رضا دهکی مزن بی‌تامل به گفتار دم

مدت‌هاست که نشستن پای صحبت‌های بسیاری از مسئولان کشور، بدون فشار دادن دندان‌ها روی هم و زیرلب یا بلند گفتن کلمات و جملاتی در تقابل با این سخنان دشوار است. البته طبعا اگر سخنان بر حق باشند و از دل بر آیند، لاجرم بر دل نشینند؛ اما بر دل نشستن و پذیرفتن برخی سخنان نیاز به احساس نزدیکی، همدلی و آشنایی دارد که این روزها کمتر میان مردم و مسئولان دیده می‌شود. در چنین شرایطی، مسئولان حتی اگر راست و بر حق هم بگویند، نه تنها از نفوذ کلام کافی برخوردار نیستند که ممکن است در این موارد هم با همان حرف‌های زیرلب یا بلند مواجه شوند!
نمودهای گوناگونی از عدم وجود این همدلی را می‌توان مشاهده کرد. یک مثال بارز آن، از یک سو، انتقادهای مردم از تحویل خودرو دناپلاس اتوماتیک به مردم و از سوی دیگر توجیهات و دفاعیات مجلس‌نشینان است. در واقع شاید هر چند در نگاه اول، ارائه خودرو برای انجام وظایف نمایندگی، منطقی به نظر برسد، اما سایر توجیهات و توضیحات چنان شبهه‌ برانگیزند، که احساس صداقت و روراستی به مردم نمی‌دهد و همدلی آن‌ها را بر نمی‌انگیزد. مثلا وقتی یک نماینده می‌گوید که خودرو شاسی بلند می‌خواهد، دیگری از استهلاک بالا و به درد نخور بودن خودروهای تحویلی مجلس بعد از چهار سال می‌گوید و به در جاده ماندن و مرگ نمایندگان و خانواده‌هایشان در خودروهای داخلی به عنوان دلیلی برای سطح پایین بودن این خودروها اشاره می‌کند و یکی هم از مقایسه نمایندگان با وزیران که دفتر، چند خودرو و محافظ دارند سخن می‌گوید، هیچ نشانی از درک زاویه انتقاد مردم نسبت به این ماجرا وجود ندارد. مردمی که باید با شرایط خاص در صف قرعه‌کشی بایستند و خودرو بی کیفیت داخلی با همان استهلاک و ناامنی − که به نظر می‌رسد نمایندگان هم به آن اشراف دارند و برایش کاری نمی‌کنند – را با قیمتی گران و روزافزون بخرند، اما مجلس برای این که خارج از نوبت به نمایندگان خودرو برسد، آن‌ها را به نام خود می‌گیرد! بگذریم که تعداد خودروهای خریداری شده مجلس هم از تعداد نمایندگان بیشتر است و علامت سوالی مقابل این سوال قرار می‌گیرد که پس باقی خودروها برای کدام وظیفه نمایندگی اختصاص یافته است، با این توضیحات قانع نمی‌شوند! در شرایطی که الگوی مدیر تراز انقلاب اسلامی، چهره‌ای همچون محمدعلی رجایی محسوب می‌شود که هر بار در تشریح محاسنش، ساده‌زیستی، پرهیز از استفاده شخصی از امکانات دفتر نخست‌وزیری و اکراه از حضور محافظین پرتعداد روایت شده است و این دفاعیات حتی برعکس همه الگوسازی‌ها و تمجیدهای همین مسئولان است، چطور انتظار می‌رود که مردم آن‌ها را بپذیرند؟ در چنین شرایطی، از نگاه عمومی، حتی آن نمایندگانی که از انصراف نسبت به دریافت خودرو یا نخواستن خودرو از ابتدا سخن می‌گویند هم حرکتشان، بر ریا، شوآف، تحت فشار افکار عمومی و تبلیغاتی برداشت می‌شود.
در مثالی دیگر، همین شرایط را نسبت به سخنان رئیس‌جمهوری – به عنوان عالی‌ترین نماد دولت – می‌توان مشاهده کرد. کلیپ‌های طنزی که با ترکیب سخنان حسن روحانی و سکانس‌هایی از فیلم و سریال‌های طنز و کمدی ساخته می‌شود، حتی اگر توسط منتقدان و مخالفان وی و جریان سیاسی متبوعش ساخته شده باشند، در شبکه‌های اجتماعی بسیار دست به دست می‌شوند و پرطرفدارند. آیا این نشانه‌ای از این نکته نیست که این سخنان با باور و نگاه عمومی نسبت به موضوعات مطرح شده در تضاد است؟ آن هم به قدری که از دلش طنز و کنایه‌هایی اینچنین بر بیاید! اگر از همین زاویه به سخنان دیروز رییس‌جمهوری نگاه کنیم، نکات بسیاری خواهیم یافت. مثلا زمانی که حسن روحانی می‌گوید مردم جنگ اقتصادی را باور کنند شاید بد نیست خود، کابینه و مشاورانش کمی به این فکر کنند که چه کرده‌اند تا مردم این جنگ را باور کنند و همدلانه پای آن بایستند؟ آیا واقعا فکر می‌کنند همان طور که مردم مظلومیت کشور در جنگ تحمیلی را احساس کرده و باور کردند که بار جنگ بر دوش همه است و نه فقط بر دوش نیروهای مسلح و همه به میدان آمدند حالا همین نگاه را دارند؟ یا آیا وقتی از حضور فرزندان مسئولان در جبهه می‌گوید، نسبتی با نگاه امروز مردم به پدیده آقازادگی، ژن خوب بودن و رانت‌هایش دیده می‌شود؟ مردم دقیقا باید از کجا بدانند مسئولان اقتصادی کشور در دو سال و نیم گذشته در حال فداکاری هستند»؟ از دیدن چهره‌های گل انداخته، شوخی‌ها، خنده‌ها و حرف‌های بیجا و آمارهای ناملموس در زندگی سخت و دشوارشان؟ یا آن جا که می‌گوید «موفقیت ما در کرونا قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته است»، آیا حواسش هم هست که مردم بر خلاف جناب رییس‌جمهوری که توسط ستاد ملی مبارزه با کرونای تحت مدیریت خودش – که از حضور در مجلس و مراسم بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و ... – منع نشده‌اند و حالا موج سوم رو به گسترش کرونا را تجربه می‌کنند، آن هم در شرایطی که بسیاری از کشورها آمارهای پایین و حتی صفر در ابتلا و مرگ کرونایی ثبت می‌کنند؟ در این شرایط کنترل کرونا، چرخ زندگی مردم هم نه فقط به خاطر کرونا که به خاطر شرایط اقتصادی – که حتی اگر بخشی به دلیل تحریم باشد، بخش دیگرش حاصل سیاست‌های غلط سالیان، فساد و ... است – نمی‌چرخد و آن وقت انتظار می‌رود این موضوع را باور کنند؟ در این میان همه انتقادها را هم به «خارج‌نشینان» نسبت دادن، آیا جز تهمت زدن و خاموشی صدای منتقد تلقی می‌شود؟
به نظر می‌رسد مسئولان و مشاورانشان باید پیش از حرف زدن، بیشتر تامل کنند و پاسخ‌هایی برای این سوال‌ها و هزاران سوال دیگر بیابند. وگرنه در افرادی فارغ از حب و بغض‌های سیاسی و در کف جامعه، باید منتظر بلندتر شدن صداهای زیرلبی و پاسخ‌های درشت باشند.
سایر اخبار این روزنامه
عکاسی در جنگ چه تفاوت‌هایی با عکاسی عادی دارد؟ ثبت واقعیت خاکریزها در قاب تصویر رضا دهکی مزن بی‌تامل به گفتار دم پورمحمدی: جامعه روحانیت با تمام ظرفیت خود وارد انتخابات ریاست جمهوری می‌شود تعیین راهبرد انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز برای ۱۴۰۰ مشاور وزیر بهداشت درباره پیک سوم کرونا هشدار داد پیشنهاد اخذ جریمه از سفرهای غیرضرور نامه معرفی وزیر پیشنهادی صمت در مجلس اعلام وصول شد حاشیه از راه نرسیده رزم‌حسینی در صحن علنی «ابتکار» تاثیر تصمیم اخیر سازمان بورس اوراق بهادار را بر بازار سرمایه بررسی کرد توقف معاملات الگوریتمی برای کنترل بورس آیا سخنرانی‌های نشست سران در سازمان ملل متحد، هشدارهایی برای جهان در خود دارد؟ نگرانی جهانی از آغاز جنگ سرد جدید رئیس‌جمهوری در جلسه هیئت دولت: مردم جنگ اقتصادی را باور کنند دبیرکل مجمع زنان اصلاح‌طلب: چشم انداز روشنی برای کاندیداتوری زنان وجود ندارد باقری: صدام و رژیم بعث تنها نمایش قدرت‌های جهانی متجاوز بود هفتادو پنجمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل سران در روز نخست چه گفتند؟ نگاه رسانه‌های جهان به سخنرانی روحانی در سازمان ملل