«آگاهي نو» «كه از باد و باران نيابد گزند»

معتقدم كه روزنامه‌ها و مجلات شكلي از شخصيت مديرمسوول يا سردبير خود را به ارث مي‌برند. به همين دليل است كه مي‌بينيم برخي از ‌آنها در‌هم‌ريخته، با محتواي ضعيف و نامرتب به چشم مي‌آيند و برخي ديگر شيك، باشخصيت و مميزات يك آدم باسواد جلوه مي‌كنند. وقتي شماره 1 مجله «آگاهي نو» را كه مديرمسوول و سردبيرش محمد قوچاني است، ديدم، در اين اعتقاد ثابت‌قدم شدم. در واقع محمد قوچاني با اين مجله ناخودآگاه خواسته است ثابت كند كه كار رسانه به ويژه روزنامه و مجله را به كمال مي‌داند. وقتي «آگاهي نو» را ورق مي‌زدم در تمام صفحات حضور قوچاني را حس مي‌كردم، حتي در مطالبي كه ديگران نوشته‌اند، او به گونه‌اي مهر سردبيري گذارده است. اين را هم اضافه مي‌كنم كه مجله آگاهي نو با اوصافي كه درباره شخصيت نشريات گفتم به يك آدم شيك و مدرن فارغ‌التحصيل يكي از بزرگ‌ترين و نامدارترين دانشگاه‌هاي دنيا شبيه است كه در كسوت استادي در كلاس درس با دانشجويانش درباره مسائل مختلف سخن مي‌گويد.  پيشنهاد مي‌كنم كساني كه مشتاق خواندن مطالب سنگين و جالب هستند و همان‌گونه كه از نام مجله پيداست، مي‌خواهند بر آگاهي خود بيفزايند، حتما «آگاهي نو» را بخرند و بخوانند.  نوشتم كه مطالب اين مجله خواندني است، يكي از خواندني‌ها، گزارش اختصاصي ديدار با مهدي كروبي است كه با تيتر پيام شيخ آمده است، اين مطلب را خود قوچاني نوشته است. در واقع از خاطرات خود و نقش‌هاي كروبي با قلمي زيبا و جذاب گزارش نوشته است.  انتشار «آگاهي نو» را به صاحب امتياز و مديرمسوول آن، محمد قوچاني و البته به دبيران تحريريه و گروه‌هاي تخصصي و آتليه و... كه از نام‌شان پيداست و يكايك آنان يلي از مطبوعاتي‌ها هستند، تبريك مي‌گوييم؛ تبريكي ابتدا به وكالت از الياس حضرتي كه تاكيد بر آن كرده است و سپس توسط خود اينجانب. اميدوارم كه  «آگاهي نو»  بنايي شود«كه از باد و باران نيابد گزند».