‌ای کم در آمد متولد شدم. هفت تا خواهر و برادر بودیم. پدر مغازه‌ای داشت و بلور و لوازم خانه می‌فروخت. برای اینکه بلورها را بسته‌بندی کنیم، پنج ریال می‌دادیم و پنج کیلو روزنامه باطله می‌خریدیم. در نوجوانی اوقات بیکاری به خواندن همین روزنامه‌ها و مجله‌ها می‌پرداختم و این مرا به مطبوعات علاقه‌مند کرد. جز این نشریات کیلویی، پدرم مشترک مجله توفیق و مکتب اسلام بود و تقریباً همه مطالب آن‌ها را می‌خواندم. یکبار در میان روزنامه‌های کیلویی بروشور ژاپنی با رنگ آبی و طرح‌هایی بسیار جذاب اما ساده دیدم. چهارده سال داشتم و شیفته این طرح‌ها شدم. طرح ساده و پرمعنایی بود. تار عنکبوتی کشیده بود و تار که پایین می‌آمد یک شیپور به آن وصل بود. شروع به بازکشی‌ این طرح‌ها با خودکار کردم و آن‌ها را برای مجله توفیق پست می‌کردم؛ بالاخره یکی دو تا از طرح‌ها چاپ شد و من سر ذوق آمدم. دو سه سال بعد طرح‌هایی برای مجله کاریکاتور که مدیر آن آقای محسن دَوَلو بود و تازه منتشر شده بود، فرستادم. برخی چاپ شد و بعد از مدتی در بخش صفحه خوانندگانش دیدم که نوشته است «روز پنجشنبه، ساعت ده صبح به دفتر مجله بیایید». آن زمان دانش‌آموز بودم تا دم در دبیرستان رفتم، ولی بعد خودم را به دفتر مجله در خیابان سوم اسفند رساندم. پیش‌خدمت چایی آورد و بعد از نوشیدنش مرا به اطاق دولو راهنمایی کرد. آقای دولو در حال رنگ‌آمیزی یک کاریکاتور بود. در را که باز کردم، وقتی من را دید از تعجب اینکه یک جوان کم و سن و سالی هستم، عینکش از روی پیشانی‌اش پایین افتاد و گفت مهرابی تویی که با این نامه‌ها ما را کلافه کردی! چند طرح و کاریکاتور با خودم برده بودم. بعد از دیدن آن‌ها پرسید که برنامه‌ات چیست؟ گفتم که هفته‌ای یک صفحه به کارهای من اختصاص بدهید! آقای دولو بسیار انسان مهربان و وارسته‌ای بود و مجله کاریکاتور هم خیلی بهتر از آن زمان مجله توفیق بود. منوچهر محجوبی، غلامعلی لطیفی، احمد سخاورز، درم‌بخش و … در این مجله کار می‌کردند. آقای دولو لبخندی زد و گفت باشد، هفته بعد چه سوژه‌ای برایمان می آوری؟ گفتم طرح‌های با موضوع «گدا»ها.


او افزود: این شروع ورود من به حرفه طراح و کاریکاتور بود، و بعدها به نشریات دیگر رفتم و به تدریج صاحب سبک هم شدم. سال ۱۳۵۴ در بیست سالگی دومین نمایشگاه کاریکاتور را در ایران، در گالری «نقش» در میدان کندی (توحید فعلی) برگزار کردم. از این نمایشگاه استقبال شد. در این نمایشگاه با آقای مریضی ممیز و آقای مهدی سحابی آشنا شدم.
او کتاب‌های بسیاری نیز در زمینه سینما نگارش کرده است، کتاب‌هایی چون صد و پنج سال اعلان و پوستر فیلم در ایران، صد سال اعلان و پوستر و فیلم در ایران، پشت دیوار رویا (سیاحت‌نامه جشنواره‌های فیلم) در سال ۱۳۸۹، تاریخ سینمای ایران کتابشناسی سینمای ایران از آغاز تا سال ۷۹ و بعد فرهنگ فیلم‌های مستند ایران از آغاز تا سال ۷۱، پوسترهای فیلم در سال ۱۳۷۱، کتابشناسی سینمای ایران ۶۷ تا ۷۱ و فرهنگ فیلم کوتاه داستانی در سال ۶۹، فرهنگ فیلم‌های کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۶۸ و کتابشناسی سینمای ایران از آغاز تا سال ۶۷، تاریخ سینمای ایران و...
کتاب «تاریخ سینمای ایران» او را شاید بتوان پرتیراژترین اثر مکتوب سینمایی دانست که بعد از گذشت چندین دهه از چاپ اولش همچنان مخاطب دارد. او درباره این کتاب در گفت‌وگویی چنین گفته است: انقلابی اتفاق افتاد که همه چیز را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد و مانند هر انقلابی چیزهایی مورد بی‌توجهی و پاک شدن قرار گرفت. بنابراین دست به کار شدم تا آن‌چه از سینمای پیش از انقلاب داشتیم به این طرف خط کشی منتقل کنم. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۶۳ منتشر شد. اتفاقی که متاسفانه برای تئاتر نیافتاد و هنوز کتابی جامع درباره تاریخ تئاتر ایران نداریم. درباره فرهنگ تئاتر ایران و یا تاریخ نمایش در ایران که به جزئیات بپردازد و تاثیری که نمایش بر مردم داشته است و... متاسفانه جایش خالی است.
مهرابی با نام بردن از فرخ غفاری، جمال امید، حمید شعاعی و محمد تهامی‌نژاد یاداور شده بود: این افراد قبل از من تلاش درخور توجهی در این حوزه کرده‌اند. ماحصل تحقیقات غفاری دستمایه خوبی بود تا افراد بعدی آن را ادامه دهند. انقلاب باعث شده بود راحت بتوان درباره گذشته حرف زد، در حال حاضر برای نوشتن تاریخ سینمای بعد از انقلاب مشکل داریم چون آدم‌هایش هستند و اگر بخواهی درست و صادقانه بنویسی دچار مسائل اخلاقی و گرفتاری‌های حقوقی می‌شوی.اینکه بخواهیم تاریخ سینمای بعد از انقلاب را بنویسیم باید زمانی بگذرد در واقع تاریخی باید بگذرد تا تاریخ شود.
مهرابی که در رشته سینما تحصیل کرده بود، این کتاب را پایان نامه‌اش در سال ۱۳۶۱ بعد از انقلاب فرهنگی عنوان می کرد و یاداور می شد: با آدم‌های مختلفی مصاحبه شد تا این تاریخ جمع‌آوری شود. روزهای زیادی را در کتابخانه ملی، کتابخانه دانشگاه تهران و کتابخانه مجلس در جست‌وجوی منابع مختلف بودم و دوستانم کمک می‌کردند چه نکته‌هایی را پوشش بدهم. خودم فیلم هشت میلیمتری می‌ساختم و علاقمند بودم فصلی را به آن اختصاص دهم. سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن زمان قابل دفاع و تاثیرگذار در بیرون از سینمای بدنه بود. پلاکارد، پوستر، اقتصاد سینما و نشریات سینمایی از بخش‌های دیگر بودند که اولین‌بار کار شد.
مهرابی با اشاره به استقبال مخاطبان از کتابش گفته بود: این کتاب اولین تاریخ سینما محسوب می‌شود که کتاب بالینی بسیاری از آدم‌ها شد. چاپ اول ۸ هزار نسخه فروش رفت و باعث رغبت ناشران به چاپ های بعدی شد. قبل از انقلاب زیر ۸۰ عنوان کتاب سینمایی منتشر شده بود و بعد از این کتاب، انتشار کتب سینمایی رونق گرفت.
روز گذشته مهرابی در 66 سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
سایر اخبار این روزنامه
مسعود مهرابی، مدیر مسئول مجله فیلم درگذشت داغ «مسعود» بر دل نگاتیو و کاغذ جلال خوش‫چهره تعامل یا تعارض با جامعه بین‌المللی؟ حذف دلار 4200 تومنی مقدمه یکسان‌سازی نرخ ارز می‌شود؟ باید و نباید ارز تک نرخی فیفا باز هم به فدراسیون فوتبال درباره دخالت نهادهای دولتی در ورزش هشدار داد فوتبال ایران دوباره زیر تیغ تعلیق نایب رئیس مجلس از جزئیات مهم طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری خبر داد سن، مدرک تحصیلی و سابقه مدیریتی معیارهای جدید کاندیداتوری ارسال روزانه ۱۰۰ هزار پیامک به مالکان بیش از یک خانه راه فرار محتکران مسکن بسته می‌شود؟ رئیس‌جمهوری در پیام‌های جداگانه روز ملی سه کشور را تبریک گفت دعوت روحانی از پادشاه مالزی برای سفر به ایران به جز مناطق قرمز؛ از ۱۵ شهریور دانش‌آموزان به مدرسه می‌روند شروع متفاوت سال تحصیلی برای کلاس اولی‌ها از سوی رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا انجام شد ابلاغ سلام رهبری به کارکنان پدافند هوایی وزیر امور خارجه آمریکا، محاصره ایران را در دستور کار قرار داده است ماموریت ویژه پمپئو در خاورمیانه اولین هواپیمای رژیم صهیونیستی در فرودگاه ابوظبی نشست رقابت جهانی برای دستیابی به واکسن کرونا