روزنامه آرمان ملی
1399/06/19
روحانی بايد «نتوانستنها» را شفاف سازی كند
اينکه حسن روحاني نتوانست در زمينه سياست داخلي کاري از پيش ببرد يا به قولي برجام داخلي ايجاد کند، متاثر از ساختار سياسي اصلاحناپذير است يا کوتاهي رئيسجمهوري نيز در اين امر غيرقابل انکار بهنظر ميرسد؟اينکه ما بگوييم دولت ناموفق بوده، به تنهايي کافي نيست. بايد ببينيم که دلايلش چه بوده است. دلايل مختلفي براي موفقيت يا عدم موفقيت دولت ميتواند وجود داشته باشد، البته اين دلايل يکي دوتا نيست. دولت اول روحاني، دولت موفقي بود. دليلش هم مثبت کردن رشد نقدينگي منفي، يک رقمي کردن تورم بالاي 40درصد اقتصاد کشور، مثبت کردن ميزان صادرات و واردات کشور و همچنين برجام که بهنظر ما يکي از بزرگترين موفقيتهاي دولت بود، بهطوري که فعاليتهاي هستهاي ما به رسميت شناخته شد و در نهايت، ما توانستيم نفتمان را به فروش برسانيم، اما دولت دوم روحاني، مصادف با انتخابات رياستجمهوري آمريکا و روي کار آمدن ترامپ شد. طبيعتا هنگامي که ترامپ انتخاب و رئيسجمهور شد، بحث تحريمها دوباره روي ميز آمد و دوباره از نو مطرح شد و شکل گرفت، بهطوري که الان درآمد نفتي ما به يک دهم کاهش پيدا کرده است. پس طبيعي است که در اين شرايط اداره کشور بسيار مشکل خواهد شد. هنگامي که دولت نتواند مشکلات کشور را با درآمدهاي گذشتهاش حل و اداره کند، مسلم است که فشارهايي به مردم ميآيد که موجبات ناراحتي و دلسردي آنها را از دولت فراهم ميکند. هيچجاي شکي هم وجود ندارد که الان مردم بسيار ناراحتتر، دلسردتر و بياعتمادتر از پيش هستند. از نظر من حق با مردم است. حقشان است که پاسخي بگيرند. چنددهه است که به آن ها ميگويند الان شرايط حساس است و در آينده درست خواهد شد. نسلها پشت سر هم آمدند و هيچاتفاق خاصي نيفتاد. بنابراين، اين نارضايتيهاي مردم که طبيعتا به جز دولت هيچنهاد ديگري را نميشناسند، تنها دولت را مقصر اين مشکلات ميبينند. البته دولت هم بهتر از اين ميتوانست کشور را اداره کند. دولت براي اداره کشور ميتوانست از راهکارهاي بهتري استفاده کند.
پس يعني دولت را مقصر ميدانيد؟
همه اين ناکاميها به دولت بازنميگردد. بعضيهايش جنبه بينالمللي دارد، بعضيها در اثر تحريم است و بعضي ديگر هم در اثر بيانصافي مخالفان دولت در داخل کشور است. مخالفان دولت واقعا بيانصافي ميکنند. يعني نهتنها قدمي براي رفع مشکلات کشور که مشکلات مردم است برنداشتهاند، بلکه هر روز بهنحوي لوازم تخريب دولت را فراهم کردهاند. يعني دولت بايد در يک لحظه براي اقتصاد کشور مجاهدانه تلاش کند و از طرف ديگر براي پاسخگويي به مخالفان بيانصاف، زمان صرف کند و از طرف ديگر هم براي مقابله با دشمن کشور يعني آمريکا که تمام توانش را براي به زانو درآوردن کشور انجام ميدهد، مقداري زمان اضافه بگذارد، البته همه اينها به جاي خودش محفوظ اما دولت هم اگر از نيروهاي قويتر و انسانهاي توانمندتر براي اداره کشور استفاده ميکرد، الان موفقيت بيشتري نسبت به گذشته داشت. اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم، بايد بگوييم درصدي از اين عدم موفقيتها به خارج، داخل و استفاده نکردن دولت از همه ظرفيتهايي که داشته است، بازمي گردد.
يکي از کارويژههايي که اصلاحطلبان براي دولت روحاني در نظر داشتند، اين بود که روابط ميان اصلاحطلبان با حاکميت تسهيل شود. ارزيابي شما از عملکرد ايشان در اين مدت چيست؟
روحاني براي مسائل مختلف سياسي قولهايي دادند. چه بهصورت صريح و چه بهصورت تلويحي اما اتفاقي نيفتاد. حداقل انتظاري که از رئيسجمهور ميرفت اين بود که واقعيت را به مردم بگويند. به مردم بگويند که چرا اين اتفاق نيفتاد، نميشود که به مردم قول داد، راي آنها را گرفت و بعد هيچپاسخي هم نداد. بهنظر ميرسد خوب بود که روحاني مساله را صريح تر با مردم در ميان ميگذاشت. البته ممکن بود که اين قضيه هزينههايي را براي ايشان داشته باشد. عيبي نداشت زيرا قول داد و به استناد آن از مردم راي گرفتند. اشکالي نداشت که هزينهاي هم پرداخت ميکرد اما اينکه به مردم پاسخي داده نشد و حتي اصلا بيان نشد که چرا اين مشکل حل نشد و معلوم نشد که گير در کجاست، جاي بحث دارد. اگر به مردم پاسخ شفاف ميداد، شايد خود مردم براي رفع آن چارهاي مي انديشيدند. بهنظر من، راهحل اين مشکلات، بيان واقعيت به مردم است. در کشورهايي که در آن دموکراسي صد درصدي حاکم است، با مردم روشن و صريح صحبت ميکنند؛ استعفاي اخير نخست وزير ژاپن، براي ما ايرانيها يک درس بزرگ داشت. او خيلي صريح آمد و گفت که بهدليل آنکه در سن 66 سالگي بيمارياش عود کرده نميتواند در اين يکسال که درمان بيمارياش به طول ميانجامد، وظيفهاش در قبال کشور را انجام دهد و شايد اين بيماري در تصميمگيريهايش اثر منفي بگذارد و باعث شود که تصميم نادرستي بگيرد. به همين دليل شد که از سمت خود استعفا کرد. بنابراين، استعفا کرد و کنار رفت تا يک انسان لايق و شايسته انتخاب شود که بر مسائل کشور مسلط بوده و بتواند کشور را به بهترين نحو خود و به خوبي اداره کند. البته نخست وزير سابق ژاپن ميتوانست هم به معالجهاش بپردازد و هم کشور را اداره کند اما تعهدي که نسبت به مردم داشت، مانع از ادامه کارش به اين نحود شد و اين تعهد ايجاب کرد که روشن و صريح آن را ادا کند. من معتقدم که هم براي اين مساله و هم براي ديگر گرفتاريهايي که روحاني دارد و داشت، لازم بود و انتظار ميرفت که با مردم صريح تر و روشن تر صحبت ميکرد. همه ما ميدانيم که روشن و صريح صحبت کردن، با منافع قدرت منافات دارد. طبيعتا بايد هزينههايي پرداخت ميکرد که البته پرداخت آن هزينهها بسيار راحتتر و بهتر بود تا اينکه نگراني و عدم اعتماد مردم نسبت به تعهد وعدهها شدت بگيرد.
يعني قبول داريد که آقاي روحاني با وعدههايي که در عمل تحقق آنها چندان آسان بهنظر ميرسيد روي کار آمد؟
خير. تنها اين وعدهها دليل راي دادن مردم به روحاني نبود. بلکه يکي از دلايل مردم براي راي دادن به او، رضايت از عملکرد دور اول رياست جمهوري وي بود. پيش از اين عرض کردم که دولت در دور اول خود، موفق عمل کرده بود. مردم هم ديدند که او در دور اول خود موفق عمل کرده و به همين دليل به او راي دادند. دور اول 18ميليون راي داشت و دور دوم، حدودا 24 ميليون. يعني 6ميليون راي به رايهاي او اضافه شد. پس يکي از دلايل راي دادن مردم به روحاني همين بود. البته قولها و وعدهها و سخناني هم که بيان ميکرد، براي نيروها و قشر خاکسترياي که هنوز تصميم نگرفته بودند، جذاب بود و طبيعتا در آن سخنرانيها به مردم قولها و وعدههايي داده شد که اکثرا به آنها عمل نشد. البته او نميخواست که عمل نکند، بلکه نتوانست عمل کند و از پس عمل کردن آن وعدهها و قولها برنيامد. حرف ما اين است که حالا که نتوانستيد، دليل نتوانستنتان را به مردم بيان کرده و با آنها در ميان بگذاريد.
دولت روحاني چه دستاوردي براي اصلاحطلبان داشت؟
اصلاحطلبان در کل چند خواسته دارند. اولين خواسته آنها هم دفاع از حقوق شهروندي است. يکي از بحثهايي هم که در اين حوزه مطرح است، اتفاقها و حوادث سال 96 و سال 98 است. مردم از دولت انتظار داشتند که ايکاش درخصوص اين اتفاقها، به مردم در حوزه حقوق شهروندي توضيحاتي داده ميشد. انتظار اصلاحطلبان، انتظار ويژهاي نيست. انتظار رعايت حقوق شهروندي، انتظار زيادي نيست. مثلا در رابطه با جرمهاي سياسي، دولت بايد مدعي باشد. قانون سال 1395 که در آن تعريف شده است، در دادگاههاي خودش بايد بررسي و رسيدگي شود. نبايد همه جرمهاي سياسي را امنيتي تلقي کنيم. اينها وظايف رئيسجمهور در قبال حقوق موکلينش است. اصلاحطلبان از روحاني انتظاراتي از اين جنس داشتند و الان هم هنوز اين انتظارات وجود دارد که او در دفاع از حقوق شهروندي و براي اجراي فصل سوم قانون اساسي، زمان بيشتري ميگذاشت و تلاش بيشتري ميکرد، اگرچه ما قبول داريم که دولت بسيار گرفتار و در مخمصه قرار داشت و مزيد بر همه علتها، بحث کرونا بود که گرفتاريهاي کشور را دو چندان کرد و اقتصاد ايران را به هم ريخت. مشکل بعدي هم تحريمها و افزايش آنها بود. اگرچه دولت گرفتاريهاي فراواني داشته و همچنان اين گرفتاريها را دارد، اما بهنظر من، هيچکدام از اينها دليل نميشود که به موکلينش توضيح درست، صادقانه و قانعکنندهاي ندهد. کسي که وکيل مردم است، بايد همهچيز را با صداقت به مردم بگويد و بگويد که به چه دليل نتوانسته و راهحلي براي آن مشکلات در حد مطلوب پيدا کند.
سایر اخبار این روزنامه
ترمز خودرو كشيده میشود
«كانديدای اجارهای» مشكل اصلاحطلبان را حل نمیكند
هند درصدد حل اختلاف ايران و كشورهاي عربي
بازهم ظريف به مجلس احضار شد
بازارسرمايه پناه نقدينگي مردم باشد؛ نه ارز و طلا
روحانی بايد «نتوانستنها» را شفاف سازی كند
صندوق توسعه ملی به یاری بورس شتافت
ماجرای پیشنهاد ژاپن به ایران برای مبادله نفت با غلات
محدوديتهاي قانوني کانديداي رياستجمهوري
الکاظمی در حال دور شدن از ایران است
نظم سیاسی با امنیتی متفاوت است
محدودیتهای قانونی کاندیدای ریاستجمهوری
نخبگان دو طیف سیاسی به کار گرفته شوند