ترامپ «موضوع تقلب» را پيش می كشد

کمتر از يک هفته تا زمان انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا باقي مانده است، فضاي سياسي اين کشور را چگونه مي‌بينيد؟
آنچه امروز انتخابات آمريکا را تا حدودي متفاوت کرده اين است که ترامپ در ايالت‌هايي کــــه بــه‌صـــورت سنـــتــي طرفدار جمهوريخواهان هستند و در ايالت‌هايي که با اتکا به آنها در سال 2016 موفق به پيروزي شد وضعيت خوبي ندارد اما بايد منتظر ماند و مشاهده کــــرد که در عمل چه اتفاقي رخ خواهد داد. ترامپ در عرصه انتخابات پيش رو کار به مراتب سخت‌تري را نسبت به سال 2016 در پيش دارد و اين از همين امروز به‌خوبي مشخص است که ديگر نمي‌تواند به تمامي آن ايالت‌هايي که با اتکا به راي الکترال آنها پيروز شد، فاتح انتخابات شود. آنچه قطعي است، اگر بخواهيم از امروز ترامپ را بازنده انتخابات ندانيم و نگاهي خوشبينانه نسبت به آراي او داشته باشيم، مشخصا او کار سختي را در پيش دارد و به مراتب نبرد سخت‌تري نسبت به سال 2016 در انتظار او است.
ترامپ در راستاي کارشکني و ايجاد تنش در داخل آمريکا دست به اقدام خاصي خواهد زد؟
در اين ميان آنچه اهميت دارد اين است که به علت شيوع گسترده کرونا در ايالات‌متحده، راي‌گيري پستي به مراتب نسبت به دوره‌هاي قبل بيشتر خواهد بود. اين مقوله‌اي است که ترامپ به آن دل خوش کرده است تا بگويد در انتخابات تقلب شده و آرا دستکاري شده تا يک جو رواني و يک تنش ايجاد کند تا خود را به پيروزي نزديک‌تر کند. از نظر رواني باورپذيرتر اين است که احتمال دارد در آراي پستي تقلب صورت گرفته شده باشد. ترامپ در اين عرصه شروع به حاشيه‌سازي کرده و عنوان کرده است که دموکرات‌ها بيش از آنچه نياز بوده است برگه راي‌گيري توزيع کرده‌اند و به همين شکل به دنبال برهم‌زدن جو است و قصد دارد تا اذهان عمومي و مسئولان ايالات‌متحده را به سمت خود بکشاند يا در انتخابات خلل ايجاد کند. اين تنش‌هايي که ترامپ به‌تنهايي ايجاد مي‌کند کارساز نيست و حتما بايد راي دادگاه نيز با او همراه باشد تا بتواند اقدامي انجام دهد و به صرف حرف زدن نمي‌تواند قدمي در اين عرصه پيش بگذارد. ترامپ اين شانس را دارد که در ديوان عالي ايالات‌متحده ادعاهاي خود را مطرح کند و با توجه به اينکه در اين ديوان کفه ترازو به نفع جمهوريخواهان سنگيني مي‌کند اقدامي را انجام دهد.


ترامپ در چه صورتي به نتيجه خواهد رسيد؟
اين تلاش‌ها زماني ممکن است به نتيجه برسد که اختلاف آراي ترامپ و بايدن کم باشد. اين امر اهميت دارد زيرا اگر اختلاف آرا زياد باشد به خودي‌خود نمي‌توان در آن شک و شبهه‌اي ايجاد کرد. همه چيز بستگي به اين دارد که ميزان اختلاف آرا در شکست ترامپ از بايدن چقدر باشد.
تحريم‌هاي اخير عليه ايران در اين برهه زماني با چه اهدافي صورت پذيرفت؟
ترامپ در تحريم‌هاي اخير عليه ايران نقش‌آفريني نکرد و اين اقدامات را وزارت خارجه آمريکا انجام مي‌دهد و ترامپ در اين حوزه دست آنها را باز گذاشته است تا ايران را پاي ميز مذاکره بکشانند. وزارت خارجه آمريکا امروز در دست کساني است که يک عقده بسيار از ايران دارند و متوجه شده‌اند که ترامپ ممکن است رئيس‌جمهوري يک دوره‌اي باشد. در همين راستا به دنبال اين هستند که شکل‌گيري مجدد برجام را به‌شدت دشوار کنند. آنها به دنبال اين هستند که اقدامي انجام دهند که ايران تا يک سال ديگر نتواند از برجام استفاده کند و از طريق حقوقي به دنبال اين هستند تا در مسير ايران موانعي ايجاد کنند.
آيــا هــمانــگونه که ترامپ يک‌شبه از برجام خارج شد، بايدن نيز مي‌تواند تحريم‌هاي وضع‌شــده زمان ترامپ را به‌زودي لغو کند؟
بازگشت بايدن به برجام به‌سادگي صورت نمي‌پذيرد چرا که حتما آمريکا از فشار حداکثري که ترامپ در زمينه با برجام ايجاد کرده است، نهايت بهره را خواهد برد. آمريکا اين استفاده را خواهد کرد تا مطمئن شود، ايران حاضر خواهد بود درباره موضوعاتي که نقص برجام قلمداد شده و امروزه بسياري از آمريکايي‌ها برروي برطرف کردن آن توافق دارند، تن دهد. موضوعات مربوط به منطقه و مذاکرات تسليحاتي ايران از جمله اين مسائل است. تا زماني که چنين اطميناني به دست نيايد، تصور نمي‌شود که بايدن عجله‌‌اي براي پيش‌قدم شدن در زمينه اجراي مجدد برجام داشته باشد. تعدد تحريم‌ها و پيچيدگي‌هاي حقوقي به‌گونه‌اي است که کار بايدن را کمي براي لغو سريع تحريم‌ها سخت خواهد کرد.
تهديدها و ادعاهاي ايالات‌متحده پس از لغــو تــحريم‌هاي تسليحاتي مي‌تواند صحت داشته باشد؟
اگر منطقه غرب آسيا به انبار مهمات و بشکه باروت تبديل شده به خاطر فروش بي‌حد و مرز تسليحات از سوي آنها به کشورهاي منطقه است. آنچه موجب ناامني در منطقه شده، سياست‌هاي آمريکا در قبال خاورميانه است که در برخي از موارد همراه با همکاري کشورهاي اروپايي بوده است. از طرفي سياست فروش بي حد و مرز سلاح از سوي آنها منطقه را به انبار مهمات تبديل کرده است. از ديد ايران، منطقه به شکل خطرناکي در حال تبديل شدن به بشکه باروت و انبار مهمات است؛ به همين خاطر، اولويت ايران برقراري رژيم کنترل تسليحات، توقف فروش بي‌حد و مرز سلاح به کشورهاي منطقه و برقراري يک نظام همکاري دسته‌‌جمعي براي تامين امنيت منطقه‌اي است. خريد تسليحات و توليد سلاح بايد بر اساس نيازهاي مشروع و قابل فهم کشورها باشد. اگر رژيم کنترل تسليحات و نظام همکاري‌هاي دسته‌جمعي حاکم شود، در آن صورت ما شاهد رقابت‌هاي تسليحاتي در منطقه نخواهيم بود اما اگر پروپاگانداي ايران‌هراسي و بزرگنمايي خطر ايران ادامه يابد، رقابت‌هاي تسليحاتي ناخواسته به منطقه تحميل مي‌شود. تحميل رقابت‌هاي تسليحاتي به منطقه، ابعاد، آثار و پيامدهاي ناخواسته و منفي شديدي براي دنيا به‌ويژه کشورهاي منطقه به همراه خواهد داشت؛ به‌طوري‌که هيچ کشوري نمي‌تواند از آن مصون باقي بماند.
تاکيد آمريکا بر عادي‌سازي روابط کشورهاي عربي با رژيم‌صهيونيستي در اين برهه زماني به چه علت است؟
نمايش‌هاي اخير عادي‌‌سازي روابط امارات و بحرين با رژيم‌صهيونيستي در واشنگتن مي‌تواند دستکم در تبليغات دولت ترامپ براي افرادي که به چنين موضوعاتي اهميت مي‌دهند، مهم باشد اما نمي‌تواند تاثير قابل‌توجهي در افزايش ميزان محبوبيت و رأي ترامپ در پايگاه خودش در داخل آمريکا داشته باشد. پايگاه رأي ترامپ در بين کساني است که دغدغه اصلي آنها مسائل داخلي آمريکــاست، کـساني که نسبت بــه سيستم آمريکا در داخل به لحاظ اقتصادي مانند مشاغل يا نظام بهداشتي بيشتر حساس هستند تا موضوعات خارجي، آن هم در مناطق دوردست. موضوع مناقشه اعراب و اسرائيل در دهه‌هاي گذشته همواره جنبه نمادين در پيشرفت سياست‌هاي آمريکا در منطقه موسوم به خاورميانه داشته است. به‌طور تاريخي و اصولي ميان دموکرات‌ها و جمهوري‌خواهان در نسبت شان با رژيم‌صهيونيستي تفاوت چندان عمده‌اي وجود نداشته است اما به نظر مي‌‌رسد احزاب مختلف اسرائيل با احزاب آمريکا نسبتي برقرار کرده‌اند. در واقع از دوره اوباما با افزايش اختلاف ميان نگاه دموکرات‌ها و بخشي از اسرائيل به مسائل خاورميانه و به‌طور خاص مساله اعراب و اسرائيل شکافي پيش آمد که در حقيقت مرتبط به گسيختگي ميان دموکرات‌ها و نگاه افراد حاکم بر اسرائيل، يعني طيف نتانياهو و تندورهاست. برجام هم نقش کليدي در اين ماجرا ايفا کرد؛ اما همين دموکرات‌ها با طيف‌هاي ميانه‌رو اسرائيل رابطه بسيار قوي دارند. وي با بيان اينکه جمهوريخواهان به طيف تندرو اسرائيل نزديک‌تر شدند که در دوره ترامپ شاهد اوج آن هستيم. از طرفي، لابي اسرائيل در آمريکا هم دچار انشقاقي عمده است. آيپک امروز کاملا تحت‌تاثير ديدگاه‌هاي افراطي نتانياهو قرار گرفته، آن را تبليغ مي‌کند و به‌دنبال حامياني براي او مي‌گردد. درحالي‌که لابي‌هاي ديگري هم وجود دارند که به طيف ميانه‌رو احزاب اسرائيل نزديک‌تر هستند و آنها دموکرات‌ها را ترجيح مي‌دهند.
از نظر ايـــن طــيــف از لابي‌هاي صهيونيستي حتي به اصطلاح پيشرفت‌ها در عادي‌سازي روابط امارات و بحرين و اسرائيل کمکي به صلح براي اسرائيل نکرده و نمي‌کند. همان‌ها هستند که با ادامه اشغال کرانه باختري و انتقال سفارت آمريکا به بيت‌‌المقدس هم مخالف بودند.
رژيم‌صهيونيستي تمايل به انتخاب کدام نامزد در انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا دارد؟
در مجموع براي رژيم‌صهيونيستي تفاوت عمده‌‌اي ميان ترامپ و بايدن وجود ندارد و هر کدام از آنها انتخاب شوند حتما منافع اسرائيل را در اين منطقه در اولويت قرار خواهند داد؛ تنها شدت عمل و تاکتيک‌هايي که در اين حمايت به کار مي‌گيرند، ممکن است متفاوت باشد. آنچه شاهد بوديم تشکيل محوري است که محمد بن‌سلمان و بن‌زايد در رأس آن هستند و بحرين هم به آنها پيوسته است. همان اردوگاهي که جنگ يمن را پيش برد و در رأس مخالفان برجام و حاميان به اصطلاح منزوي کردن ايران بود. اينها خواستار ادامه دولت ترامپ براي بار دوم هم هستند اما در رابطه با جهان عرب، بايد تفاوت‌هاي عمده ميان آنها را در نظر بگيريم. به نظر نمي‌رسد براي قطر، کويت و کشورهاي عرب شمال آفريقا حضور ترامپ مزيت محسوب شود. دموکرات‌ها با وجود اينکه اين عادي‌‌سازي رابطه را مورد تاييد قرار مي‌دهند، اما تاکيد مي‌‌کنند که نام آن پيمان صلح نيست، چراکه بحرين و امارات در حــال جـنگ با رژيم‌صهيــونيــسـتي نبوده‌‌اند کـــه امـروز بخواهنـد به صـــلح برسنـــد و بـــه آن مـــيـزان که ترامپ ادعا کرده ثمربخش نيست.