کرونا و کودکان کار

پاییز و زمستان امسال با سال‌های قبل فرقی اساسی دارد؛ سرما باعث افزایش احتمال ابتلا به کرونا می‌شود و در این بین دستفروشان و به خصوص کودکان کار و دستفروش بیشترین آسیب را می‌بینند زیرا غیر از آب و هوایی که کسب درآمد را برای آنها دشوار می‌کند، باید مراقب سلامتی خود باشند تا مبتلا به کرونا نشوند و دیگران را نیز مبتلا نکنند.
هزاران کودک کار در قالب دستفروش و متکدی و ... در کشور وجود دارد. دستفروشان همیشه با معضلاتی نظیر شرایط جوی، برخورد بد عده‌ای از ماموران شهرداری و افرادی که ادعای مالکیت بر پیاده رو را دارند، که نتیجه آن کمبود درآمد است مواجه بوده‌اند و کودکان و نوجوانان بیشتر تحت تاثیر این عوامل قرار می‌گیرند. در ماه‌های گذشته هم به دلیل قرنطینه عمومی و بعد از بازگشت روال نسبی به دلیل نیاز به ضد عفونی وسایلی که خریداری می‌شود، احتیاط مردم و پایین آمدن درآمد قشر زیادی به دلیل مشکلات اقتصادی کرونا، عملا دستفروشان و بخصوص کودکان که توان رقابت ندارند درآمدشان به شدت افت کرده است.
کودکانی هم که تحت نظر باند‌های بزرگ تکدی گری هستند متاثر از شرایط موجود هستند و هر لحظه بیشتری که در خیابان‌ها باشند احتمال ابتلایشان به کرونا بیشتر می‌شود و از آنجایی که تحت نظر افراد نابابی هستند، قطعا درمان شدن برایشان معنا ندارد و شاید در اتاقکی حبسشان کنند تا دیگران را مبتلا نکند تا کسب و کارشان نخوابد. کودکانی که هم در کارگاه‌ها و مغازه‌ها کار می‌کنند به دلیل کاهش خرید کارفرمایشان دچار کمبود حقوق و بعضا بیگاری می‌شوند و مورد آماج دشنام‌های رکیک کارفرمایانشان نیز قرار می‌گیرند و از نظر روحی و جسمی آسیب می‌بینند.
مشکلاتی که کودکان کار با آنها مواجه می‌شوند قابلیت تخریب بسیاری دارد. ممکن است تبهکارانی در قالب فردی دلسوز، کودکان و نوجوانان را که یا دستفروش هستند یا به صورت غیرمجاز در زیر سنین قانونی در مغازه کار می‌کنند، گول بزنند و آنها را وارد دنیای جرم و جنایت کنند. همچنین ممکن است که بیهوده آلوده به اعتیاد و خود وارد این کار شوند و ممکن است مورد تجاوز جنسی قرار بگیرند. مواردی که در این سال‌ها کاملا شاهدش بودیم و اکنون نیز با سرمای هوا و خطرات بیماری باید مراقب سلامتشان آنهم باوجود عدم حمایت و مخارج گران درمان باشند. جای کودک و نوجوان در خیابان و کوره آجرپزی نیست. هر چیزی باید طبیعت خود را طی کند و طبیعت کودک شادی و جنب وجوش است. طبیعت نوجوان رفتن به کلاس‌های مختلف و شروع مطالعه کتاب‌های خوب برای وارد شدن به بخش جدید زندگیشان است. جای کودک در میان آغوش گرم مادر است نه پناه گرفتن از باران و سرما زیر سقف مغازه‌ها. نوجوان باید در باشگاه ورزشی عرق بریزد نه زیر بار حمل وسایل. کودک و نوجوان باید گرمای خانواده را درک کند تا بتواند آن را به دیگران منتقل کند، نیاز به مطالعه دارد تا بتواند به فرد مفید و انسان دوستی تبدیل شود تا به بشریت خدمت کند، نیاز به ورزش دارد تا بدنش روال طبیعی خود را حفظ کند و در آینده در برابر بیماری مقاوم باشد و نیاز به تفریح دارد تا روحش و به تبع آن خسته و افسرده نباشد.


کودکی که در گرما و سرما باید کار کند و مورد بی‌احترامی، بی‌توجهی و بی‌عاطفگی دیگران قرار بگیرد دچار مشکلات روحی بسیاری که در علم روانشناسی به آن «تله» می‌گویند، می‌شود. این کودکان عموما با تله‌های طرد اجتماعی، حق طلبی و مهر طلبی دست به گریبان هستند و باعث می‌شود در آینده به افرادی رنجور که همه چیز را تاریک ‌می‌بینند تبدیل شوند و ریختن یک قطره آب روی لباسشان را نشانه بدبختی دائمی خود می‌دانند و نمی‌توانند رفتار مناسبی با بقیه داشته‌باشند و در صورت ازدواج کردن و بچه دار شدن هم کماکان افکار منفی رهایشان نمی‌کند زیرا مهم‌ترین روزهای زندگیشان را در خیابان‌ها گذرانده‌اند.
اما نقش ما جز متاثر شدن و فیلم گرفتن از آنها چیست؟ خانواده‌ای که توان کمک به همسایه فقیرش را دارد، بنا بر وظایف شرعی و اخلاقی خود وظیفه دارد به هموطن خود کمک کند، زیرا در روایات و آیات بسیاری بر لزوم کمک به فقرا اشاره شده است و اخلاق نیز نمی‌پذیرد که خود با شکم پر بخوابیم و هر چه که خواستیم بتوانیم بخریم اما کودک همسایه از گرسنگی گریه کند و حتی یک اسباب بازی سالم و زیبا نداشته باشد. عقل سلیم هم می‌داند که پیشرفت یک مجموعه در گرو کامل بودن تمام اجزای آن است و کودکی که نمی‌تواند الفبا را بیاموزد، آینده سختی خواهد داشت و عملی که باعث پسرفت خودش و جامعه است ممکن است انجام دهد.
مشکلات زیاد است اما راه حل ساده است؛ با مهربانی خویش، زندگی عادی و پر از شادی را به دیگران هدیه کنیم. همگی کتاب‌هایی داریم که سمتشان نمی‌رویم اما با دادن آن به بقیه کمک بسیار بزرگی به او می‌کنیم، زیرا کتاب روشنایی بخش است و جاده تاریک باعث سقوط به دره می‌شود. لوازم‌التحریری را که استفاده نشده یا مقدار کمی از آن استفاده شده است می‌توانیم به نیازمندان بدهیم. افراد متمول هم میتوانند با کمک به سرپرستان خانوار یک ثبات نسبی در وضعیت اقتصادی خانواده آنها به وجود آورند تا دیگر فرزندانشان مجبور به کار نباشند.
البته این موارد نافی مسئولیت مدیران و مسئولان ذیربط نیست اما در عرصه عمومی، در صورتی مشکلات حل می‌شود که بقیه را مانند اعضای خانواده خود بدانیم و سلامتی و موفقیتشان برای ما مهم باشد. در صورت کم کاری، هنگام دیدن یک معضل برای پیدا کردن مقصر فقط باید به آینه نگاه کنیم.