نخبگان دو طیف سیاسی به کار گرفته شوند

مردم پشتوانه اصلي دولت و حکومت هستند، کشور ما تحت فشارهايي خاص قرار گرفته که در اين ميان نقش مردم و پشتيباني آنها پررنگ‌تر مي‌شود و اگر اين حمايت مردم به مرور زمان کم‌رنگ شود، مي‌تواند زنگ خطري را به صدا در بياورد و بقيه را متوجه سازد که اين يک هشدار است، هشداري که براي کل نظام و نهادها و مسئولان و اشخاص خطرآفرين است. انتخابات‌ها معمولا مهم‌ترين برهه‌هاي زماني براي محک زدن مشارکت مردم و اهميتي است که براي سرنوشت کشور قائل مي‌شوند؛ در همين راستا کاهش مشارکت در انتخابات دوم اسفند مجلس را بايد جدي گرفت و به همين دليل بايد براي سال آينده برنامه‌ريزي شود. آن چيزي را که ما هم در سال 76 و هم در سال 92 تجربه کرديم، نشان‌دهنده اين است عاملي که همواره باعث افزايش مشارکت مي‌شود، وجود رقابت جدي و متمرکز و حضور افراد و چهره‌هاي سياسي شناخته‌شده در عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي است. در واقع براي بازگشت مردم به عرصه‌ها و ايجاد شور و شوق در ميان مردم براي بهبود وضع کشور بايد سازوکاري فراهم شود و گزينه‌هايي مطرح شود که در گعده‌هاي انتخاباتي بتوانند کارآمد و راي‌آور باشند اين سازوکار بايد فضايي فراهم کند تا نخبگان دو طيف و نخبگان سياسي دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا فعاليت سياسي‌شان را از سر بگيرند. طي سال‌هاي اخير کمتر شاهد فعاليت چهره‌هاي شناسنامه‌دار حزبي و جرياني بوده‌ايم و ديگر خبري از حضور چهره‌هاي مطرح سياسي نيست؛ برهمين اساس هم بار کارشناسي کشور و تصميماتي که کارشناسانه باشند روزبه‌روز سطح پايين‌تري پيدا مي‌کنند. امروز اگر دغدغه مشارکت حداکثري وجود دارد و مانند 40 سال گذشته، مشارکت حداکثري و ميزان آرا حائز اهميت است بايد فضايي رقابتي ايجاد شود و کانديداها برنامه‌محور باشند رقابت‌ها هم بر سر برنامه‌نامزدهاي انتخاباتي در پيش گرفته شود. آنچه مشخص است اين است که کشور هايي که تحريم‌ها را عليه ايران رقم ‌زدند و از آن هم خوشحال هستند همواره به دنبال افزايش فشار بر مردم ايران هستند، فشارهاي بيروني هم همواره مشکل‌ساز بوده‌اند اما مردم با پشتيباني خود و صبوري که به خرج دادند اين فرصت را ايجاد کردند که مسئولان با اتخاذ تصميمات مناسب کشور را اداره کنند. اداره کشور هم بدين معناست که بتوانند از امکانات و منابع موجود به نحو احسن استفاده کنند؛ در مجموع اگر براي بازگشت اعتماد مردم و کاهش شکاف بين دولت و ملت اقدامي صورت نگيرد و وضعيت به همين منوال پيش برود و اين حالت سردرگمي و بي‌برنامگي ادامه پيدا کند، به نظر مي‌رسد که انتخابات رياست‌جمهوري سال 1400 ما بهتر از انتخابات مجلس دوم اسفندماه سال 98 نخواهد بود و جامعه هم روزبه‌روز نااميد‌تر مي‌شود.