درس عبرتی از تجربه روحانی

آفتاب یزد- گروه سیاسی: با پشت سرگذاشتن انتخابات آمریکا که محافل سیاسی در ایران را نیز بسیار به خود مشغول کرده بود حالا کم‌کم موضوع انتخابات ریاست جمهوری 1400 بیشتر مورد توجه
قرار می‌گیرد. انتخاباتی که در نوع خود ویژگی‌های خاصی دارد. چهارسال پیش وقتی بسیاری شعار می‌دادند تا 1400 با روحانی گمان نمی‌کردند در 1400 رمقی برای آنها برای حضور در انتخابات نباشد و عملکردی قابل دفاع از دولت مورد علاقه خود نبینند. به هر روی شرایط فعلی سیاسی کشور به شکلی است که دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا باید با افول مردمی خود و واقعیت‌ها کنار بیایند. در این میان یک نکته ویژه نسبت به 1400 وجود دارد. اینکه کاندیداهایی که وارد کارزار رقابت می‌شوند پیش از انتخابات کابینه خود را معرفی کنند! چنین اقدامی چطور می‌تواند مثمر ثمر باشد و در واقع چه دردی را دوا می‌کند؟ در این مورد شاید بهتر باشد به همان سال 96 بازگردیم. حسن روحانی شعارهای مختلفی می‌داد و به قولی مردم را به وجد آورده بود که اگر برای بار دوم رئیس جمهور شود چه کارها که نخواهد کرد! (البته در عمل کارهایی زیادی کرد اما نه مثبت!) اما در واقع موضوع اصلی این است که روحانی وقتی با بیش از 24 میلیون رای انتخاب شد کابینه‌ای محافظه کار انتخاب کرد که سنخیتی با وعده‌های او نداشت. در واقع روحانی قول‌هایی به مردم داد اما افرادی را انتخاب کرد که اعتقادی به آن قول‌ها نداشتند! همین موضوع را چهره‌های سیاسی نیز چند بار گوشزد کرده‌اند که روحانی با کابینه خود وفای به عهد نکرد. حالا سوالی که مطرح می‌شود این است که اگر کابینه قبل از انتخابات به مردم معرفی می‌شد آیا بازهم مردم به او رای می‌دادند؟ در واقع به نظر می‌رسد انتخاب کابینه پیش از نتیجه انتخابات این فرصت را به مردم می‌دهد که واقعیت‌های کاندیدای مورد نظر را بشناسد.
> تاریخچه یک پیشنهاد
البته چنین پیشنهادی در چندین نوبت نیز از سوی فعالان سیاسی مطرح شده که بهتر است کابینه پیشاپیش معرفی شود. در بهمن 97 محسن میردامادی فعال سیاسی اصلاح‌طلب تصریح کرد: « وقتی به دنبال فرد می‌گردیم به دنبال یک فرد شناخته‌شده هستیم، اما برای سال ۱۴۰۰ باید فردی را که می‌خواهیم انتخاب کنیم، از قبل تیم خود و مثلاً معاون برنامه‌ریزی، رئیس دفترش را معرفی کند و نیز برنامه مشخص و کاملی داشته باشد تا پس از بررسی مشاوران و رای آنان به تیم و برنامه‌ها، با شکل‌دادن به یک جبهه منسجم، پیش رویم که در این‌صورت به موفقیت خواهیم رسید.»


حسین نجابت فعال سیاسی اصولگرا نیز در سال 91 با موضع‌گیری نسبت به انتخابات 1392 گفته بود:در انتخابات پیش رو یک قدم به جلو این است که کاندیداها تیم نزدیک به خود یعنی معاون اول، وزیر خارجه، وزیر کشور و معاون اجرایی را نیز معرفی کنند.
حتی اگر بازهم به عقب بازگردیم در اردیبهشت 1384 علی عباسپور تهرانی‌فرد نماینده مجلس هفتم معتقد بود که معرفی کابینه یا حداقل معرفی معاول اول از سوی کاندیداها، کاری پسندیده و مطلوب است. نماینده مردم تهران در گفت‌وگو با ایسنا، معرفی کابینه از سوی کاندیداها را کاری موثر در شناخت مردم از خط مشی اجرایی رییس جمهور احتمالی و در نتیجه حضور بیشتر آنها در صحنه عنوان کرد و افزود: «اگر این کار در انتخابات باب شود مطلوب است.» به گفته‌ وی اصولا آنقدر مسائل انتخابات پیچیده و بحرانی می‌شود که کاندیداها به مبانی و اصول کاری خود که بحث تبلیغات است نیز نمی‌رسند چه برسد به تامل در زمینه‌ معرفی کابینه‌ی احتمالی خود. عباسپور در عین‌حال تاکید کرد که در این راستا قصد دفاع یا رد کردن کاندیداها را ندارد.
چند روز پیش از انتخابات سال 88 نیز محمدرضا باهنرکه تشکلش حامی محمود احمدی‌نژاد درانتخابات ریاست جمهوری بود، درباره درخواست چهره‌های شاخص اصولگرا، مبنی بر معرفی برخی از افراد در کابینه جدید این کاندیدا، اظهار داشت: اگر کاندیداها از جمله دکتر احمدی‌نژاد تعدادی ازافراد کابینه خود را مانند معاون اول و رئیس بانک مرکزی و... معرفی نمایند با این حرکت باعث افزایش شفافیت عملکرد خود خواهند شد.
این رویه همچنان ادامه داشته است و حتی همین هفته پیش نیز چنین درخواستی از سوی یک فعال سیاسی اصولگرا برای 1400 مطرح شد. مهدی چمران رئیس اسبق شورای شهر تهران درباره برخی اظهارات مبنی بر اینکه بهتر است نامزدهای ریاست جمهوری در ابتدا کابینه مد نظر خود را به مردم معرفی کنند،گفت: من با این پیشنهاد موافقم که نامزدها از قبل تیم خود را به مردم معرفی کنند، زیرا اینکه نامزدها افرادی را قبول داشته و آنها را برای دولت احتمالی خود انتخاب کنند رسمی است که در سایر کشورها هم وجود داشته و چندان
پیچیده نیست.
او ادامه داد: البته اگر آن نامزد بخواهد وزرای خود را به مردم معرفی کند قطعی نخواهد بود، چرا که آنها باید رای اعتماد خود را از مجلس بگیرند؛ اما معرفی تیم نزدیک به دولت احتمالی خود برای مردم بسیار مفید خواهد بود.
چمران در پاسخ به این سوال که آیا در این صورت وامدار فرد یا گروهی نخواهند بود؟ گفت: این امر بستگی به آن شخصیت دارد؛ بله برخی‌ها هستند که خود را وامدار افرادی می‌دانند که برایش تلاش کرده‌اند و از همین رو وقتی که بر سر کار می‌آید مجبور به کار با همین افراد هستند.
این فعال اصولگرا تاکید کرد: اما قاعدتا نه نماینده مجلس و نه رئیس دولت نباید خود را وامدار عده‌ای بداند، اگرچه همفکری و هماهنگی با افراد امری مثبت است؛ اما وامدار بودن به خصوص درباره مسائل مالی زیبنده هیچ فردی نیست؛ ناگفته نماند که این امر بسته به شخصیت خود فرد داشته و با وضع قوانین و مقررات نمی‌توان آن را
تحت کنترل درآورد.
همین دیروز نیز حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا گفت: گزینه‌های انتخاباتی، برنامه‌های خود را برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی در اختیار مردم قرار دهند و ۲ یا ۳ نفر از اعضای کابینه خود را هم معرفی کنند تا مردم آن‌ها را بشناسند.
> تجربه حمایت از روحانی
اما ضرورت چنین راهکاری برای 1400 را با یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب بحث کردیم. علی صوفی به «آفتاب یزد» گفت:«درباره چنین تصمیمی باید دو موضوع را مدنظر قرار داد نخست اینکه آیا کاندیدای مورد نظر دارای هویت جریانی مشخصی است یا خیر، در واقع اگر فردی به دلیل مقتضیات زمانی شانس رای‌آوری دارد و به همین دلیل یک جریان از او حمایت کند لزوم معرفی کابینه احتمالی بسیار حائز اهمیت است. اما اگر کاندیدای مورد نظر به عبارتی شناسنامه‌دار باشد و عضوی شناخته شده از یک جریان باشد انتخاب کابینه پیشاپیش چندان ضرورتی ندارد.» او گفت:«به طور مثال در مورد آقای روحانی
در سال‌های 92 و 96 می‌توانست این رویه صورت گیرد که اصلاح‌طلبان از او بخواهند پیشا پیش نفرات کابینه خود را تعیین کند، با توجه به اینکه روحانی اصلاح‌طلب نبود این می‌توانست تضمینی برای اصلاح‌طلبان باشد که سرمایه اجتماعی خود را بدون ضمانت هزینه نمی‌کنند.»
این فعال سیاسی در ادامه بیان داشت:«به عبارت دیگر وقتی درباره یک کاندیدا اطمینان وجود ندارد که قرار است بعد از پیروزی به کدام سمت برود و تحت تاثیر چه افرادی قرار بگیرد و در این میان وعده‌های خود را فراموش کند به نظر می‌رسد معرفی کابینه می‌تواند یک راه حل برای جلوگیری از تغییر جهت فرد بعد از پیروزی باشد.» او گفت:«ماجرای آقای روحانی در این مورد برای اصلاح‌طلبان درسی است که نسبت به این موضوع حساس باشند که اگر قرار است بار دیگر کاندیدای اصلاح‌طلبان نتواند وارد شود و آنها مجبور شوند به مشارکت بدون قید و شرط در انتخابات، در این صورت اصلاح‌طلبان باید از کاندیدایی که به سراغ او می‌روند تضمین‌های اینچنینی بگیرند. اما به عنوان مثال وقتی آقای خاتمی پیروز شد او چون مشخص بود از چه جریانی است کاملا متناسب با اهداف و وعده‌هایی که داده بود عمل کرد و انتخاب کابینه نیز با درصد زیادی بدون چالش انجام شد.» صوفی در پایان تاکید کرد: «البته در شرایط کنونی مردم اصلا از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرند که آنها بازهم یک کاندیدای غیراصلاح‌طلب را معرفی و از آن حمایت کنند،
در واقع امروز حتی درباره اینکه مردم از یک کاندیدای کاملا اصلاح‌طلب نیز حمایت کنند حرف و حدیث بسیار است و پیش‌بینی 1400 بسیار دشوار است با این شرایطی که از رغبت و میل مردم نسبت به حضور در انتخابات می‌بینیم.»