اخبار ویژه


 
  آمریکا چگونه رسماً به دیوانه‌خانه تبدیل شد؟
آمریکا رسما دیوانه‌خانه شده است. حامیان مسلح ‌ترامپ، سرگرم تظاهرات اعتراضی هستند و می‌گویند «چه ‌ترامپ پیروز شود و چه نشود، زمان آن رسیده که ما برخیزیم؛ ما بدون جنگ و خونریزی کوتاه نمی‌آییم». طرفداران بایدن هم دست‌کمی ‌از آنها ندارند؛ چرا که سران دموکرات‌ها تا توانسته‌اند رئیس دولت مستقر را هجو و تمسخر کرده و متهم به دزدی نموده‌اند. اما فقط طرفداران دو نامزد نیستند که کف خیابان سرگرم ضرب و شتم همدیگر هستند.
در سطح حاکمیتی نیز این دوپارگی و منازعه، به شدت در جریان است. منازعه‌ای که تصور می‌شد به مناظره‌های موهن و مبتذل انتخابات محدود بماند. اکنون میدل ایست مانیتور می‌نویسد: شاخص دموکراسی در آمریکا کاهش پیدا کرده  و از جمله موارد، قطبی شدن شدید سیاسی و فرهنگی، افزایش تحرکات شبه‌‌نظامیان، خشونت پلیس و بدرفتاری با مهاجران است.


فرانسیس فوکویاما مدعی نظریه «پایان تاریخ با لیبرال دموکراسی»، چندی قبل اذعان کرد: «اگر ‌ترامپ رای بیاورد ساختار ایالات ‌متحده دچار گسیختگی بیشتر می‌شود. اما حتی اگر دموکرات‌ها کاخ سفید و کنگره را هم در اختیار بگیرند، وارث کشوری زانو زده خواهند بود».
باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق ظرف سه روز، دو بار درباره سرنوشت نظام آمریکا پس از ادعای تقلب هشدار داد و حال آنکه ‌ترویج ادعای دروغین تقلب را در خدمت نقشه آشوب‌افکنی در ایران در سال 88 به اجرا گذاشت.
او دیروز به بی‌بی‌سی گفت «شکاف در آمریکا نسبت به چهار سال قبل بیشتر شده. اینکه هر یک از نامزدها بیش از ۷۰ میلیون رأی به دست آوردند، نشان می‌دهد آمریکا به‌شدت با شکاف همراه شده؛ خشم و ناراحتی بین جوامع شهری و روستایی، مهاجرت، بی‌‌عدالتی‌ها و تئوری‌‌های توطئه دیوانه‌وار باعث این جدایی شده است».
اوباما دو روز قبل هم درباره ادعای تقلب در انتخابات آمریکا ابراز نگرانی کرد و آن را خطرناک خواند. او به شبکه تلویزیونی سی‌بی‌اس گفت: «نپذیرفتن نتیجه انتخابات، مسیر خطرناکی است. من بیشتر، از این مسئله ناراحتم که سایر مقامات جمهوری‌خواه با این مسئله همراهی می‌کنند و به ‌ترامپ دلگرمی‌ می‌دهند. این، یک گام دیگر برای مشروعیت‌زدایی، نه‌تنها از دولت آینده، بلکه مشروعیت‌زدایی از کل نظام دموکراسی آمریکاست. این، مسیری خطرناک است».
اظهار نگرانی باراک اوباما درباره سرانجام ادعای تقلب و تیره و تار کردن آینده نظام سیاسی، در حالی است که خود وی سال ۸۸، ضمن حمایت از سران فتنه ‌سبز و ادعای دروغین تقلب، رفتار موسوی و دیگر سران فتنه ‌سبز را «الهام‌بخش» خوانده بود!
نکته جالب اینکه فاصله آرای ‌ترامپ و بایدن (70 در برابر 73 میلیون رای؛ مجموعا 143 میلیون رای) سه میلیون رأی بیشتر نیست؛ اما در انتخابات ۸۸ که با مشارکت 40 میلیون نفر انجام شد، میرحسین موسوی و حامیان سیاسی‌اش مدعی تقلب ۱۱ میلیونی (فاصله 13 میلیون رای تا 24/5 میلیون رای) شده بودند! دروغی که بعد از شکست فتنه توسط عناصر خائنی مانند خاتمی ‌و تاج‌زاده و... (البته در پستوها و محافل خصوصی) رد شد و تصریح گردید ۱۱ میلیون رأی تقلب اصلاً امکان ندارد.
به هر حال، در همین بلبشوی سیاسی-  اجتماعی در آمریکا، رودی جولیانی وکیل ‌ترامپ مدعی شده  «تقلب سیستماتیک، بی‌نظمی ‌و رفتارهای غیرقانونی، اعتماد به انتخابات آزاد و عادلانه ما را از بین می‌برد».
‌ترامپ رئیس‌جمهور نیز پشت ‌سر هم، توییت‌بازی می‌کند و به ‌ترویج ادعای تقلب ادامه می‌دهد؛ انگار نه انگار که توییتر قرار بود ابزار آشوب‌افکنی دولت‌های اوباما و ‌ترامپ در ایران باشد و نه در آمریکا.
او مدعی است «من هیچ چیزی را نپذیرفتم، (بایدن) فقط از نظر رسانه‌های جعلی پیروز شده! جهان نظاره‌گر است، قانون اساسی نقض شده، نتایج نمی‌تواند پابرجا بماند... رسانه‌های فیک‌نیوز به ما اجازه نمی‌دهند نشان دهیم قانون اساسی چطور به شکل ناگواری نقض شده است... قانون اساسی به شکلی بی‌سابقه مورد حمله واقع شده است... از اخراج ناظران تا تغییر میلیون‌ها رای تا رای‌گیری پس از پایان انتخابات تا استفاده از سامانه رای‌گیری دامینیون که تحت تملک چپ افراطی است... کسانی که مسئول محافظت از قانون اساسی هستند نمی‌توانند اجازه بدهند نتایج جعلی انتخابات پابرجا بماند».
طنز دیگر، ادعای برخی حامیان سیاسی ‌ترامپ است. آنها می‌گویند نرم‌افزار رأی‌گیری شرکت دومینیون که قرار بود ابزار دستکاری سیا در انتخابات ونزوئلا باشد، موجب تقلب و حذف میلیون‌ها رأی ‌ترامپ شده است. سیدنی پاول وکیل ‌ترامپ با انتقاد از نادیده گرفته شدن هشدارها درباره این نرم‌افزار گفت: «اینکه جینا‌ هاسپل همچنان آنجا در ریاست سیا باشد، غیرقابل درک است. او باید فوراً اخراج شود».
اما فقط رقبای دموکرات و جمهوری‌خواه نیستد که همدیگر را دزد و متقلب و دیوانه و احمق می‌خوانند. ‌ترامپ جان بولتون، مشاور قبلی امنیت ملی خود را احمق‌ترین همکاران خود خوانده و با ادبیاتی خواندنی گفته است «جان بولتون یکی از احمق‌ترین افراد در دولت من بود که افتخار کار با او را داشته‌ام. او فردی عبوس، کسل‌کننده و ساکت بود و هیچ چیزی به امنیت ملی اضافه نکرد؛ جز اینکه دائم تکرار می‌کرد بیایید وارد جنگ شویم. او اطلاعات طبقه‌بندی‌شده بسیاری را به‌طور غیرقانونی منتشر کرد. یک احمق واقعی!»
بولتون همان عنصر ورشکسته‌ای است که بالغ بر بیست سال در حوزه براندازی علیه ایران فعالیت کرد، بارها در میتینگ گروهک‌های ضدانقلاب و ‌تروریست شرکت کرد و دو سال قبل با پروژه تابستان داغ مدعی بود ملت ایران چهل‌سالگی انقلاب خود را نخواهد دید(!)
گفتنی است رهبر انقلاب 19 دی 97 در بیاناتی حکیمانه درباره «احمق‌های درجه یک آمریکایی» فرمودند «دشمنان این ملت علاوه‌ بر آنچه انجام می‌دهند، جنگ روانی، اظهارنظر و رجزخوانی هم دارند. این رجزخوانی‌ها باید همان‌طور که هست، دانسته بشود. اینها درباره سال ۹۷ هم از همین رجزخوانی‌ها داشتند و سعی می‌کردند توی دل بعضی‌ها را خالی کنند. یکی از همان احمق‌های درجه یک در اواسط یا اوایل سال ۹۷ گفت که ما اگر از برجام خارج بشویم، در خیابان‌های ایران، شورش اتفاق می‌افتد. یکی دیگر از همین حضرات احمق‌های درجه یک اظهارنظر کرد که در سال ۲۰۱۹، کریسمس را آقایان آمریکایی‌ها در تهران جشن خواهند گرفت. آیا این‌ها واقعاًً تحلیل‌شان این‌قدر نسبت به مسائل منطقه و کشور دور از واقعیت است و این حرف‌ها را جدی می‌زنند و یعنی حماقت است این حرف‌ها؟ یا نه، قصد جنگ روانی دارند و خباثت دارند و این حرف‌ها را پخش می‌کنند در عالم. برای من مشخص نیست. ممکن است هر دو باشد. هم حماقت و هم خباثت».
در هر صورت آنچه قطعی است، اینکه احمق‌های درجه یک آمریکایی به تیپ هم زده و رسما آمریکا را به دیوانه‌خانه تبدیل کرده‌اند.مدعیان اصلاحات کی مسئولیت‌پذیر بودند که حالا باشند؟!
عضو شورای‌ عالی سیاستگذاری جبهه اصلاح طلبان گفت: فراکسیون امید با رای مردم به برند اصلاح طلبی، با بیش از ۱۰۰ نماینده در مجلس دهم تشکیل شد، سپس برخی از آنها تغییر فراکسیون دادند و «گندم نمای جو فروش» شدند چون با رای اصلاح‌طلبی به مجلس رفتند و خلاف آن عمل کردند.
«جواد امام» درباره عملکرد فراکسیون امید مجلس دهم به ایرنا گفت: این فراکسیون در مجلس دهم در اقلیت بود. برخی اعضای آن در همان روزهای اول تغییر فراکسیون دادند و به مستقلین و اصولگرایان پیوستند. جواد امام یادآور شد: اصلاح‌طلبان باید برای انتخابات ۱۴۰۰ با برنامه حاضر شده و نامزد خود را معرفی کنند و او باید برنامه مورد نظر اصلاح طلبان را نمایندگی کند. به لحاظ سیستم‌های حزبی، جریان اصلاحات باید در پی نیروی تشکیلاتی و حزبی مورد نظر برود تا مطالبات خود را پیگیری کند.
این اظهارات در حالی است که اصلاح‌طلبان در موج‌سواری قدرت و فرار از پاسخگویی، ید طولایی دارند. آنها دهه اول در بسیاری از مصادر امور بودند اما طی دو دهه اخیر، همواره از عملکرد خود برائت جسته‌اند و نظام را متهم کرده‌اند، برخی از همین‌ها معترض جدی دولت مرحوم هاشمی (سازندگی) بودند اما در خرداد 76 به سادگی آب‌خوردن با حزب حاکم بر دولت (کارگزاران سازندگی) ائتلاف کردند و شعارهای خط امامی و عدالت‌خواهانه و ضدامپریالیستی را به فراموشی سپردند. برخی از اعضای این ائتلاف نظیر کارگزاران نیز بعد از پایان دوره 8 ساله خاتمی، و در حالی که جزو ائتلاف حاکم بر دولت بودند، اصلاح‌طلبان چپ را متهم به تندروی کردند. حتی برخی از تندروهای چپ هم خاتمی را اردک لنگ و بی‌کفایت خواندند و با او فاصله‌گذاری کردند؛ هر چند که در فتنه سال 88 مجدد دور او و موسوی و کروبی جمع شدند تا مجدداً موج‌سواری سیاسی کنند.
این طیف درباره اکثریت مجلس دهم (ائتلاف روحانی و خاتمی و لاریجانی) و همچنین دو دولت روحانی نیز رفتار شترمرغی را مرتکب شده‌اند؛ هم امتیاز و موقعیت و پست گرفتند و هم پس از مشاهده نارضایتی مردم فاصله‌گذاری کردند؛ و حال آن که در مجلس نهم، لاریجانی را به خاطر به تصویب رساندن برجام تا عرش می‌بردند و همین حالا نیز برخی از آنها زمزمه حمایت از او در انتخابات 1400 را می‌کنند. اجمالاً رویکرد این جریان سیاسی، ذاتاً ابزاری، فرصت‌طلبانه، هرهری مسلکانه، مذبذب، نان به نرخ روز خوران، و ضمناً مسئولیت‌گریزانه است.راغفر: روحانی تا توانست دولت بعدی را بدهکار کرد
یک اقتصاددان حامی دولت به روزنامه آفتاب یزد گفت: دولت در قبضه منافع رانت‌خواران است. حسین راغفر به آفتاب یزد گفته است: اصولاً بودجه باید یک برش سالیانه از برنامه توسعه‌ای بلندمدت باشد، منتها به دلیل اینکه عمده فعالیت‌های اجتماعی دولت در بودجه به شدت رنگ باخته و کاهش پیدا کرده است مثل همین بودجه سال ۹۹ که در آن به سر می‌بریم. سهم بودجه موضوع مهم اجتماعی در حوزه بهداشت و درمان قبل از اینکه بحث کرونا چندان مطرح شود، درحالی که سال‌های گذشته این سهم در بودجه ۴.٢ بود، اما در بودجه تصویب شده برای سال ٩٩ نزدیک به ۲ درصد از ۴ و ۲ دهم درصدی که اتفاقا مربوط به چند سال پیش بود کاهش یافت.
کاهش بودجه‌ بخش‌های مهم اجتماعی به معنای این است که دولت عملا مسئولیت‌های اجتماعی خود را واگذار کرده است. نه تنها در بخش بهداشت و درمان، بلکه در حوزه آموزش و پرورش نیز یک معضل دیگری توسط این دولت رخ داده است که عملاً حاکی از همین نکته است که دولت بخش آموزش و پرورش کشور را هم به حال خود رها کرده است، لذا نباید فکر کنیم فقط بودجه عمرانی رها شده و بودجه‌ای برای مسائل عمرانی در میان نیست.
استاد دانشگاه الزهرا می‌افزاید: وقتی دولت به این حوزه‌ها بی‌اعتنایی مالی می‌کند نتیجه آن را در پدیده نامیمونی مثل رشد بیکاری و بزهکاری و جرائم بیشتر می‌بینیم که نتیجه بودجه‌ریزی بی‌محتوا و بی‌اعتنای دولت به بخش‌های اساسی است. موضوعی که آینده کشور را با خطرات بسیار جدی روبه‌رو کرده است.
وی درباره لایحه بودجه سال 1400 هم گفت: متأسفانه دولت آقای روحانی به طور بی‌سابقه‌ای بدهی‌های خود را افزایش داده و عملاً پرداخت و پس دادن این بدهی‌ها بسیار سخت شده لذا، چون دولت برای این موضوع کاری نکرده و نمی‌کند به گردن دولت آتی می‌افتد که حداقل نیمی از سال آینده را دولت بعدی باید عهده‌دار شود. این دولت تا توانسته از ظرفیت‌های درآمدی دولت بعدی خرج کرده و آنها را بدهکار کرده است و عملاً فرصتی برای اصلاح امور به‌خصوص تغییر ریل‌گذاری اقتصاد فراهم نکرده و به یک معنایی همه‌ راه‌های پیش روی دولت بعدی را کاملا بسته به‌نحوی که آنها به جز مسیری که تاکنون طی شده نتوانند بپیمایند و ادامه وضع موجود با توجه به وضعیت بودجه‌ای عملا جامعه را با مخاطرات مختلفی
رو‌به‌رو می‌کند. راغفر افزود: اینکه مجلس فقط ۵ تا ۱۰ درصد می‌تواند تغییر در بودجه به وجود بیاورد، به خاطر نقش قوه مجریه در تنظیم بودجه که در واقع مسئول تنظیم بودجه را تخریب نکند و ظاهراً مجلس و شورای نگهبان به این توافق رسیده‌اند که نمی‌توان تغییرات چندانی ایجاد کرد، چون یا باید کل لایحه بودجه را به دولت پس بدهند و از دولت بخواهند که خود لایحه بودجه را اصلاح کند و اینکه مجلس اساسا نمی‌تواند مفاد بودجه را اصلاح کند، اگر ایرادی دارد باید برگرداند و خود دولت این کار را انجام دهد دولت هم متاسفانه کاملاً در قبضه منافع رانت خواران و صاحبان
ثروت است.برای یک جنازه متعفن دو بار مذاکره نمی‌کنند آقای زیباکلام!
یک فعال اصلاح‌طلب تصریح کرد اصلاح‌طلبان وقت خود را برای انتخابات 1400 تلف نکنند. او در عین حال در ادعایی آزاداندیشانه مدعی شده برجام 1400 برای اصولگرایان است!
صادق زیباکلام در پاسخ این سؤال خبر آن‌لاین که «با روی کار آمدن بایدن در کاخ سفید چه تغییری در سیاست ایران در قبال آمریکا ایجاد خواهد شد، آیا باید منتظر تغییراتی در آینده باشیم؟» گفت: من معتقدم اگر انتخاب آقای بایدن قطعی شود و در نهایت او از دو ماه دیگر رئیس‌جمهور آمریکا شود، مسئله‌ای در رابطه ایران و آمریکا تغییر پیدا نمی‌کند. مقصودم رویکرد آمریکاستیزی است که ظرف 40 سال گذشته جاری بوده است. آن چیزی که در نهایت اتفاق خواهد افتاد نرمشی است که می‌توان آن را برجام 1400 خواند که در گذشته هم شاهد آن بوده‌ایم که یک فضای نفس کشیدنی برای ایران به‌وجود خواهد آورد. اما در اصل دشمنی ایران و آمریکا تغییری ایجاد نمی‌کند. چون آمریکاستیزی عمود خیمه جمهوری اسلامی است.
وی مدعی شد: با روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، ممکن است مذاکرات در همین دولت آقای روحانی آغاز شود؛ اما برجام 1400 در دولت بعدی اتفاق خواهد افتاد. چون در انتخابات 1400 حامیان اصلاح‌طلبان پای صندوق‌های رأی نخواهند رفت. بنابراین، این اصولگرایان هستند که پیروز انتخابات خواهند بود و مذاکرات توسط اصولگرایان پیش خواهد رفت. زیباکلام می‌افزاید: از سوی دیگر چون اصولگرایان دولت و مجلس را در اختیار خواهند داشت، مشکلی که در برجام قبلی شاهد آن بودیم را شاهد نخواهیم بود. چون در برجام قبلی مجلس اصولگرایان هر اقدامی را برای عدم موفقیت برجام انجام داد. اما برجام 1400 اصولگرایان می‌تواند موفقیت بیشتری نسبت به برجام قبلی داشته باشد.
او در عین حال گفته است: سابقه دموکرات‌ها این گونه است که مقداری برای جامعه مدنی و حقوق بشر و دموکراسی ارزش قائل می‌شوند. از این زاویه برخی از اصلاح‌طلبان یک امیدواری مختصری به روی کار آمدن بایدن دارند و روی کار آمدن بایدن و دموکرات‌ها هم باعث می‌شود تا اروپایی‌ها هم مقداری مسئله حقوق بشر در ایران را جدی‌تر پیگیری کنند. زیباکلام درباره جلسات انتخاباتی اصلاح‌طلبان با محوریت مجمع روحانیون هم گفت: به نظر من اصلاح‌طلبان وقت خود را تلف می‌کنند. هر بخشی از جریان اصلاح‌طلب، اعم از روحانیون مبارز و کارگزاران و دیگران که امیدی به انتخابات 1400 دارند به نظر من وقت خودشان را تلف می‌کنند و متأسفانه هیچ شناختی از جامعه ایران ندارند. نه تنها جهانگیری و محسن هاشمی و حتی خاتمی هم رأی نمی‌آورد.
همچنان که تحلیل زیباکلام درباره سرخوردگی از اصلاح‌طلبان درست است، ادعای او درباره مذاکره دولت انقلابی و حزب‌اللهی با آمریکا، دروغی آشکار و فضاسازی برخاسته از تعلق خاطر همیشگی به آمریکاست. اتفاقاً تعبیر او از برجام 1400، دروغ ‌بودن ادعایش را ثابت می‌کند. برجام اگر اعتبار و آبرویی داشت، باید اجرایی می‌شد تا تحریم‌ها برداشته شود و از این جهت دلیل نداشت که یک توافق جهانی تحت عنوان «برجام 1400» تراشیده شود. وقتی جنازه متعفن برجام روی زمین مانده، هیچ دلیلی ندارد که نظام بخواهد آن عبرت پرخسارت را دوباره تکرار کند. البته حساب شیدائیان یا مأموران آمریکا که بخواهند این دیوانگی دوباره (تعبیر آقای روحانی) را تجویز کنند، جداست.
اجمالاً این که مذاکره‌ای با دولت آتی آمریکا - البته اگر منعقد شود!- انجام نخواهد شد؛ نه در دولت آقای روحانی و نه دولت بعد از او. دولت آمریکا قبل از هر اتفاق دیگری، باید تحریم‌ها را به طور روشن و واقعی لغو کند، تا دوباره بتواند به میز 5+1 در برجام برگردد؛ البته آنجا هم قرار نیست کسی مجدداً درباره برجام یا تعهدات فراتر از آن، مذاکره جدیدی انجام دهد. حساب انتقام بانیان و عاملان جنایت علیه شهیدان سلیمانی و ابومهدی مهندس هم، حساب جدایی است و مشمول مرور زمان یا نحوه رفتار آمریکا با برجام
نمی‌شود.